در استقلال این فصل شاید مهمترین نکته از نگاه من تغییراتی بود که در ساختار دفاعی استقلال ایجاد شد. فرهاد مجیدی که بعد از استراماچونی برای مدتی هدایت استقلال را برعهده گرفت، بر اساس همان سبک و سیاق و با اتکا به دفاع خطی سه نفره تیمش را برای بسیاری از بازیها به زمین فرستاد اما در کسب موفقیت و گرفتن جام ناکام بود.
فرهاد در دو مقطع متفاوت به استقلال آمد؛ یک بار بعد از شفر سرمربی استقلال شد و یک بار بعد از استراماچونی؛ خیلیها عقیده دارند که دلایل عدم موفقیت فرهاد در مقایسه با فصل فعلی، به انتخاب او بهعنوان سرمربی در ابتدای فصل برمیگردد که مجیدی استقلال مورد علاقهاش را بست و از ابتدای کار، بالای سر تیم بود. شاید این موضوع هم نقش فراوانی در موفقیتهای این فصل داشته باشد که قابل انکار نیست اما مهمترین موضوعی که استقلال را در این فصل برجسته کرده و آنها با اتکا به این موضوع صدرنشین لیگ هستند، ساختار خط دفاع و نباختن تا اینجای فصل است.
فرهاد مجیدی در مقاطع مختلفی که به استقلال آمد، سعی کرد از دستیاران خارجی خوب کنار خود استفاده کند اما هیچگاه دستیار مورد نظر مجیدی با فلسفه کاری فرهاد و استقلال به اندازه امسال همسو نبود. مجیدی که فصل گذشته جانشین محمود فکری شد، کوشش کرد تا سبک استراماچونی را در استقلال احیا کند اما تا پایان فصل این اتفاق رخ نداد و حتی در بسیاری از بازیها، ساختار دفاعی آنها بسیار شکننده و آسیبپذیر بود.
فصل بیست و یکم؛ فرهاد برای نخستینبار از ابتدای فصل استقلال را تحویل گرفت و بر اساس فلسفه کاریاش خرید کرد و تیم را بست. مجیدی خیلی زود سراغ گابریل پین رفت. یک مربی ایتالیایی که با سبک و سیاق فوتبال سه دفاع خطی که استراماچونی برای نخستینبار در ایران اجرا کرد، آشنا بود. با این سبک از فوتبال، نخستینبار آنتونیو کونته پوونتوس را قهرمان ایتالیا کرد و با همین شیوه در چلسی هم قهرمان انگلیس شد. کونته فصل گذشته هم در کورس قهرمانی با مدعیان سری آ، اینتر را به قهرمانی رساند. بعد از موفقیتهای کونته، این سبک از بازی در بسیاری از تیمهای بزرگ دنیا مورد استفاده قرار گرفت اما خاستگاه آن ایتالیا بود و اغلب مربیان ایتالیایی با این شیوه آشنا هستند.
گابریل پین ایتالیایی از همان ابتدا تمرکز خود را بر احیای خط دفاع استقلال گذاشت و با ترکیبی از بازیکنانی که این روش را با استراماچونی تجربه کرده بودند و نفرات جدید، استقلالی ساخت که تا امروز هیچ شکستی را در لیگ برتر تجربه نکرده است. 25 هفته نباختن نمیتواند بدون دلیل و علت باشد و آن را به خوش اقبالی یا شانس ربط داد. استقلال در این فصل بازیهایی هم داشته که مستحق باخت بود اما سرانجام این اتفاق رخ نداد؛ شاید بهعنوان مثال بتوانیم به بازی برگشت استقلال برابر پیکان اشاره کنیم که پیکان برابر استقلالی که یک بازیکنش اخراج شده بود، موقعیتهای بیشماری ایجاد کرد اما به پیروزی نرسید.
فوتبال ایران بارها نقش یک مربی بزرگ را دیده است و موفقیتهای متفاوتی را تجربه کرده. در این زمینه میتوانیم به مربیانی نظیر ایویچ، برانکو در تیم ملی و پرسپولیس یا کیروش در تیمملی ایران اشاره کرد. یک مربی خوب گاهی چنان تأثیر عمیقی بر فوتبال ایران گذاشته که تا سالها و حتی برای چند نسل این اثرات به یادگار مانده است.
در کنار تمام اتفاقات خوبی که مجیدی امسال برای استقلال به ارمغان آورده، از نگاه من مهمترین نکته که کمتر به آن توجه شده، حضور گابریل پین است. این اتفاق و تأثیر این مربی و پیش از آن مربیانی نظیر استراماچونی، کیروش یا برانکو در کنار قانون فیالبداهه ممنوعیت حضور مربی و بازیکن خارجی برایم قابل تحلیل نیست و نمیتوانم باور کنم که درک مدیریت ورزش کشور تا این حد نازل باشد که این اتفاقات را در گذشتهای نهچندان دور دیده باشد، باز هم چنین قانونی را تصویب کند. همانطور که امروز اثرات کیروش، برانکو، استراماچونی و حتی گابریل پین بر فوتبال ایران غیر قابل انکار است، عواقب تصمیم مدیران قبلی در خصوص مربیان و بازیکنان خارجی را نیز در آیندهای نهچندان دور خواهیم دید که چه بلایی بر سر فوتبال ایران خواهد آورد.