جلال چراغپور
قطعاً تیمی که برنده میشود را نباید زیاد مورد انتقاد قرار داد و روی مسائل آن مته به خشخاش گذاشت اما ما وظیفه داریم برای بهتر شدن تیم ملی آسیبشناسی مناسبی از بازی با امارات انجام بدهیم. با بررسی مسابقه گذشته تیم ملی میتوانیم درک بهتری از شرایط آن داشته باشیم. بهتر است مسائل را با تحلیل عمیقتر و فنیتر نگاه کنیم و اشکالات را عمیقتر ببینیم. اجازه بدهید از مسائلی مانند 10 برد پشت سر هم و رکوردهای تاریخی تیم ملی فاصله بگیریم. هنوز چند بازی دیگر باقی مانده است.
برابر امارات تیم ملی چند اشکال داشت. هر وقت در میانه زمین توپ را از دست دادیم، مورد حمله سریع (quick attack) قرار گرفتیم. اتفاقی هم که برای شجاع خلیلزاده رخ داد، روی یکی از همین حملات سریع بود. امارات در آن صحنه بازیسازی نکرد بلکه با یک حمله سریع و پاس از میانه میدان تحت فشار قرار گرفتیم و خلیلزاده اخراج شد که خوشبختانه با بازبینی صحنه توسط کمک داور ویدئویی آن کارت قرمز پاک شد. در بازی با امارات روی ضد حملات (counter attack) نیز تحت فشار قرار میگرفتیم.
وقتی ما روی دروازه حریف بودیم تحت ضدحملات حریف قرار میگرفتیم. به هر حال در آن مسابقه شانس و امتیاز خوبی به دست آوردیم که هم پیروز شدیم و هم آن کارت قرمز برگشت خورد. تیم ملی ما منسجم حمله میکند و به دلیل خصوصیاتی که بازیکنان تیم ملی دارند در حمله کمتر اشکال داریم اما بعد از از دست دادن توپ، دفاعهای چپ و راست تیم ملی مرتکب خطاهای نسبتاً خشنی میشوند و روی بازیکن حریف از پشت تکل میزنند که علت آن این است که دفاعهای چپ و راست ما خارج از بازی قرار میگیرند و مجبور به انجام چنین خطاهایی میشوند.
مسأله دیگری که وجود دارد این است که بین خلیلزاده و کنعانیزادگان باید یک هافبک دفاعی داشته باشیم تا چابک عمل کند اما متأسفانه این هافبک دفاعی ما در بازی با امارات کند و سنگین بود. باید هافبک دفاعیای داشته باشیم که ریزنقش و چابک باشد و سرعت انتقال بازی خوبی هم داشته باشد و دوندگیهای زیادی هم در میانه میدان انجام بدهد. این هافبک دفاعی در بازی با امارات سعید عزتاللهی بود که سنگین و کند حرکت کرد. عزتاللهی مقابل امارات یکی دو بار توپهایش قطع شد یا توپها را لو داد اما فراموش نکنیم در بازی با کره، حریف 180 درجه با امارات هم از نظر سرعت تیمی و هم سرعت فردی و کیفیت بازیکنان متفاوت است. تیم ملی ما سه ضعف عمده در بازی با امارات داشت؛ اول ضدحمله خوردن، دوم حمله سریع حریف از میانه میدان و سوم هافبک دفاعی کند و سنگین. نمیخواهم قبل از مسابقه خیلی مته به خشخاش بگذارم اما وظیفه خودم میدانستم این نکات منفی را گوشزد کنم، زیرا شخص قدرتمندی به لحاظ فنی روی نیمکت تیم ملی نمیبینم.
تیم ملی ما روی دو محور میچرخد؛ اول روی کلاس بازی مهدی طارمی و سردار آزمون. این دو از تمام دفاع وسطهای حریفان تاکنون سرتر بودهاند و در آینده هم برتر از مدافعان حریف خواهند بود. یکی از آنها در پرتغال و اروپای لاتین بازی میکند و در لیگ قهرمانان اروپا گل میزند و دیگری هم که سردار آزمون باشد در بلوک شرق اروپا حضور دارد. هر دو بازیکن در اوج جوانی و فوتبالشان هستند. محور دوم هم نسلی از فوتبالیستهای ما هستند که همزمان به اروپا منتقل شده و قسمتی از فوتبال تنظیم شده اروپایی را با خود به تیم ملی آوردهاند. مثلاً علی قلیزاده اگر در سایپا بود همان قلیزاده کنونی میشد؟
قطعاً خیر. این بازیکنان با خود بار دانشی از فوتبال اروپا را در حمله به تیم ملی آوردهاند و به همین دلیل تیم ملی در شرایط بهتری در موقعیت حمله قرار میگیرد اما در فاز دفاعی چون باید تصمیمسازی کنیم شرایط سخت میشود. نقش مربی تیم ملی زمانی پررنگتر خواهد شد که زیر حملههای شدیدتر حریفان قرار بگیریم. سرمربی تیم ملی با چرخش در پستهای مختلف مثل دفاع چپ و دفاع راست و هافبکهای وسط سعی میکند از آنالیز حریفان فرار کند که این نشان از هوش اسکوچیچ است. در بازی با امارات ما با شانس لحظهای که به دست آوردیم توانستیم از آن مسابقه پیروز خارج شویم و به همین دلیل من آن بازی را آسیبشناسی کردم.