|
یک قرن با ورزش ایران ( 1400- 1300)
مهدی زارعی یک سال تاریخی و مهم در ورزش ایران فرا رسید. هرچند رقابتهای ورزشی گسترش چندانی نسبت به گذشته نیافته بود اما بالاخره ورزش وارد مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه شد.
امری که میتوانست جامعه ایرانی را دگرگون سازد.
در همین سال بود که اولین تلاشهای ایران برای حضور در بازیهای المپیک انجام گرفت.
امری که به دلیل فقدان کمیته ملی المپیک در ایران، با موفقیت همراه نشد.
به اهمیت احداث راه آهن سراسری کشور
سرانجام لایحه ورزش اجباری در مدارس که از سوی علی اصغرخان حکمت وزیر معارف تقدیم مجلس شده بود، در روز چهاردهم شهریور 1306 به تصویب مجلس ملی رسید. آنهایی که برای ترویج ورزش در کشور تلاش میکردند، متوجه اهمیت این موضوع و تأثیر آن روی نسلهای آینده کشور گشته و شادی خود را بیان کردند. زیرا پیشبینی میشد که به دنبال ترویج ورزش و اجباری کردن آن برای کودکان، به زودی و پس از یک نسل، کودکان ورزش آموخته تبدیل به جوانانی ورزشکار میشوند. جوانانی که خود میتوانند ورزش را در سراسر جامعه گسترش دهند. به نظر میآمد به سرعت میخواهند یادگارهای دوران قاجار را پاک کرده و نسلی با جسم و روح سالم پرورش دهند. چنین دورنمایی بود که باعث شد ابوالفضل صدری دبیر مجمع ترقی و ترویج فوتبال در مقاله«پیشرفت ورزش در ایران»، اهمیت این لایحه را با «احداث راه آهن سراسری کشور» یکسان بداند. در جلسه دفاع از لایحه، حکمت در توضیح ماده اول آن گفت: این لایحه مربوط به کلیه مدارس موجود در ایران است؛ اعم از داخلی و خارجی.
فیروزآبادی (یکی از نمایندگان) سؤال کرد: آیا در مدرسه اناث هم ورزش هست؛ چون در لایحه در این خصوص چیزی قید نگردیده است؟
وزیر معارف در پاسخ گفت: چه فرق میکند از اینکه در مدرسه ذکور باشد یا اناث؟
برخی از نمایندگانی که در دوره ششم (19 تیر 1305 تا 22 مرداد 1307) در مجلس شورای ملی حضور داشتند و موجب تصویب این لایحه شدند، عبارت بودند از: میرزا حسین خان (موتمنالملک) پیرنیا (رئیس مجلس)، مصدقالسلطنه، وثوقالدوله، ملکالشعرا بهار، سیدحسن تقیزاده، علیرضا احتشامزاده، سیداحمد بهبهانی، میرزا صادق طباطبایی وکیلی، عمادالسلطنه، سیدالمحققین، امیرحسینخان ایلخان ظفر، ملکالتجار، میرزا آقاخان، میرزا یوسفخان عدل، حسین اسفندیاری، صادق خواجهنوری، محمدتقی اسعد بختیاری، عبدالله وثوق، احمد بدر، قوامالملک، ارباب کیخسرو شاهرخ، سهراب ساگینیان، لقمان نهورایی و...
اطلاعات، 17/12/1305، ص 1 و اطلاعات، 6/8/1306، ص 3
آغاز به کار کلوب فوتبال ایران
کمتر از یک سال پس از سفر منتخب طهران به بادکوبه شوروی، گروهی از بازیکنان حاضر در این تیم تصمیم گرفتند همراه با هم، تیمی جدید تأسیس کنند. ابراهیم میرزا معزی، عزیز سرتیپ، حسن مفتاح و شیروانی از بهترینهای زمان خود بودند و حضور آنها در کنار هم، میتوانست تیمی قدرتمند را شکل دهد. تیمی که چند ماه پس از شکلگیری، قهرمان باشگاههای طهران شد. در اولین اطلاعیه « کلوب فوتبال ایران» آمده بود: «به عموم فوتبالیستها بشارت میدهیم که اولین جلسه کلوب فوتبال ایران در روز جمعه 24 شهریور ساعت 9 در منزل آقای حسن مفتاح در خیابان مؤدبالدوله منعقد و از عموم اعضا دعوت به عمل میآید. داوطلبین هم میتوانند در جلسه خود را معرفی نمایند.»
(اطلاعات، 19 شهریور 1306، صفحه 3)
تعداد باشگاههای فعال در ایران
سالنامه ایران در دوازدهمین شماره خود که در روز اول فروردین 1307 منتشر شد، نگاهی داشت به آمار باشگاههای فعال در طهران و شهرستانها. مطابق گفته مجمع ترقی و ترویج فوتبال ایران، تعداد 25 کلوب، عضو این مجمع هستند و کلوبهای جدیدالتأسیس پرشماری نیز شکل گرفتهاند که هنوز خود را به این انجمن معرفی نکردهاند. از جمله باشگاههای ثبت شده در مجمع میتوان به کلوب ایران (با دو تیم فوتبال)، کلوب اجتماعیون (با 2 تیم فوتبال)، کالج آمریکایی (با سه تیم فوتبال)، کلوب نظام، کلوب غرب، کلوب پارس، کلوب مدرسه نظام، کلوب مدرسه آمریکایی (با 2 تیم فوتبال)، کلوب دارالایتام بلدی، کلوب علمیه و کلوب شرق اشاره کرد. همچنین بنا به گفته مجمع ترقی و ترویج فوتبال، 25 کلوب در ولایات (استانها) و نقاط مختلف کشور تأسیس شدهاند. ثبت نام مسابقات در گراند سینما
مجمع خیام به ریاست «اسعدالسلطنه راستکار» و دبیری«اسحاق قزلباش زنجانی» با انتشار اطلاعیهای خواستار ثبت نام باشگاهها برای انجام مسابقات فوتبال شد.
(قزلباش زنجانی یکی از نفراتی بود که در کنار آرنولد یاکوسیان، الکساندر لوین، امیل زورکوف و علی وکیلی در همان سال سینما ایران را در لالهزار افتتاح کردند.)
متن اعلامیه مجمع خیام چنین بود: مجمع خیام نظر به توسعهای که امسال در مسابقهها داده و جوایز شایانی که تهیه نموده، کلیه فوتبالیستها و کلوبهای طهران را بر طبق شرایط مخصوصی به مسابقه دعوت میکند.
داوطلبان دخول در مسابقه هر روز از ساعت 6 تا 9 بعد از ظهر به اسحاق قزلباش زنجانی منشی مجمع در گراند سینما واقع در لالهزار رجوع نموده و اسامی کلوبهای خود را ثبت نمایند.
مسابقات از 15 آبان شروع میشود. «کلوب علمیه» و «کلوب نیروی شرق» نخستین بازی این مجمع را برگزار کردند.
جوایزی که برای این مسابقات در نظر گرفته شده بود، چنین اعلام شد:
گلدان نقره اول برای برنده اول مسابقات در سه سال متوالی
گلدان نقره دوم برای برنده دوم مسابقات در سه سال متوالی
یازده مدال برای برنده اول در هر سال.
بیست و پنج قران حق الورود مسابقات
مجمع ترقی و ترویج فوتبال در اعلامیهای که روز 30 آذرماه در شماره 2563 روزنامه ایران به چاپ رسید، اعلام کرد: «کلوبهای داوطلب دخول به مسابقههای هذه السنه (امسال) باید صورت عده بازیکنان، رنگ مخصوص لباس و آدرس کلوب خود را به انضمام بیست و پنج قران حقالورود تا قبل از 5 دی 1306 به ابوالفضل صدری منشی مجمع در دارالمعلمین ورزش تسلیم و رسید دریافت کنند.» یک روز پس از انتشار این اعلامیه، کلوب فوتبال طهران در اطلاعیهای که روز اول دی ماه در شماره 2564 روزنامه ایران به چاپ رسید، به مفاد اعلامیه مجمع اعتراض کرد و نوشت: «اعلان مندرج در جریده شریفه ایران تحت نمره 215 باعث تعجب گردید. زیرا مطابق نظامنامه انجمن ترقی و ترویج فوتبال، نمایندگان کلوبهای فوتبال باید در اول هر سال جلسه نموده، هیأت مدیره مجمع و نماینده جدید معلوم نیست برطبق چه اصولی نظامنامه مجمع را زیرپا گذارده و صلاحیتی برای خود قائل شده است. در خاتمه به کلیه کلوبهای محترم همکار خود تذکر میدهد هیأت فعلی ابداً رسمیتی در این مجمع که از ابتدای تأسیس تا به حال در تحت سرپرستی مخصوص شاه اداره شده است، به نام اراده و مقاصد اشخاص نبوده و این موارد در تاریخچه ترقی و ترویج فوتبال سابقه نداشته است.» پطروس نظر بِگیان
بوکس ایران در دهههای 20 و 30 شمسی از جمله رشتههای پیشرو در بین ورزشهای نوین ایران بود و گسترش آن در کشور را میشد با رشتههایی چون وزنهبرداری مقایسه کرد. هرچند که در ادامه، بوکس هرگز نتوانست موفقیتهای رشتههایی چون کشتی و وزنهبرداری را به دست بیاورد و از آنها جا ماند.
ایران در المپیک 1952 دومین حضور خود را در بوکس المپیک تجربه کرد و نماینده ایران در وزن سوم (60 کیلوگرم) یکی از نفراتی بود که هرچند در المپیک توفیقی کسب نکرد اما بعدها برای مدتی طولانی، نامش با مشت زنی عجین شد.
پطروس نظربگیان در 15 اردیبهشت 1306 متولد شد و در المپیک هلسینکی همراه با فضلالله نیکخواه این شانس را آورد تا در مرحله اول با قرعه استراحت رو به رو شده و به جمع 16 بوکسور برتر المپیک برسد. در این مرحله در برابر« ارکی اولاوی پاکانِن» فنلاندی قرار گرفت و در هر سه راند مغلوب او شد تا با رتبه نهمی المپیک به کار خود خاتمه دهد.
چندی بعد او برای گذراندن یک دوره پیشرفته مربیگری راهی ایالات متحده شد و از سال 1334 به عنوان مربی و سرپرست تیم ملی بوکس، کار خود را آغاز کرد. هرچند عدم حضور بوکسورهای ایرانی در بازیهای آسیایی مانیل و المپیک ملبورن، عملاً در روند رو به رشد این رشته، تأثیر منفی گذاشت، با این حال شاگردان نظربگیان در بازیهای آسیایی 1958 توکیو عملکرد قابل قبولی داشتند و سه نقره توسط وازیک غازاریان، سورن پیرجانیان و قاسم امیریاوری به دست آمد. ازاریا ایلخانوف، لئون خاچاطوریان و اکبر خوجینی هم سه برنز به دست آوردند تا بوکس ایران از نظر کمیت، بهترین عملکرد خود را برجای گذارد. او که تا سال 1343 نایب رئیس فدراسیون بوکس بود، در سال 1346 داور بینالمللی بوکس شد؛ عنوانی که تا آن زمان نصیب هیچ ایرانی نشده بود. به این ترتیب مسابقات المپیک رم (1960)، بازیهای آسیایی بانکوک (1966) و دو المپیک مونیخ (1972) و مونترآل (1976) دیگر تورنمنتهایی بود که وی در آنها حضور داشت؛ چه به عنوان مربی و مسئول فدراسیون، چه به عنوان داور. وی در 22 آبان 1394 در کالیفرنیا از دنیا رفت.
محمدحسن رهنوردی
ورود محمدحسن رهنوردی به وزنهبرداری هم مثل بسیاری از همنسلان خود، به لطف انگیزهای بود که تصاویر و رکوردهای جعفر سلماسی در بین جوانان ایجاد کرده بود.
رهنوردی در محله کوچه باغ تبریز به دنیا آمد. قربانعلی، پدرش ماشینیست (راننده لکوموتیو) بود و با توجه به ارتباط با کارکنان روس راه آهن، همزمان باید مترجمی زبان روسی را برای آنان و کارگران ایرانی انجام میداد. حقوق 16 تومان او سبب شده بود که رهنوردی در خانوادهای مرفه رشد کند. بعدها پدر به بندرشاه منتقل شد و در سال 1311 به تهران انتقال یافت. دوران کودکی رهنوردی در تهران با آبتنی در جویهای خیابان امیریه سپری شد تا آن که همراه خانواده به اندیمشک و دزفول و اراک و مازندران رفت. در هنگام تحصیل در دبیرستان بود که همراه با دوستان خود به تمرینات ورزش باستانی پرداخت. دیدن تصاویر جعفر سلماسی بسیاری از مردم را با هالتر وزنهبرداری آشنا کرد و رهنوردی هم تمرین با هالتر را آغاز کرد. تمرینات منظم ورزشی، جسم او را که به دلیل مالاریا ضعیف شده بود، قدرتمند ساخت.
زمانی که برای آموختن زبان انگلیسی به تهران و انجمن فرهنگی پروین در چهارراه معزالسطان آمد، این فرصت را یافت که عصرها به تمرین وزنهبرداری بپردازد. همان جا بود که با منیر و منوچهر مهران از نزدیک آشنا شد و آنها او را مسئول پخش نشریه نیروراستی در ساری کردند. قرار شد محمدحسن به ازای هر مجله 5 ریال برای آنها بفرستد.
هرچند فروش نشریات کار دشواری بود اما این حسن را داشت که او را به خوبی با اخبار و قهرمانان ورزشی آشنا سازد. رهنوردی در سال 1327 به نمایندگی از باشگاه نیروراستی در مراسم مشایعت شاه شرکت کرد که برای تماشای المپیک لندن، راهی بریتانیا شده بود. چندی بعد، رهنوردی در سالهای 1328 و 1329 در دسته 75 کیلوگرم عنوان قهرمانی کشور را از آن خود ساخت و در سال 1330 هم در دسته 5/82 کیلوگرم، بار دیگر قهرمان ایران شد.
در همین دوران، در هر دستهای که در مسابقات جهانی حضور پیدا کرد، یکی از چهار نفر برتر بود. در سال 1949 در رقابتهای جهانی شوینگن، در 75 کیلوگرم برنده مدال برنز شد و یک سال بعد در مسابقات جهانی پاریس، یک پله نزول کرد و عنوان چهارم جهان را به دست آورد. در سال 1951 در دسته 5/82 کیلوگرم مسابقه داد و ابتدا عنوان قهرمانی بازیهای آسیایی دهلی نو را از آن خود کرد. چندی بعد در مسابقات جهانی میلان، مدال برنز جهان را تصاحب کرد اما باز هم بعد از برنز جهانی، در مسابقات بعدی یک پله نزول کرد و چهارم شد؛ این بار در رقابتهای المپیک هلسینکی. رهنوردی همین رتبه را در مسابقات جهانی وین (1954) مجدداً تکرار کرد. عناوین سینوسی او در مسابقات 1955 مونیخ هم ادامه یافت و او باز هم به مدال برنز جهان دست یافت. با این حال، در المپیک 1956 ملبورن مجبور شد وزنی جدید را تجربه کند. رهنوردی در این رقابتها نماینده ایران در وزن 90 کیلوگرم بود و باز هم یک مقام چهارم دیگر در کارنامه خود ثبت کرد تا در حسرت کسب مدال المپیک باقی بماند.
سرانجام در سال 1957 و در مسابقات جهانی تهران، او به روند عناوین سوم و چهارم خود خاتمه داد و موفق شد مدال نقره دسته 90 کیلوگرم را از آن خود سازد. یک سال بعد او برای دومین بار در بازیهای آسیایی حضور پیدا کرد و دومین مدال طلای خود را به دست آورد. این بار در توکیو و با بازگشت به وزن 5/82 کیلوگرم.
طی این دوران، چنان مدارج ترقی را در تحصیل سپری کرد که حتی در مسابقات نیز با عنوان «دکتر رهنوردی» از او یاد میشد. در 1331 از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و هشت سال بعد فوق لیسانس خود را در بهداشت عمومی دانشگاه جان هاپکینز دریافت کرد. دو سال بعد نیز دکترای بهداشت عمومی را از دانشگاه تولین ایالت لوئیزیانای آمریکا گرفت.
او بعدها سه دوره نماینده مجلس ملی شد و مدتی کوتاه سرپرست سازمان تربیت بدنی هم شد. در اواخر دهه 50 راهی آمریکا شد و مدیر یک شرکت بیمه درمانی شد.
جواد درفشی جوان
در ورزش ایران نام دو خانواده درفشی جوان و اکبری با ورزش تنیس عجین شده است. خانواده درفشی جوان دو برادر را به خانواده تنیس تحویل داد و بعدها فرزند یکی از این دو برادر نیز راه پدر و عمویش را ادامه داد.
جواد درفشی جوان در سال 1306 در مشهد متولد شد و یک سال بعد برادرش جلال به دنیا آمد. آنها در سال 1313 به اتفاق پدر و مادر خود، به تهران آمدند. مدتی در منطقه شاپور زندگی کردند و پس از آن به کوچه اردلان که مقابل درب غربی امجدیه (معروف به درب جایگاه) نقل مکان کردند. دوران دبیرستان آنها در کالج البرز آغاز شد اما چون جواد و جلال قهرمانیهایی در چندین رشته ورزشی داشتند، به آنها پیشنهاد شد که به دبیرستان علمیه بروند و زیر نظر عبدالحمیدی- معلم ورزش آن مدرسه- فعالیت کنند. دو برادر در دوران تحصیل در رشتههای ورزشی مختلفی چون شنا و پینگپنگ و دوومیدانی در کنار هم فعالیت میکردند.
در همان ایام، تنیس را در خانهشان بازی میکردند. خانه آنها نزدیک ورزشگاه امجدیه قرار داشت و هر روز که آنها به مدرسه رفته و برمیگشتند، باید از مقابل ورزشگاه عبور میکردند. این ارتباط مکانی باعث شد هر دو جذب تنیس شوند و در آن ماندگار شوند.
آنها یک توپ تهیه کردند و لازم بود راکت درست کنند. یک تخته چوب برداشتند و با ارههای منبت کاری آنقدر چوب را بریدند که مانند پاروهای امروزی اما با سایزی کوچکتر شد. از مادر خود نیز جوراب کهنه گرفتند و به دستههای راکت بستند. آنگاه در زیرزمین خانه یک طناب بستند و با یکدیگر بازیهای تنیس خود را آغاز نمودند. یک بار شیشه زیر زمین را شکستند و یک هفته تنبیه شدند و پول توجیبی هفتگیشان قطع شد.
جواد و جلال روزی به بوستان ورزش رفتند. در آنجا از یک خارجی که فارسی صحبت میکرد، راکت و توپ به امانت گرفتند و با هم بازی کردند. جلال و جواد هر آنچه یاد گرفته بودند، در این بازی به نمایش گذاشتند. بازی آنها کنجکاوی همه را برانگیخت و از آنها پرسیدند کجا یاد گرفتهاند تنیس بازی کنند؟
پس از اینکه مشخص شد تمام تواناییهای آنها در زیرزمین خانهشان به دست آمده، قرار شد از آن به بعد در بوستان ورزش به تنیس ادامه دهند. از آن زمان میتوانستند از آموزشهای معلم فرانسوی تنیس بوستان ورزش استفاده کنند و در همان حال از بازی نفرات باتجربه بیشتر بیاموزند.
آنها آموختههای خود را یک سال دیگر در زیرزمین خانه پیاده کردند. تا اینکه منوچهر مستشاری از قهرمانان آن زمان، به جواد و جلال، راکت و توپ داد و 10 دقیقه با آنها بازی کرد. او در مسابقات ستارگان برادران درفشی جوان را به عنوان اعضای باشگاه نیکنام معرفی کرد. در آن مسابقات جلال و جواد در دبل سوم شدند. جواد در سال 1324 در مسابقه با سرگردی امریکایی ناباورانه پیروز شد. پس از آن، هر دو در مسابقات امجدیه، مسابقات تهران و قهرمانی کشور شرکت کردند و چندین بار قهرمان دبل شدند. به این ترتیب آنها در سالهای 1323 تا 1326 قهرمان تنیس شدند. آنها در سال 1327 دیپلم گرفتند. در سال 1328 فدراسیون تنیس به آن دو حکم مربیگری داد و به عنوان مربی از آنها خواست تا تنیس را توسعه دهند. به این ترتیب جواد و جلال، مربی تنیس امجدیه شدند. ارتباط آنها هرگز با تنیس قطع نشد و ساخت زمینهای استاندارد تنیس بعدها به جلال واگذار شد. کامبیز فرزند جواد هم از بزرگان دهه 50 تنیس ایران شد.
در سال 1386 از جواد به خاطر 75 سال خدمت به ورزش تنیس تقدیر به عمل آمد. وی در سال 1392 از دنیا رفت و دو سال بعد در ابتدای آبان 1394 جلال نیز به او پیوست. رشته عمر این خانواده به هم پیوسته بود و کامبیز هم در آذرماه همان سال از دنیا رفت.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|