یکی از سؤالات مهم بازی امشب تیمهای ملی فوتبال ایران و کرهجنوبی این است که آیا «سون هیونگ مین» میتواند کاری مهم برای کرهایها انجام بدهد اما آنهایی که با پیشینه این فوروارد 29 ساله آشنا هستند، بلافاصله و با لحنی کنایهوار خواهند پرسید مگر اصلاً قرار است «سون» کاری برای تیم ملی کره جنوبی انجام بدهد؟! اگر لیونل مسی مشهور را که نفر اول در فهرست ابدی «کمفروشها در دیدارهای ملی» است نادیده بگیریم، سون هیونگ مین بر تارک چنین لیستی مینشیند و چنان کارهایش در این زمینه قاطعانه و پیوسته است که خیلیها میگویند مسی حق او را خورده و این سون است که باید لقب افتخارآمیز(!) کمفروشترین بازیکن دیدارهای ملی 15 سال اخیر جهان را به خود اختصاص بدهد. ابتدا این توضیح بدیهی اما ضروری را بدهیم که این فهرست مختص کسانی است که در مسابقات تیمهای باشگاهی خود سنگتمام میگذارند و به شدت میدرخشند و شاهکار میکنند اما تا پای دیدارهای ملی به میان میآید یا با ادعای مصدوم بودن به کلی از زیر حضور در این بازیها «در» میروند و یا اگر به میدان میآیند، حتی یک دهم مسابقات ملی نمیدرخشند و به روایت معروف فقط در زمین راه میروند و ادای فعالیت و تلاش را در میآورند تا به نظر برسد که هر چه دارند را رو کردهاند. مسی سالها است که بابت این قضیه در آرژانتین فحش میخورد و انصافاً هم یک پنجاهم آنچه را که طی قریب به یک ربع قرن عضویت در بارسلونا ارائه داد (او اینک عضو پاریسنژرمن است)، به آلبی سلسته ارزانی نکرده و اگرچه به مرز 80 گل ملی رسیده اما حضورهای پرنوسان و گاه معمولی و فاقد فروغ وی در آرژانتین کجا و کارهای معجزهوار و غیر قابل شمارش او در نیوکمپ کجا که البته فقط مورد دوم سبب شد وی شش توپ طلا ببرد و اگر نمایشها و کارهای «ملی» او مبنا قرار میگرفت، حتی یک قاچ کوچک از یک توپ برنزی را هم به وی نمیدادند!
مبادا این ثروت از دست برود!
«سون هیونگ مین» صاحب اتهامی از همین دست و حتی با ابعادی وسیعتر و بزرگتر در فوتبال کرهجنوبی است. درست است که او از 2010 به بعد در 95 بازی ملی برای کرهجنوبی به میدان آمده اما بیشتر از 28 گل نزده و تعداد بازیهای درخشان و سرنوشتسازش برای کرهایها به سختی از تعداد انگشتان یک دست فراتر میرود. این نیز صحیح است که وی پنجشنبه گذشته (15 مهر) در دیدار حساس کرهایها مقابل سوریه با گلزنی در دقیقه 89 نتیجه تساوی 1-1 را به برد 1-2 آنها تبدیل و از این طریق 3 امتیاز پر اهمیت را نصیب تیم تحت هدایت پائولو بنتو پرتغالی کرد اما این یکی از معدود دفعاتی بود که «سون» در یکی از دیدارهای ملی سه چهار سال اخیر کرهجنوبی جرقه زد و از این طریق کرهایها را به ساحل نجات رساند. بازیهای معمولی و سرشار از کسالت سون برای تیم ملی کره به حدی است که برخی رسانههای این کشور به طعنه آرایش کرهایها را در بسیاری از روزها 10 نفره توصیف و عنوان کردهاند که با احتساب حضور سون در زمین، کره عملاً 10 نفره بازی میکرده و این مهاجم مشهور فقط راه میرفته و از هر درگیری شدیدی میگریخته و فقط میکوشیده که سلامتی ساق پایش را تضمین کند تا مبادا جایگاه عالی و همیشه رو به ارتقای خود در فوتبال اروپا را از دست بدهد و به تبع آن ثروت مالی عظیمی را که محصول این درخشش فنی است، از کف رفته ببیند.
از باقری تا جهانبخش و قدوس
کافی است به شما بگوییم «سون» در لیگ برتر انگلیس که حتی به اعتراف بدخواهان فوتبال این کشور دشوارترین و با ارزشترین لیگ دنیا است، تا این لحظه 73 گل به ثمر رسانده که همه آنها برای تیم تاتنهام بوده که در سال 2015 به آن پیوست و اخیراً هفتمین فصل حضورش در این باشگاه لندنی را آغاز کرده است. اگر در پی مقایسه باشیم، کافی است یادآور شویم کریم باقری کمتر از بیست سال پیش طی قریب به یک فصل عضویت در تیم چارلتون انگلیس فقط یک بار برای آن تیم به میدان رفت و طبعاً گلی هم نزد و حتی علیرضا جهانبخش که آن قیچی برگردان استثنایی منجر به گل را برای برایتون در مقابل چلسی به اجرا درآورد، به رقم 5 گل زده برای این باشگاه هم نرسید و آنقدر روی نیمکت نشست که او را به لیگ قبلیاش (هلند) رجعت دادند و اگر سامان قدوس را نیز مبنا بگذاریم، هم از زمان پیوستن او به برنتفورد مدت بسیار کمی میگذرد و هم وی با وجود استعدادهای زیادش مردی نیست که حتی به چند فرسخی رکوردهای گلزنی «سون» در انگلیس برسد و اصولاً پست و محل بازی وی در زمین نیز چنین آماری را ایجاب نمیکند.
بیلانی تقریباً دست نیافتنی
«سون» نه تنها در مرز 75 گله شدن در لیگ انگلیس قرار دارد (و شاید در آینده نزدیک به مرز مافوق عالی 100 گل زده هم برسد) بلکه پیشتر در بوندسلیگا هم برای دو تیم هامبورگ و بایر لورکوزن مجموعاً 41 گل به ثمر رسانده بود و اگر هنوز اکثر ناظران بینالملل و تقریباً کرهایها نه «سون» بلکه جابوم کئون را بهترین لژیونر تاریخ کشورشان و حتی کل آسیا میانگارند و معتقدند که وی بهترین فوتبالیستی است که تاریخ آسیا به خود دیده، به سبب شهرت افسانهای و غیر قابل توصیفی است که دستاوردهای وی طی سالهای 1975 تا 1990 برای او به ارمغان آورد و مهمترین آن زدن 98 گل برای تیمهای بایر لورکوزن و اینتراخت فرانکفورت در لیگ آلمان بود. این بیلان البته با ارزش و خیرهکننده است اما دشواری و کلاس بالاتر لیگ برتر انگلیس در قیاس با آلمان به حدی میرسد که 70 گل زده در انگلیس شاید از زدن 100 گل در بوندسلیگا هم بالاتر باشد و حتی اگر این نسبت و ارزشگذاری را نپذیریم، «سون» همین حالا با 114 گلی که در آلمان و انگلیس به ثمر رسانده، بر «کئون» سایه انداخته و قطعاً در همین فصل بر این اندوختهها باز هم خواهد افزود و با توجه به اینکه به رغم داشتن پیشنهاداتی عالی از سایر تیمها در انگلیس ماندنی شده و دو ماه پیش قراردادش را با تاتنهام به مدت دو فصل دیگر تمدید کرد، وی احتمالاً به آماری خواهد رسید که هر لژیونر آسیایی نسلهای بعدی نیل به آن را غیر ممکن خواهد دید.
او ناپرهیزی نمیکند؟!
ارزش و اهمیت کارهای سون هیونگ مین در اروپا به حدی میرسد که اگر در سال 2013 بیش از 10 میلیون یورو صرف انتقال او از هامبورگ به لورکوزن نشد و کوچ سال 2015 وی از لورکوزن به تاتنهام نیز فزونتر از 25 میلیون یورو آب نخورد، امروز روی او در لندن حداقل 70 میلیون یورو قیمت گذاشتهاند و هر کس مایل است این «مهاجم آزاد» و «بال چپ» پر هنر را به خدمت گیرد، باید سر کیسه را بدجوری شل کند، با این حال همه این موارد نیز سند و مقدمهای بر درخشش احتمالی او در دیداری نیست که کرهایها شامگاه سهشنبه مقابل یوزها در ورزشگاه آزادی تهران تجربه میکنند.
هرچه باشد او هنوز همان مردی است که به فاصله فقط سه چهار روز قبل و بعد از هر بازی «خاموش»اش برای کرهایها، رقبای تاتنهام را در قارهای دیگر به آتش میکشد و هر چند پیشبینی درباره هر مسابقهای در عرصه ورزش و به ویژه فوتبال کار غیر عقلایی و عبثی است اما بعید مینماید که «سون» این بار ناپرهیزی کند و تکرار واقعه دقایق پایانی دیدار اخیر برابر سوریها را در دستور کارش قرار بدهد و فرض رایج و حاکم و واقعه بسیار محتملتر این است که او باز هم آرام آمده است و آرام هم خواهد رفت و اگر چنین شود، نزدیکی تیم ملی ایران به یک پیروزی تازه و 3 امتیاز بسیار مهم حاصل از آن بیش از پیش خواهد شد.