سرمقاله
اینفانتینو، آنطور که میشناسیم!
موجسواری آقای رئیس با ورود زنان
اینفانتینو، آنطور که میشناسیم!
حمیدرضا عرب
دوم مهرماه سالجاری بود که جووانی اینفانتینو، رئیس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) در نطقی ظاهراً دلسوزانه مقابل میلیونها بیننده تلویزیونی با چهرهای غمگین! سیاستهای حاکم در قبال ورود زنان به ورزشگاههای ایران را زیر سؤال برد و در سالن محل برگزاری مراسم اعلام کرد: «فوتبال زنان در ایران زنده است ولی تماشاگران زن نمیتوانند به ورزشگاهها بروند و باید تأکید کنم که از بازی بعد ایران در انتخابی جام جهانی برابر کامبوج، تماشاگران زن ایرانی نیز به ورزشگاه خواهند رفت.»
اینفانتینو در حالی با ژست شفقتآمیز خود به تقابل با سیاستهای حاکم رفت و کوشید به اصطلاح مانع ادامه سیاسیکاریها در قبال این موضوع و تداوم ممانعت با ورود زنان به ورزشگاهها شود که خود تا امروز نتوانسته حقوق از دست رفته فوتبال ایران را که به دلیل تحریمها ماهها است در حساب زیرمجموعهاش بلوکه مانده به فوتبال ایران بازگرداند.
فوتبال ایران به دلیل موفقیتهایی که در جامجهانی داشت طبق آماری که پیشتر منتشر شد باید مبلغی در حدود 10 میلیون دلار و شاید هم بیشتر پاداش دریافت کند. این مبلغ هدیه صعود به جام جهانی و امتیازهایی است که تیم ملی ایران در روسیه به دست آورد و در عین حال حقوق باشگاههایی که بازیکنانشان در جام جهانی حضور یافتهاند اما تا به امروز رئیس فدراسیون جهانی نتوانسته حقوق از دست رفته را به حسابهای فدراسیون فوتبال بازگرداند، در حالی که همه کشورهای حاضر در جام جهانی مبالغ خود را دریافت کردند.
به قول رئیس جهانی فدراسیون فوتبال اگر سیاستهای حاکم در ایران نباید سدی مقابل ورود زنان به ورزشگاهها باشد و به تعبیر گویاتر سیاست از ورزش جدا است، فوتبال ایران نیز نباید از حقوق خود محروم و اسیر همین سیاسیکاریها و بازیها شود.
اینفانتینو شاید اکنون به دلیل تحت فشار قرار دادن متولیان ورزش و فوتبال ایران و تهدیدهای مکرر به حذف از رقابتهای برونمرزی و حتی تعلیق کل فوتبال ایران، موفق به باز کردن درهای ورزشگاه به روی زنان شده و احیاناً از منظر عدهای در قامت منجی تصویر شود اما به واقع پرسش این است اگر او تا این اندازه خیرخواه ایرانیها است چرا برای تشکیلات فوتبال ایران قدمی بر نداشت تا پولهای بلوکه شدهاش برگردد و یا اینکه ساز و کاری ایجاد کند تا فوتبال ایران برای پرداخت حقوق بازیکنان و مربیان تحت استخدام خود با مشکلات عدیده مواجه نشوند و بتوانند به راحتی از طریق بانکهای خارجی به مراودات بپردازند؟
همین امروز مشخص نیست که تکلیف باشگاه استقلال با پروپژیچ چه میشود و آیا بدهی به این بازیکن از طریق حسابهای بلوکه ایران به این مهاجم کروات پرداخت شده یا نه. فدراسیون فوتبال و باشگاهها همواره برای پرداخت حقوق بازیکنان و مربیان با مشکلات بزرگی مواجهند و ناچارند هزینههای بیشتری را برای حل بحرانهای اینچنینی انتقال پول بپردازند، در حالی که اگر حق مراوده بانکی وجود داشت هرگز این حجم از چالشها پیش روی فوتبال ایران قرار نمیگرفت.
اگر سیاست از ورزش جدا است و قانون باید برای همه یکسان باشد و زن و مردم باید طبق قوانینی که فیفا وضع کرده بتوانند در ورزشگاهها فوتبال تماشا کنند، همین یکسانسازی و به اصطلاح عدالت محوری باید در دیگر امور نیز اجرا شود درحالی که به نظر میرسد حساسیتهای آقای رئیس تنها به همین دایره محدود بود و او قادر نیست -یا نمیخواهد- مشکلات بزرگتر را که پیش روی تشکیلات فوتبال ایران قرار گرفته از میان بردارد.
اینفانتینو که ظاهراً از طرق گوناگون تحت فشار بود یا خط میگرفت با حربه هموارسازی راه ورود زنان به ورزشگاههای ایران توانست تصمیمسازان در ایران را تحت فشار قرار دهد و آتش به جان سیاستگذاران ایران بیندازد، او طی سالهای ریاستش بر این حوزه حتی نتوانست فوتبال ایران را از حق میزبانی تیمهای سعودی که به بهانههای واهی از حضور در ایران سر باز زدند بهرهمند سازد و سعودیها را ناچار به حضور در ایران کند اما سیطره نفوذ این کشورها تا جایی پیش رفته که باعث میشود رئیس فیفا نیز از این خطای بزرگ چشمپوشی کرده و حقوق فوتبال ایران را به سادگی پایمال کند.
اینفانتینو که شاید اکنون چهره نجاتبخشی برای زنان ایرانی تلقی شود، حتی در قبال موضوع مهم برگزاری بازیهای تدارکاتی نتوانست عدالت را برای فوتبال ایران برقرار سازد، کمااینکه میبینیم سالها است تیم ملی فوتبال ایران در برگزاری بازیهای دوستانه و تدارکاتی با تیمهای بزرگ دچار مشکل است و در واقع اسیر همین لابیهای پشت پردهای و سیاسیکاریها شده است.
اینکه رئیس فدراسیون جهانی فوتبال به طرقی موجب تغییر یا تعدیل سیاستها در مواجهه با زنان شد با مروری بر این تناقضها و تبعیضهای آشکار البته جای خشنودی و شعف آنچنانی ندارد، هرچند که اساساً طیف رسانهای در ایران بخصوص ورزشینویسان همگی از حضور زنان استقبال کرده و میکنند اما این دلیل نمیشود که دسیسههای پنهان علیه فوتبال ایران نادیده گرفته شود و بیتوجهی آقای رئیس که تنها در ظاهر خود را دوست و همراه فوتبال ایران میداند به موضوعات بزرگ دیگر نادیده گرفته شود.
همنوایی زنان با فوتبال ایران یقیناً دروازههای تازهای را ایجاد کرد و فرصتهای تازهای را پدید آورد اما فوتبال ایران به واسطه این تحریمها در اتاقی تاریک محبوس مانده و روشن نیست چه آیندهای در انتظار داشته باشد. فوتبالی که اکنون از عدالت محروم است و سیاست عمیقاً فردایش را تهدید میکند.