|
یک درخواست غیر قابل باور
میزبانی جام ملتها، فقط یک خبر
مازیار گیلکان
جزوه AFC برای تشریح شرایط میزبانی جام ملتهای آسیا ۲۰۲۷ را هم اگر نخوانده باشید، لابد میدانید درخواست میزبانی فدراسیون در شرایط امروز فوتبال ایران هرگز نمیتواند منطقی به نظر باشد.
باشگاهها میگویند فدراسیون فوتبال توان خلق درآمد ندارد، باشگاهها میگویند درآمد آگهی محیطی ناچیز است، از درآمد حق پخش اینترنتی چیزی نصیبشان نشده و نمیدانند با چه روشی به درآمد برسند.
فوتبالی که با این بلبشوی اقتصادی روزها را میگذراند، چگونه میخواهد درباره برگزاری جام ملتهای آسیا برنامهریزی کند؟ فوتبالی که در بدیهیترین مسائل اقتصادی دچار ناکارآمدی مدیریت است و درهای درآمدزایی نیز به رویش بستهاند، چگونه میتواند برگزارکننده جام ملتهای آسیا باشد؟
برگزاری چنین رقابتهایی به ساز و کار اقتصادی پویا و سالم ورزشی نیاز دارد، به درهای باز برای درآمدزایی. فارغ از اینکه ورزشگاههای استاندارد، هتلها و امکانات حمل و نقل و... از مهمترین نکات برای میزبانی جام ملتها هستند اما وقتی حتی در اقتصاد فوتبال ایران سادهترین مسائل مثل حق پخش تلویزیونی و... حل نشده، چطور میتوان به برگزاری جام ملتها فکر کرد؟
ممنوعیتهایی مثل ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها و مواردی مثل این را به موضوعات دیگر اضافه کنید تا ببینید درخواست میزبانی جام ملتهای آسیا چقدر با واقعیتها فاصله دارد.
فدراسیون فوتبال اما در تمام سالهای گذشته کوششی برای اصلاح نظام اقتصادی فوتبال نکرده و حالا با خبر درخواست میزبانی جام ملتهای آسیا ۲۰۲۷ دنبال ساختن یک خبر جذاب است، غافل از اینکه فوتبال ایران برای رسیدن به شرایطی که بتواند میزبان جام ملتها باشد، باید پیشتر توان مدیریت امور ساده خود را داشته باشد.
درخواست میزبانی جام ملتهای آسیا فقط فرصتی است برای اینکه بحث کنیم و بدانیم چقدر از برگزاری چنین رقابتهایی دور هستیم و چقدر باید گامهای تازه برداریم تا درخواست میزبانی باورکردنی و قابل بررسی باشد.
این فدراسیون فقط میتواند از سر خوشخیالی نامه درخواست میزبانی جام ملتها را به AFC فرستاده باشد.
میزبانی بازیهایی مثل جام ملتها نیاز به توسعه سریع زیرساختهای ورزشی و وضعیت اقتصادی رو به رشد و دهها عامل دیگر دارد اما فدراسیون فوتبال بیتوجه به تمام این مسائل فقط به مرحله آخر یعنی ارسال درخواست میزبانی فکر کرده است.
فوتبال هم گرفتار یک قاشق چایخوری!
احسان محمدی
این روزها حرف زدن و نوشتن از چیزی غیر از کرونا به نظر رفتاری غیرمسؤولانه میآید. مثل فروریختن خانهای که خواجهاش به فکر گل و بته زدن روی ایواناش باشد. واقعیت اما این است که زندگی ادامه دارد و هنرمندند کسانی که بتوانند بهانهای بسازند تا بشود این روزها را دوام آورد و از این مصیبت گذر کرد.
در خبرهای انگلیسی میخواندم که پس از همهگیر شدن کرونا هیچ وسیله ورزشی اندازه «دمبل» به فروش نرسیده است. یعنی خانهنشین شدن مردم در چهارگوشه جهان باعث شده نیاز به ورزش بیشتر احساس شود و بسیاری از افراد دمبل خریدهاند تا ورزش کنند. اینکه واقعاً ورزش میکنند یا مثل خیلی دیگر از اقلام ورزشی بعد از یک هفته، در گوشه کمد خاک میخورند داستان دیگری است اما کرونا حتی روی خرید وسیلههای ورزشی هم اثر گذاشته است. در این میان برگزاری مسابقات فوتبال هم موافقان و مخالفان خودش را دارد. کسانی میگویند برگزاری مسابقات به جز احتمالاً بیمار شدن ورزشکاران و عوامل دست اندرکار دیگر، باعث میشود باقی مردم احساس کنند وضعیت عادی است و این هیولا را جدی نگیرند و باید تعطیل شود. اما در مقابل موافقان از پروتکلهای بهداشتی و آزمایشان قبل از مسابقات، قراردادهای کلان مالی، تعهدات متقابل باشگاهها، بازیکنان و اسپانسرها میگویند و اینکه به هرحال نقش فوتبال به عنوان یک «نمایش» و «بازی» برای سرگرم کردن میلیاردها انسان در سراسر جهان انکارنشدنی است. وقتی از مردم میخواهیم در خانه بمانند چه چیزی مثل یک مسابقه فوتبال میتواند آنها را سرگرم کند؟
برای همین برخی از کشورها حتی ساعت برگزاری مسابقات لیگهایشان را به شکلی تغییر دادهاند که تماشاگران خانگی بتوانند چند مسابقه را ببینند و ساعت بازیها روی هم نیفتد. بعضی از بازیکنان که نگرانترند پچپچهایی کردهاند که ما گلادیاتور نیستیم که برای خوشایند تماشاگران کشته شویم. فوتبال، حرفه ماست و همانطور که صاحبان مشاغل دیگر تشویق میشوند دورکاری کنند، چرا ما باید در معرض خطرات مسابقه قرار بگیریم؟
چند روز پیش دیلیمیل به نقل از «مت پارکر» ریاضیدان نوشت: «سایز میکروسکوپی کل ویروس کرونایی که بیش از ۵۳ میلیون فرد در جهان به آن مبتلا شدهاند، چیزی بیش از یک قاشق چایخوری و در حدود هشت میلیلیتر یا دو دهم اونس مایع است. برای مقایسه باید گفت یک قاشق چایخوری شش میلی لیتر مایعات را در خود نگه میدارد.
شگفتانگیز است که یک قاشق چایخوری، جهانی را به تب و تاب انداخته است. بعضی منابع خبری اعلام کردند بازی بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا امکان دارد به دلیل ویروس کرونا لغو شود. در ایران هم زمزمههایی هست که با توجه به محدودیتهای جدید ممکن است لیگ برتر در هفتههای آتی برگزار نشود و ... همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که یکی از مهمترین چالشهای این روزها، سرگرم کردن مردمی است که در خانه ماندهاند.
تلویزیون تقریباً تمام سریالهای طنز این چندسال را از شبکههای مختلف برای چندمین بار بازپخش میکند و به نظر میرسد به ته انبار رسیدهاند، امکان ساخت برنامههای تازه با توجه به مشکلات مالی و البته دشواری تولید هم مزید بر علت شده تا «حوصلهام سر رفته، برم بیرون...» را زیاد بشنویم. در واقع بسیاری از افراد با علم به اینکه بیرون از خانه ناامن است دل به کوچه و خیابان میزنند، ماندن در قوطی کبریتهای آپارتمانی برای مدت طولانی آسان نیست. کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند و چشمانداز پنجره خانهشان، تراس همسایه روبهرویی است، هر روز از این شرایط بیشتر شکایت میکنند.
درک ماجرا آسان است اما راهحل یافتن برای آن به همین سادگی نیست. فوتبال، یکی از سرگرمیهاست که احتمال دارد آن هم تعطیل شود. با این همه اگر برایتان مقدور است لطفاً در خانه بمانید. اگر زنده بمانیم میتوانیم باز هم به خیابان بیاییم و حتی در ورزشگاهها فوتبال ببینیم اما اگر بمیریم، هیچ خیابان و ورزشگاهی زیرِ زمین نیست!
(این یادداشت در سایت عصرایران منتشر شده است)
نگرش سطحی، امید پوچ
نمایش «پز عالی، جیب خالی»
استادیومهای آزادی، نقشجهان، فولادآرنا و امامرضا(ع) ما را در وضعیت مطلوبی قرار میدهند و با مسقفسازی آزادی و مرمت دقیقتر در ورزشگاههای یادگار امام، غدیر اهواز و پارس شیراز و ساخت یک ورزشگاه نوین دیگر، میتوانیم شرط کنفدراسیون آسیا را برآورده کنیم
سام ستارزاده
اگر اوقات فراغتتان را به «اینستاگرامگردی» میگذرانید و صفحه رسمی فدراسیون فوتبال در این شبکه اجتماعی را هم دنبال میکنید، در چند ماه اخیر تنها چهار نماهنگ رسمی از این صفحه دیدهاید. نکته جالب این است که تمام این نماهنگها حول یک موضوع ساخته شدهاند و جالبتر آن است که این موضوع، نه کسب میزبانی جام ملتهای آسیای ۲۰۲۷، بلکه صرفاً درخواست برای رسیدن به این امتیاز بوده؛ درخواستی که هم ارسال آن به کنفدراسیون AFC تبدیل به یک روزمرگی گشته و هم رد شدن آن. جدای از نفس انتشار این چهار نماهنگ که مانند برافراشتن پرچم روی کوهپایه قلههای فتحنشده خندهدار است، محتوای این چهار نماهنگ نیز نشان میدهد حتی نگرش فدراسیون از معیارهای انتخاب میزبان بزرگترین آوردگان فوتبال ملی قاره کهن، تا چه اندازه سطحی است. نماهنگها بیشتر از اماکن طبیعی و تاریخی چشمنواز کشور، گستردگی تب فوتبال در میان اقشار گوناگون جامعه و پردههای حماسی از بازیهای بزرگ تاریخ فوتبالمان است. قسمتی از آنها نیز به مصورسازی امکانات ساختمان مجهز پک و ورزشگاههای برگزیده ایران پرداخت اما اگر بخواهیم هر آنچه AFC را قانع میکند که یک کشور میتواند میزبان شایستهای برای جام ملتها باشد در یک صفحه بیاوریم، تمام این ویژگیهای اشاره شده یک خط آن هم نمیشوند. البته قابل کتمان نیست که داشتن ۸ ورزشگاه استاندارد یکی از شروط مهم AFC برای نامزدهای میزبانی است و از این حیث، استادیومهای آزادی، نقشجهان، فولادآرنا و امامرضا(ع) ما را در وضعیت مطلوبی قرار میدهند و با مسقفسازی آزادی و مرمت دقیقتر در ورزشگاههای یادگار امام، غدیر اهواز و پارس شیراز و ساخت یک ورزشگاه نوین دیگر، میتوانیم این شرط کنفدراسیون آسیا را برآورده کنیم اما 24 زمین تمرین باکیفیت که دیگر لازمه ما در راه میزبانی است، با داشتههای ما فاصله معناداری دارد که با مشاهده تصاویر تمرینات تیمهای پرهواداری نظیر استقلال، پرسپولیس و شهرخودرو میتوانیم متوجه طول زیاد آن شویم.
با این حال، زیرساختهای ورزشی مجموعهای شروط لازم، ناکافی و غیر اصلی برای پذیرایی تورنمنت پیشرو هستند. آنچه نقش اصلی را ایفا میکند، مجموعه دیگری از ویژگیهایی است که قدرت یک کشور در حوزههای اقتصادی و صنعت گردشگری را تعیین میکنند؛ از زاویهای دیگر اگر نگاه کنیم، مجموعهای از ویژگیهایی که در ایران یا وجود ندارند و یا بسیار کمرنگاند. کشور برگزارکننده تورنمنتی که شرق و غرب قاره پهناورمان را دربر میگیرد، باید برای رفاه میهمانانش به 30 هتل 5ستاره بینالمللی مجهز باشد؛ دسترسی آزاد به اینترنت پرسرعت و شبکههای اجتماعی پرمخاطب را فراهم آورد و به شبکههای پرداخت بینالمللی متصل باشد تا مسافرانش بتوانند با ارزهای رایج جهان خرید نیازها، سوغاتیها و اسباب فرحشان را با آسودگی خاطر انجام دهند. اداره فرودگاههای بینالمللی و داخلی آنها نیز باید منطبق با استانداردهای جهانی باشند. تأمین امنیت این تماشاگران در داخل ورزشگاهها که در لیگ خودمان هم صورت نمیگیرد، بماند.میدانیم که از امکانات بالا، تنها مورد ماقبل آخر را تا حدود خوبی داریم اما وقتی به لیست آیتمهای اقتصادی نگاهکنیم، امیدمان پوچتر هم میشود. نبود قوانین قاطع جهت حفظ حق کپیرایت، کسر بزرگی از درآمد حاصله از برندهای بزرگ فوتبالی و اقتصادی را از دستان مالکانشان خارج میکند. عدم شفافیت در مورد سود بلیتفروشی و پخش تلویزیونی بازیها، تردیدها برای سپردن میزبانی به ایران را بیشتر میکند. مشکل بزرگتر هم عدم وجود بستر سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ خارجی در ایران است که بهویژه با تحریمهای ظالمانه آمریکا، میل اسپانسرهای پرنفوذ AFC برای برگزاری تورنمنت پردرآمدشان در ایران را به صفر رسانده است. از هر منظری بنگریم، هم خودمان و هم مسئولین فدراسیون میدانیم که در مقایسه با عربستان، ازبکستان و حتی هند، بخت بزرگی برای کسب افتخار میزبانی جام ملتهای 2027 نداریم. بهعلاوه اینکه، یادمان نرفته زمستان پارسال، کنفدراسیون آسیا باشگاههایمان را از حق طبیعیشان برای میزبانی از حریفانشان در لیگ قهرمانان آسیا در خاک ایران، محروم ساخت؛ و بعدها، حتی سیگنال پخش آن بازیها را از ما دریغ کرد. وقتی فدراسیونی با این شرایط و جایگاه، درحالی برای میزبانی نامزد میشود و روی نامزدیاش مانور رسانهای میدهد که روی تمام اعضای آن برچسب «موقت» نهاده شده، میتوانیم روی یک چیز مطمئنباشیم؛ اینکه پشت پرده نمایش «پز عالی، جیب خالی» آنان اگر منافعی هم باشد، آن منافع برای فوتبال ایران نیستند.
وقتی خبری از آداب نیست
نامزدی صوری!
میعاد نیک
شدیدترین بحران 20 سال اخیر فوتبال ایران را اگر چیزی بهجز سوءمدیریت بدانیم، در مسیر شناسایی مشکلات بنیادین این رشته بسیار بیراه رفتهایم. فوتبالی که تا بیخِ گلو در منجلاب فساد و بدهی غوطهور شده و در آتش بیتدبیری و بیکفایتی میسوزد، نزدیک به نیمقرن پس از برگزاری مسابقات جام ملتهای آسیا و بازیهای آسیایی اکنون هیچ نشانی از امکانات و زیرساختهای سابق را ندارد و برای اجرای لیگ باشگاهی اصطلاحاً حرفهای خود با مشکلات بیشماری روبهرو است. با علم به چنین معضلاتی اما فدراسیون فوتبال به رفتارهای عوامفریبانه خود ادامه داده و برای میزبانی از رقابتهای جام ملتهای آسیا 2027 ایران را کاندیدا کرده است. پُرواضح است که از مشروح شرایط 28 صفحهای ارسالی از سوی AFC به کشورهای نامزد، ایران در اجرای تمام بندهای آن با فقر و مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکند و عملاً میزبانی از بهترین تیمهای فوتبال آسیا در تهران، تبریز و یا اصفهان بیشتر به رویا شباهت دارد تا واقعیت محقق. میزبان رسمی نوزدهمین دوره این مسابقات درحالی سال 2021 معرفی خواهد شد که مسئولان فدراسیون فوتبال خوب میدانند نباید امیدی به پیروزی در این رقابت، حتی به مدد رانتها و لابیها داشته باشند. کنفدراسیون فوتبال آسیا نیاز به حداقل 8 استادیوم مدرن را گوشزد کرده اما استادیوم آزادی بهعنوان اصلیترین استادیوم فوتبال ایران، ساختاری همانند یک مخروبه را سپری میکند که به مدد نمای دلفریباش مدتی سرپا مانده؛ AFC از لزوم وجود 24 زمین تمرین اختصاصی صحبت میکند، در شرایطی که تیم استقلال هنوز زمین تمرین مشخصی ندارد و برای کسب افتخار میزبانی به حداقل 30 هتل 5ستاره نیاز است که تعدد هتلهای بینالمللی در سطح کشور حتی به این عدد نزدیک هم نیست. جدای از عدم وجود ساختارهای حملونقلی و رفاهی مدرن در کشور، سئولنشینها هم هیچ اقدامی برای رفع مشکلات فوقالذکر نکردهاند و از این کاندیداتوری تنها برای رفتارهای پوپولیستی خود استفاده کردهاند؛ ایران هرگز میزبان هیچ رویداد بینالمللی نخواهد شد و دلایل این را مسئولین کشور بهتر از من و شما میدانند.
نامزدی ایران برای جام ملتها
شوخی فدراسیون با AFC!
علی کمانگری نامزدهای نهایی رقابتهای جام ملتهای آسیا ۲۰۲۷ اعلام شدند و نام ایران در کنار هند، عربستان، ازبکستان و قطر قرار گرفت. به همراه اعلام این اسامی، AFC یک جزوه ۲۸ صفحهای را در مورد شرایط میزبانی رقابتها به کشورهای مذکور ارائه کرده که کشورهای کاندیدا را ملزم به داشتن امکانات جالبی کرده است؛ از جمله داشتن حداقل ۸ استادیوم با ظرفیت ۲۰ هزار نفر، ۲۴ زمین تمرینی با کیفیت چمن ورزشگاههای اصلی و دارای رختکن مجهز که حداکثر ۳۰ دقیقه با محل اقامت تیمها فاصله داشته باشند و ۳۰ هتل ۵ ستاره در سراسر کشور. اینها تنها بخشی از امکانات ذکر شده در آن ۲۸ صفحه هستند که کشورمان در همینها هم نقوص جدی دارد. در کشور ما، به سختی میتوان یک زمین تمرینی مناسب پیدا کرد و حتی تیمهای استقلال و پرسپولیس هم مدام از این مسأله شاکی هستند، فاصله هتل محل اقامت تیمها در موارد بسیار محدودی کمتر از ۳۰ دقیقه با زمین تمرین است و حتی ۸ استادیوم استاندارد با ظرفیت ۲۰ هزار نفر هم در کشورمان وجود ندارد و تنها استادیومهای. با توجه به شرایط موجود و کاندیدا شدن کشورهایی چون عربستان و قطر که فرسنگها در زمینه امکانات سختافزاری از ما جلوتر هستند، به نظر نمیرسد ایران شانسی برای میزبانی این رقابتها داشته باشد. حال پرسش اینجاست که فدراسیون فوتبال ایران با چه هدفی درخواست میزبانی این رقابتها را داده است؟ آیا آنها تضمینی از نهادهای بالادستی گرفتهاند که در صورت کسب این میزبانی، امکانات فوق ظرف ۷ سال برای فوتبال کشورمان ایجاد خواهد شد؟ یا تمام اینها یک نمایش تبلیغاتی هستند؟ حتی اگر فرضیه دوم را به عنوان فرضیه محتملتر در نظر بگیریم، باز هم هیچ استدلال منطقی پشت آن وجود ندارد، زیرا فوتبالدوستان ایرانی به خوبی از ضعف ساختاری فوتبالمان آگاه هستند. بنابراین آنها حتی با این نمایش احتمالی فدراسیون فوتبال سرگرم هم نشدهاند، چون هرگز به تماشایش برنخاستهاند! شاید هم عجب از ماست که همچنان از تصمیمات نابخردانه و غیرمنطقی آقایان شگفتزده میشویم و دنبال ذرهای درایت و تدبیر در نهاد مهمی چون فدراسیون فوتبال کشورمان میگردیم! گزارش اختصاصی از رختکن پرتغال
هومن جعفری
یک طوری شده که آدم دیگر به رفیقش هم نمیتواند ویس بدهد بگوید داداش سر راه میآیی دو کیلو خیار بخر! امکان دارد میثاقی در برنامهاش همین رو پخش کند. آن وقت باید مدام به این سؤال پاسخ بدهی که ماستشو بگو! خیار رو برای چی میخواستی بخری؟
نتیجه اخلاقی: به آدمهایی که شما را به پوست خیار میفروشند، سفارش خرید خیار ندهید. شما را میفروشند به نخستین ماست فروشی که از راه رسید!
*
به سرمربی پرتغال گفتهاند: داداش رونالدو فقط هفت تا گل تا شکستن رکورد علی دایی فاصله دارد. این برای شما اهمیتی دارد؟
استاد سانتوس هم در گفتوگو با نشریه پرتغالی ابولا با رد این شایعات فرموده: «نه، اصلاً اینطور نیست. هیچکس تنها به کریستیانو فکر نمیکند. بازیکنان دیگر ما به این فکر نخواهند کرد که خودشان گل نزنند و شانس را در اختیار کس دیگری بگذارند. حتی کریستیانو هم چنین خواستهای ندارد. کریستیانو هر وقت که لازم باشد گل میزند. بازیکنان دیگر ما به این چیزها فکر نمیکنند.»
حالا اینها برای دکور کار است. داخل رختکن پرتغال که اصلاً سانتوس را راه نمیدهند و همه کارها دست اوس خوزه، مربی بچگیهای رونالدو است که اسماً به عنوان تدارکات اما رسماً به عنوان همه کاره تیم، کار را درمیآورد. این آقای سانتوس گاهی وقتها رد میدهد و اگر در رختکن را برایش باز کنند، میرود از کمدش یک سیگاری برمیدارد و با کسب اجازه از رونالدو آن را بیرون راهرو میکشد.
داخل رختکن اوس خوزه همه را دور هم جمع میکند و میگوید: «خب نفلهها خوب گوش کنید این بازی همتون برای حاجی رونالدو بازی میکنید. نفلهبازی در نیارید، خوزه بازی در نیارید، خوره بازی هم در نیارید. هرکدومتون تو این بازی گل بزنید یا پاس گل رو به کسی بدید غیر از ایشون، با تیم ملی خداحافظی کنید.»
شهرداری بم به دنبال هشتمین قهرمانی
اگر همه چیز طبق برنامهریزیهای انجام شده پیش برود و ستاد مقابله با کرونا در ورزش تصمیمی برای تعطیلی مسابقات ورزشی نداشته باشد، قرار است فصل جدید لیگ برتر فوتبال بانوان از هفتم آذرماه آغاز شود؛ تیم شهرداری بم به عنوان پرافتخارترین تیم مسابقات و مدافع عنوان قهرمانی با هدایت مرضیه جعفری در تلاش است تا بتواند در فصل جدید نیز به موفقیتهای خود ادامه دهد. بمیها در فصل نقل و انتقالات، توانستند شاکله اصلی تیمشان را حفظ کنند و دو مهره کلیدی فصل گذشته رقیب نخستشان در مسیر قهرمانی یعنی تیم وچان کردستان را هم به خدمت گرفتند؛ سرشین کمانگر و فروغ موری. شاگردان جعفری این روزها در بم، آخرین اردوی آمادهسازی پیشفصل خود را میگذرانند تا با آمادگی کامل مهیای حضور در رقابتهای فصل جدید شوند. در حال حاضر به بازیهای ملی نیازی نداریم!
رسول مجیدی
درست دو هفته پیش بود که زمزمههایی از فوتبال ایتالیا بلند شد که سران باشگاههایی نظیر یوونتوس و ناپولی مخالف حضور ستارههایشان در بازیهای ملی هستند. هر دوی این باشگاهها یک ماه پیش که به اصطلاح «فیفا دی» شروع شده بود، از جمله بزرگترین ضرردیدههای بازیهای ملی بودند. یوونتوس که سعی کرده بود تا حد امکان جلوی شیوع کرونا در تیمش را بگیرد، به ناگاه با خبر مثبت شدن تست پیسیآر کریستیانو رونالدو در پرتغال روبهرو شد. کریس که برای بازیهای لیگ ملتهای فوتبال اروپا به زادگاهش سفر کرده، در شرایطی کرونا گرفت که تست همتیمیهایش منفی بود. این نشان از این داشت که کاپیتان پرتغال به راحتی توانسته از اردو خارج شود و پروتکلها را زیرپا بگذارد. اتفاقی که مدیران تورینی اعتقاد داشتند در جریان بازیهای باشگاهی هرگز رخ نداده.
باشگاههای فوتبال که حقوقهای میلیونی به ستارههایشان میدهند، همیشه نگران مصدومیت ستارههایشان در بازیهای ملی هستند. بازیکنان فوتبال همیشه در معرض مصدومیت هستند اما مصدومیت در اردوی ملی برای باشگاهها درست مثل «آش نخورده و دهن سوخته است». مصدومیتها در تیم دیگری رخ میدهد و ضرر را باشگاه خواهد کرد. حالا که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده، اضطراب باشگاهها بیشتر هم شده. آنها میگویند چه لزومی دارد در این پاندمی جهانی ستارههایشان دور اروپا را به خاطر مسابقات کم اهمیت لیگ ملتهای اروپا بپیمایند؟
باشگاهها در صورت تعطیلی فوتبال ورشکست خواهند شد. آنها مجبورند حقوقهای کلانی به بازیکنان بدهند و دیگر خبری از درآمدهای نجومی نیست اما تیمهای ملی که هزینههایشان بسیار پایینتر است با تعطیلی فوتبال تعطیل نمیشوند.
مدیران باشگاهی معتقدند ریسک بازیهای ملی در دوران کرونا بالاست. از طرفی هرکشوری قوانین بهداشتی مخصوص به خود را دارد. و مهمتر از همه اینکه در بازیهای باشگاهی، مسافرتها فقط داخل یک کشور انجام میشود اما در بازیهای ملی، کل قاره درگیر است.
اخبار این هفته نشان داد که نگرانی مدیرانی نظیر آنیلی درست بوده. در همین چند روز گذشته تست کرونای محمد صلاح و محمد الننی در اردوی تیم ملی مصر مثبت شده تا لیورپول و آرسنال دو ستاره مهمشان را از دست بدهند. سوارز هم در اروگوئه کرونایی شده تا جدال حساس هفته بعد بارسلونا و اتلتیکو مادرید بدون حضور او انجام شود. اینها تازه جدای از مصدومیتهای تیم ملی انگلیس است که باز گریبان لیورپول کلوپ را گرفته و البته منچسترسیتی را هم آزرده. به نظر میرسد وقتش است بازیهای ملی مدتی برگزار نشود!
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|