سردار و قابی که دوستش داریم
مهاجم شمـــــــــــــاره یک
سعید آقایی
گل زدن، چند گام به جلو، توقف و سپس دست به سینه. این ژست تازه مهاجم اول تیم ملی ایران است. یک شادی گل متمدنانه و باکلاس که تصویر تازهای از سردار برای ما میسازد.
یک مهاجم استاندارد که حالا پس از چند سال بیتوته کردن در حاشیه روسیه، با زنیت در لیگ قهرمانان بدل به یک ستاره شده که هر هفته گل میزند و کلاس متفاوتش را به رخ میکشد.
اتفاقی طبیعی برای مهاجم ایرانی که چند سال پیش جرقههایش را با روستوف برابر بایرن مونیخ و اتلتیکو دیده بودیم اما سردار در یک فرصت سوزی سرخوشانه ادامه این مسیر را به چند سال بعد و این فصل دایورت کرده تا دوباره شاهد تماشای قد و بالایش در لیگ قهرمانان باشیم.
سریال گلزنیهای آزمون در اروپا و تیم ملی برای ما یک موتیف دلنشین و یک کلیشه دوست داشتنی است؛ اتفاقی که سبب شده قهر و آشتیها و بدقلقیهایش را در این سالها فراموش کنیم و به عنوان مهاجم شماره یک روی او حساب کنیم.
در فوتبالی که لیگش از فقر مهاجم بزرگ و به تعبیر برانکو قاتل زجر میکشد و مجبور است دست گدایی سمت خارجیهای درجه ۳ و بیکیفیتی چون جونیور، دیاباته، بودیمیر، گرو و... دراز کند، داشتن یک قاتل اهلی مثل سردار آزمون در پیشانی خط حمله یک غنیمت بزرگ است. قاتلی که حالا آرام آرام شر و شورهای جوانی و عصیانهای گاه و بیگاه را کنار میگذارد، پخته میشود و بدل به مهاجمی شده که به او دل ببندیم.
این شادی گل جالب و جذاب، پس از آن هیسهای اعصاب خردکن و متفرعنانه، نشانه یک تغییر درست و صد البته مهم است. مهاجمی که حالا بیشتر و بیشتر در قالب اصلی که برای او در نظر گرفتهایم، فرو میرود؛ مهاجم شماره یک ایران.
نگران رونالدو نباشید
سردار هست!
سامان موحدیراد
تنها ۵۷ دقیقه برابر کامبوج کافی بود تا سردار آزمون یک هتتریک را در کارنامه خود ثبت کند و در چهل و نهمین بازی ملی سی و دومین گلش را به ثمر برساند. آماری خیرهکننده برای مهاجم جوان تیم ملی که همه میدانیم قرار است سالها برای ما در نوک پیکان تیم ملی بازی کند. به نظر میرسد بعد از خداحافظی علی دایی از تیم ملی و سلطه 12 سالهاش در تیم ملی و آسیا، فوتبال ایران صاحب یک مهاجم ششدانگ دیگر شده که قرار است آمارها را جابهجا کند. تا اینجای کار سردار آزمون در 24 سالگی آماری دست نیافتنی در رقابتهای ملی در اختیار دارد.
اولین باری که سردار آزمون برای تیم ملی گلزنی کرده آبان ماه 93 بوده است. وقتی تنها 20 سال داشت و در ورزشگاه آزادی و در دیداری دوستانه برابر کرهجنوبی به میدان رفته بود. سردار جوان جامجهانی قبلش در برزیل را از دست داده بود و در تیم کیروش جایی پیدا نکرده بود اما سرمربی پرتغالی تیم ملی به او گفته بود که روی او برای آینده تیمش حساب باز کرده و شد آنچه باید. سردار آزمون از سال 93 به بعد مهره اصلی خط حمله تیم ملی ایران شد و یک جام جهانی و دو جام ملتهای آسیا را تجربه کرد.
از لحاظ آماری اگر بخواهیم نگاه کنیم موقعیت سردار آزمون موقعیت ویژهای است. آن هم در روزهایی که خیلیها نگران شکستن رکورد افسانهای علی دایی در گلزنی ملی هستند. کریستیانو رونالدوی پا به سن گذاشته اما سرحال و امیدوار، اکنون تنها 16 گل با شکستن رکورد علی دایی فاصله دارد. دایی در 149 بازی ملی 109 گل به ثمر رسانده و رونالدو با 160 بازی ملی 93 گل و تنها 16 گل با رسیدن به رکورد دایی فاصله دارد اما آمادگی بالای او در رقابتهای انتخابی مختلفی که پیشروی تیم ملی پرتغال وجود دارد همگان را به این باور رسانده که احتمالاً رکورد علی دایی توسط اعجوبه پرتغالی شکسته خواهد شد. اگر این اتفاق هم رخ بدهد، نباید جای نگرانی باشد چرا که به نظر میرسد خیلی زود سردار آزمون قرار است به آن رکورد حمله کند؛ کسی که در 24 سالگی یک سوم راه را پیموده و با 32 گل زده و با انرژی بیشتری در حال پیشروی است.
نکته قابل توجه درباره کارنامه سردار آزمون این است که او در همه ردههای تیم ملی بازی کرده و موفق به گلزنی هم شده است. آنچه در کارنامه علی دایی دیده نمیشود. در واقع علی دایی زمانی در فوتبال ایران ظهور کرد که به دلیل مشکلات ساختاری سالهای بعد از جنگ چندان زیرساختهای فوتبالی ما فراهم نبود و امکان درخشش برای استعدادی چون علی دایی وجود نداشت. همین هم موجب شد تا ستاره بزرگی مثل علی دایی در 24 سالگی به تیم ملی دعوت شود و اولین گل ملیاش را به ثمر برساند. در واقع مقایسه 24 سالگی علی دایی و سردار آزمون به ما نشان میدهد که اگر سردار با همین عطش و شوری که دارد و جاهطلبی که دایی داشت به کارش ادامه دهد، بیشک مانند دایی به نامی ماندگار در فوتبال ما بدل خواهد شد. به شرطی که مثل علی دایی از حواشی پرهیز کند و فقط و فقط روی فوتبالش متمرکز باشد.