printlogo


کد خبر: 240704تاریخ: 1400/10/25 00:00
ساعت بنا هم منجی قاسمی نشد
رویای بر باد رفتــه
مرگ قهرمان کشتی دو سال بعد از ضرب و شتم شدید در کمپ ترک اعتیاد

گزارش
محسن آجرلو    
 
قرار بود یکی شود مثل سوریان، نوروزی یا حتی قاسم رضایی. معمار کشتی فرنگی ایران معتقد بود که می‌تواند خلأ همیشگی تیم فرنگی ایران در وزن 74 کیلو را پر کند تا مثل باقی اوزان، کسی را داشته باشیم تا بتواند مدال طلا را برایمان ضرب کند. دست روزگار اما کاری کرد که به جای اردوی تیم ملی و رقابت‌های جهانی یا المپیک، سر از کمپ ترک اعتیاد در بیاورد و پس از ضرب و شتم شدید و گذراندن دو سال سخت در کما، در آخرین روزهای دی ماه 1400 از دنیا برود.
 
از استعداد محض تا شرایط بد زندگی
«محسن قاسمی» کشتی‌گیر جوانی بود که محمد بنا، روزهای اوج و حتی تحقق کارهای نکرده‌اش را در حرکات و پیچ و خم عضلاتش می‌دید. تبدیل شدن به یکی از بهترین کشتی‌گیران 74 کیلوی دنیا و رسیدن به فینال رقابت‌های جهانی المپیک، رویای بنا برای محسن قاسمی بود. استعداد خالص بود و از همان سال 2011 که در فینال جام یادگار امام، امره کوش ترک را با دوجین مدال جهانی و المپیک شکست داد، با صدای بلند اعلام کرد که قرار است یک ستاره دیگر در کشتی ایران ظهور کند.
محمد بنا همان سال قاسمی را به رقابت‌های قهرمانی آسیا فرستاد و جوان 20 ساله آن دوران، در ازبکستان هم روی سکوی قهرمانی ایستاد تا نشان دهد جانشین خلفی برای فرشاد علیزاده، نفر اول تیم ملی در آن زمان است.
در کنار همه این استعداد و توانایی، شرایط و محیط زندگی محسن قاسمی آنقدر مسموم بود که خیلی نگذاشت در کشتی ماندگار شود. داشتن خانواده‌ای که برخی از آنها درگیر اعتیاد بودند و محیط زندگی نه چندان مناسب، آینده روشن این کشتی‌گیر جوان را تیره و تار کرد و اجازه نداد به کشتی‌گیر بزرگی تبدیل شود.
 
هدیه چند ده میلیونی بنا
از قهرمانی محسن قاسمی در رقابت‌های قهرمانی آسیا در ازبکستان، روایت جالبی وجود دارد که گویای اعتقاد عمیق و امید زیاد بنا به این کشتی‌گیر است.
علاقه شدید محمد بنا به ساعت و داشتن کلکسیون را خیلی‌ها می‌دانند. در رقابت‌های 2011 هم بنا ساعتی خاص و گرانقیمت به دست داشته که محسن قاسمی خیلی از آن خوشش آمده و به زبان هم آورده. محمد بنا هم با علم به توانایی‌های او، قول داد که ساعت چند ده میلیونی‌اش را در صورت قهرمانی به او می‌دهد.
در آخر هم محسن قاسمی همین که دور قهرمانی‌اش را در تاشکند می‌زند و از تشک پایین می‌آید، بنا ساعتش را باز می‌کند و به دستان قاسمی می‌بندد.
بار معنوی این ماجرا خیلی سنگین‌تر از ارزش ریالی آن ساعت بوده و هست. این کار بنا معانی زیادی داشت. او با همه وجود تلاش می‌کرد که انگیزه مضاعفی در این استعداد ناب ایجاد کند تا همه حواسش را به کشتی بدهد. انگیزه‌ای قوی‌تر از چند دقیقه نعشگی و درگیر شدن با ماجرایی که می‌دانست اگر درگیر آن شود، دیگر به این سادگی‌ها نمی‌شود نجاتش داد.
 
ضرب و شتم شدید در کمپ
یکی دو سال مانده به المپیک ریو 2016، محمد بنا و حمید سوریان چند باری تلاش می‌کنند تا قاسمی را نجات دهند. اوضاع کمی بهتر می‌شود و حتی مدتی هم قاسمی دوباره به اردوی تیم ملی بازمی‌گردد اما دوباره حضور کوتاه مدتی کنار خانواده و همان آش و همان کاسه.
جوانی که قرار بود مثل یکی از دوستان نزدیکش در آن زمان یعنی بابک قربانی، کشتی فرنگی را قبضه کند و یکی یکی مدال‌های جهان و المپیک را به گردن بیندازد، حالا درست به سرنوشت رفیق آن سال‌های خودش دچار شده و در دل قبرستان آرام گرفته است.
قاسمی آنقدر درگیر اعتیاد می‌شود که شرایط برای خانواده‌اش هم غیر قابل تحمل می‌شود. در نهایت دو سال پیش توسط خانواده به کمپ ترک اعتیاد فرستاده می‌شود اما شرایط بسیار بد کمپ و مقاومت او در برابر ترک اعتیاد، منجر به ضرب و شتم شدید او توسط مسئولان کمپ می‌شود. اتفاقی که 26 قسمت از بدن او را مجروح و در نهایت او را به یک کمای طولانی و دو سال زندگی نباتی می‌کشاند. در نهایت هم روز پنجشنبه و در 31 سالگی، پس از دو سال ماندن در کما، دار فانی را وداع می‌گوید و از دنیا می‌رود. آن هم در سن و سالی که شاید قرار بود کفش‌هایش را پس از سال‌ها افتخارآفرینی آویزان کند و عکس‌هایش در کمپ تیم‌های ملی روی دیوارها باشد. حالا اما عکس جوانی‌اش روی سنگ قبری سیاه حک خواهد شد و حسرتی ابدی گریبان کشتی ایران را خواهد گرفت.

Page Generated in 0.0052 sec