یادداشت
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
هر روز باید منتظر اظهارنظرهایی باشیم که در پس آنها میتواند انگیزههای گوناگونی باشد، از بازیکنی که در دوره مربیگری دراگان اسکوچیچ فرصت بازی پیدا کرده و مربی بزرگ برای تیم ملی را بیهوده میداند تا بازیکن دیگری که موقعیتش در تیم ملی به حضور و سلیقه و کجسلیقگی فرضی سرمربی وابسته نیست و نگاه دیگری به ماجرا دارد.
تصمیم منطقی را اما نه با این اظهارنظرها، بلکه با طراحی ایده برای آینده، نگاه به حساب بانکی فدراسیون فوتبال، ارج گذاشتن به کار سرمربی فعلی، نگاه به بازار مربیانی که استخدامشان ممکن است و دهها عامل و نکته دیگر میگیرند.
اگرچه پرسش اول این است که مگر امروز یا فردای صعود، ارادهای برای تغییر سرمربی تیم ملی وجود دارد اما نمیتوان انکار کرد که این زمزمهها در بهترین روزهای مربیگری اسکوچیچ در تیم ملی شنیده میشود و بعدها نیز سوژه بحث خواهد بود.
وقتی بازیکن تیم ملی در مقام مدافع -هم مدافع و هم وکیل مدافع مربی- وارد این بحث میشود یا بازیکن دیگری -هم مهاجم و هم حملهکننده به مربی- نیز وارد این جدل میشود، یعنی انکار اینکه سرمربی تیم ملی به رغم موفقیتهایش روی لبه تیغ راه میرود، ممکن نیست.
این اظهارنظرها نباید آسان باشند اما آسان شدهاند، چه در رد اسکوچیچ و چه در دفاع از او اما تصمیم را نباید با تأیید و تکذیب بازیکنان گرفت. تصمیم ماجرای سخت و جدی و پر تأثیری دارد که گرفتنش ساده نیست.
«مربی بزرگ» عبارتی نیست که بتوانیم به عنوان تعریفی کامل از مربی فرضی تیم ملی در آینده ارائه کنیم. مسأله این است که باید دید چه مسیری را با چه اهدافی میخواهیم طی کنیم و کدام مربی با کدام ایده و برنامه میتواند ما را به هدف برساند.
آن مربی میتواند دراگان اسکوچیچ باشد یا هر مربی دیگری که در فدراسیون فوتبال برنامهها، کیفیت و ایدههایش به اهداف نزدیک باشد.
تیم ملی فردای صعود به جام جهانی رویاهایش را تعریف میکند و آنگاه آن رویاها که باید بر اساس واقعیت باشند و بر اساس بودجه و امکانات در ذهن رشد کنند، تعیین میکنند چه کسی سرمربی تیم ملی باشد.
اینکه پیشاپیش بگوییم با اسکوچیچ به جام جهانی میرویم یا با مربی بزرگ به جام جهانی میرویم، یا بگوییم پیشتر که با مربی بزرگ به جام جهانی رفتیم چه اتفاقی افتاد، همگی حرفهای کلی و کماعتبار است.
یک پاسخ ساده اما میتواند این باشد که بدون مربی بزرگ میتواند اتفاقاتی در جام جهانی بیفتد که فکر کردن به آن آزار دهنده است. تیم ملی اگر مربی بزرگ بخواهد، نه فقط برای رسیدن به جام جهانی یا رخ دادن اتفاقی در جام جهانی است، بلکه مسأله اصلی ساختن جریانی در فوتبال است که منجر به رشد فنی و حرفهای شود.
مربی بزرگ دیگران را وادار به کار میکند، دیگران را وادار به فکر کردن میکند و درست و غلط را با صدای بلند میگوید و هر چه هست و نیست را عیان میکند و سپس با بهترین کیفیت و ظرافت تیم میسازد.
این بحثها اما بمانند برای آیندهای که وقتش رسیده باشد و سختترین و جدیترین جدلها در متن و کلام، آسیبی برای تیم ملی نداشته باشد.