آرمن ساروخانیان
بعد از برد 6 - صفر در دورترین نقطه آسیا، ظاهرا کیروش نباید دلیلی برای ناراحتی داشته باشد، ولی سرمربی تیم ملی در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی با گوام از ناامیدیاش برای ادامه مسیر مرحله مقدماتی گفت. همان تردیدهایی که یک روز قبل از بازی خبرش از 9 کیلومتر آنطرفتر به تهران رسید و حتی تکذیب تیتر ایران ورزشی از سوی افشین پیروانی در برنامه نود هم نتوانست حقیقت ماجرا را تغییر دهد. کیروش بر این باور است که ادامه مسیر با این شرایط غیرممکن است و برای اولین بار در ماههای اخیر، رفتن گزینه بهتری از ماندن و جنگیدن است. بررسی وقایع ماههای اخیر هم نشان میدهد که مربی پرتغالی تحلیل درستی از شرایط دارد. بدون پشتیبانی ستادی، او در مراحل بالاتر توان رقابت با تیمهای مدعی قاره را نخواهد داشت.
این اولین بار نیست که کیروش از کمبود امکانات و حمایت نشدن تیمش مینالد. سرمربی تیم ملی در 5 سال گذشته چند بار بحث استعفا را مطرح کرد و توانست امتیازاتی از فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برای تیم ملی و خودش بگیرد. تهدید جدید میتواند مثل دفعات قبل ترفندی برای جلب حمایت باشد. با این تفاوت مهم که کیروش هیچوقت در فوتبال ایران چنین موقعیت شکنندهای نداشته است. کفاشیان همیشه حامی مربیاش بوده و برخورد محترمانهای داشته، ولی رییس فدراسیون در هفتههای گذشته برای اولین بار از موضع مدیر بالادستی کیروش را ممنوعالمصاحبه کرد.
در جریان مشاجرات اخیر با دبیر فدراسیون، اتهامات تندی علیه کیروش مطرح شد که به محبوبیت و جایگاه این مربی آسیب جدی زد. اگر کیروش در روزهای اول ورود به ایران با رزومه پربارش شناخته میشد و بعد از آن هم با صعود به جامجهانی و مبارزه پایاپای با آرژانتین حقانیتش را ثابت کرد، این روزها با اتهاماتی روبهرو شده که تصویرش را مخدوش کرده و بدتر اینکه فرصت دفاع از خودش را هم پیدا نمیکند.
اگر پروژه جوانگرایی تقریبا با موفقیت انجام شده و کیروش توانسته بازیکنان کمتجربه و گمنام را وارد چرخه تیمملی کند، در بیرون زمین او تیمی که حامیاش باشد را نمیبیند. کیروش با تیمش در حالی قدم به میدان رقابت گذاشته که خیالش از پشتجبهه راحت نیست. سفر به گوام تازهترین نمونه از پشتیبانی ضعیف فدراسیون است، وقتی هواپیمای چارتر تیم ملی لغو شد و تعدادی از بازیکنان اصلی بدون ویزا از سفر جا ماندند.
در فدراسیون و اطراف تیم ملی، گروهی نهتنها موضع حمایتی ندارند که مواضعشان نسبت به کیروش خصمانه است، بیتوجه به اینکه این مربی بهقول برخی اجنبی، هدایت تیم ملی ایران را بر عهده دارد و شلیک به سمت او میتواند کشتی تیمملی را هم غرق کند. کیروش قبلا به کنایه گفته بود که مواضع در طبقات مختلف فدراسیون متفاوت است و حالا زاویه میان مدیران مختلف فدراسیون به بیشترین حد رسیده.
فدراسیون حالا تیم دیگری به نام تیم امید دارد که بیشتر رقیب تیم ملی است تا پشتوانه آن. تیمی که تشکیلات و بودجه مستقلی دارد و شعارش، «حسرت 40 ساله صعود به المپیک» تبدیل به اهرم فشاری به کیروش و تیم ملی شده. تیمی که سرسختترین منتقد کیروش را با شرح وظایف مبهم، با عنوان مدیر فنی روی نیمکتش دارد و در مناظره تلویزیونی با رییس فدراسیون بهتندی به تیم ملی میتازد. بحث اینکه اصولا مسابقات فوتبال المپیک و صعود به این مسابقات چه اهمیتی برای فوتبال یک کشور دارد زمان دیگری میطلبد، ولی قرار دادن این تیم مقابل تیمملی، فقط در فدراسیونی ممکن است که کنترل آن مدتهاست از دست رییسش خارج شده و هر گوشه برای خودش جزیره مستقلی است.
در این وضعیت، کیروش باهوشتر از آن است که نداند نمیتواند بهتنهایی تیمملی را به روسیه برساند. او علاقه ندارد به راه رفتن روی لبه پرتگاه ادامه دهد، پس قبل از بازی با گوام بحث استعفا را مطرح میکند و پیش از بازگشت به تهران از شروطش برای ادامه همکاری میگوید؛ تهدیدی که از دفعات قبل جدیتر است. احتمال این جدایی وقتی بیشتر میشود که شایعه پیشنهاد باشگاه چینی به کیروش را هم در نظر بگیریم، شاید در میانه راه مسکو تصمیم بگیرد مسیرش را به سمت شرق آسیا کج کند.
او قرار است پنجشنبه برای چندمین بار مقابل کفاشیان بنشیند و ما فقط میتوانیم امیدوار باشیم که رییس فدراسیون این بار موضوع را کاملا جدی گرفته باشد. کفاشیان هم مثل کیروش باید به این نتیجه برسد که ادامه همکاری با شرایط فعلی غیرممکن است، حتی با وجود پروژه جوانگرایی که از چند ماه پیش کلید خورده است. اگر او مصمم است که از مربی پرتغالی حمایت کند، باید از حرکت زیگزاگی دست بردارد و تمامقد پشت تیم ملی بایستد. ولی اگر این توانایی را در فدراسیون نمیبیند، بهتر است که تیم ملی در ادامه مسیر با آرامش پیش برود، حتی به قیمت خداحافظی با کیروش.