شکوفه موسوی
طلبکاران و بدهکاران فوتبال
محمود یاوری پیشکسوت فوتبال در گفتوگویی تأکید کرده: با شنیدن نام فوتبال یاد بدهکاریهایم میافتم. و جالب است که ما هم با شنیدن نام فوتبال یاد طلبکاریهایمان میافتیم.
مثلاً یاد طلب بیست و دو میلیونی زنان فوتسال بابت قهرمانی در آسیا که دو سال قبل باید پرداخت میشد و نشد.
مثلاً طلب توضیح رئیس فدراسیون فوتبال درباره گم شدن دلارها در فدراسیون.
مثلاً طلب پرداخت حقوق داوران زن. مثلاً آماده نشدن زیرساختهای فوتبال برای حضور زنان در ورزشگاههای فوتبال. مثلاً خیلی چیزها که اگر لیست کنیم، کل صفحات ویژهنامه هم برایش کم است!
تخیل وجه مشترک ماست
شاید اگر از زیدان بپرسید میخواهی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران شوی، بگوید این موضوع حتی در تخیلم هم وجود ندارد. و این دقیقاً وجه اشتراک مسئولان وقت وزارت ورزش و زیدانهاست!
چطور؟ چند روز پیش مازیار ناظمی که قرار بود زیدان را به ایران بیاورد و محمد صلاح را در مقابل دیدگان ما به بازی درآورد، گفته: گزینههای مطرح شده برای هدایت تیم ملی فوتبال تخیلی نبود.
بدین ترتیب بالاخره فوتبال مملکت از یک جهتی به فوتبال اروپا رسید و آن هم تخیلی نبودن است.
هرچند که مگر اسکوچیچ چه کم از کیروش و زیدان دارد؟! تخیل کن اگه حتی تخیل کردنش سخته!
بدون شرح
دبیرکل کمیته ملی المپیک هفته گذشته درگفتوگویی گفت: برآوردی از زیان تعویق المپیک نداریم. حال برای برخی این پرسش پیش آمده که چرا برآوردی نداریم؟
و پاسخ روشن است؛ خب نداریم دیگر! سؤال بعدی لطفاً.
کاسه، کوزه، بشقاب؛ میشکنیم
زهرا نعمتی قهرمان تیراندازی با کمان گفته: من یک ورزشکارم و وظیفه دارم هر مربی که تعیین شود، تحت نظر و نظارت او کار کنم و برایم هم
فرقی ندارد.
برای ما هم فرقی ندارد و همین که قهرمانان مربی داشته باشند کلاهمان را هوا میاندازیم.
فقط پیشاپیش از مسئولان فدراسیون تیراندازی با کمان خواهشمندیم هر مربیای که برای نعمتی انتخاب کردند کسی باشد که دانش فنیاش هر چه بود به کنار اما لطفاً در تشخیص زمان مسابقه متبحر باشد و اینطور نشود که ورزشکارمان بار دیگر به خاطر سهلانگاری همه جز خودش، از رسیدن به خط رقابت باز بماند و باز کاسه و کوزهها سرش بشکند.
مگر یک ورزشکار چند تا سر دارد که هی کاسه و کوزهها را سر خود
بشکند؟
کارگزار نخود فرنگی
به نظر میرسد به جز پیگیریهای پروندههای شکایت از سرخابیها در دادگاههای بینالمللی، لازم است حالا که مسابقات و تمرینات تعطیل است چند کار دیگر به باشگاهها بسپاریم.
مثلاً چه اشکالی دارد باشگاههای عریض و طویل خط تولید پاک کردن نخود فرنگی یا باقالی راه بیندازند؟
آیا سود پاک کردن، شستن و خشک کردن نعنا و جعفری بیشتر از باشگاهداری در لیگ برتر نیست؟
مثلاً چرا باید باشگاه پرسپولیس هر روز یک بیانیه بدهد که کارگزار ما اینگونه است و فردا بگوید اونگونه است و پس فردا بگوید بیگونه است و خودش و ما را خسته کند؟!
ما حتی از همین تریبون از کارگزار محترم باشگاه هم میخواهیم همانطور که از نامش پیداست، کار را زمین گذارد و بنشیند کنار دوستان شویدها را پاک کند! البته خواهشمندیم درباره سهم سود از شوید، نعنا، نخود فرنگی و باقالی دیگر بیخیال قراردادی شبیه به اسپانسری پرسپولیس شود و بالاغیرتاً اینبار چند درصد هم به باشگاه بدهد!
دیگر چند کیلو نخود که این حرفها را ندارد کارگزار جان!
هول نشو، هل بده
معاون توسعه ورزش قهرمانی وزارت ورزش و صدالبته جوانان در جمع خبرنگاران خطاب به رسانهها گفت: درباره غرامت ویلموتس
هول نباشید.
چشم رئیس؛ همانطور که درباره انتخاب سرمربی تیم ملی فوتبال هول نبودیم و یهو اسکوچیچ جان را انتخاب کردید، همانطور درباره تعیینتکلیف دلارهای گمشده در فدراسیون فوتبال هول نبودیم و هنوز هم معلوم نشده کجا گم شده، همانطور که درباره خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس هول نبودیم و چند ده سال است هنوز خصوصی نشده، همانطور که درباره آگاهی از بندهای قرارداد کی روش هول نبودیم و به یکباره سورپرایز شدیم، همانطور که درباره... ، اینبار هم هول نمیشویم و اصلاً به ما چه؟ هرچند که غرامتش از جیب ما میرود اما چشم، هول نمیشویم اما شما
هل بدهید!