printlogo


کد خبر: 235900تاریخ: 1400/7/19 00:00
چرا باید لوییس فان‌خال را ستود؟
گستاخ اما صادق
فان‌خال می‌تواند لجوج و بی‌ادب باشد و کینه‌های عجیب به دل بگیرد. زیاد هم به اینکه آدم جذابی باشد اهمیت نمی‌دهد. یک بار کل یک صبح خسته‌کننده را به این گذراندم که با او مصاحبه کنم اما هر چه می‌پرسیدم، او با پرسش جواب می‌داد. من پرسیدم: «چرا در جام جهانی 2014 از سه مدافع استفاده کردی؟» و او گفت: «مدافعانم چه کسانی بودند؟»

 
مربی 70ساله پیش بازیکن 24ساله‌اش می‌آید و با او تلویزیون تماشا می‌کند. شانه بالا می‌اندازد و می‌گوید: «این ماشین‌ها مثلاً دارند مسابقه می‌دهند؟ واقعاً از تماشای این لذت می‌بری؟ من که خوشم نیامد. همه‌اش صدای موووو، موووو!» به این ترتیب است که او علاقه فرنکی دی‌یونگ به فرمول یک را مسخره می‌کند.
مربی 70ساله سپس با بازیکن 20ساله دست می‌دهد و می‌گوید: «من که واکسن زدم. تو چی؟» یورین تیمبر جواب می‌دهد: «بله، من هم همین‌طور.» مربی می‌گوید: «خدا را شکر. تو از این اهالی توهم توطئه نیستی.»
مربی 70ساله به آن‌ سوی میز نشست خبری خیره می‌شود و خطاب به والنتین دریسن، خبرنگار 58ساله روزنامه ده تلگراف می‌گوید: «تو هیچی نمی‌فهمی.» دریسن می‌خواهد هلند با سیستم 3-3-4 بازی کند و می‌گوید که سیستم سه‌دفاعه، ذاتاً دفاعی‌تر است. مربی می‌گوید: «شرمنده که این را می‌گویم اما تو فقط یک روزنامه‌نگار هستی. تو می‌خواهی دیدگاه خودت را پیاده کنی اما در فوتبال اصلاً هیچ دیدگاهی نداری! اما دیدگاه تو برای روزنامه‌ات عالی است.»
سومین دوره حضور لوییس فان‌خال روی نیمکت تیم ملی هلند تازه‌ وارد ماه سومش شده است اما تا همین حالا هم او بارها صراحت خود را به شکلی به‌یادماندنی نشان داده است. آیا فان‌خال نسبت به گذشته گستاخ‌تر شده؟ آیا سن او باعث شده که ضعف‌های مردم دنیا را کمتر تحمل کند؟ آیا برای دیپلماسی اهمیت کمتری قائل است؟
فان‌خال در جام جهانی 2014 مربی هلند بود و با این تیم به رده سوم رسید اما سال‌های پس از آن، برای هلند پرتلاطم بود. در اولین بازی گاس هیدینک روی نیمکت هلند، این تیم در ده دقیقه اول دو گل خورد و یک بازیکنش هم اخراج شد. او پس از یک سال و در حالی که نیمی از بازی‌هایش را باخته بود، اخراج شد. شکست مقابل ایسلند، ترکیه و جمهوری چک زیر نظر دنی بلیند باعث شد که هلند نتواند به یورو 2016 فرانسه صعود کند. هلند سپس نتوانست از گروه دشوارش در مرحله مقدماتی جام جهانی 2018 صعود کند؛ گروهی که فرانسه و سوئد را هم داشت.
بلیند جایش را به رونالد کومان داد و حضور او باعث شد که تیم بسیار بهتر شود. تیم او مطابق قالب 3-3-4 که بخش قابل توجهی از طرفداران فوتبال هلند شیفته‌اش هستند، بازی نمی‌کرد اما او هلند را به دیدار نهایی لیگ ملت‌های اروپا رساند و با این تیم به یورو 2020 صعود کرد.
اما پیشنهاد کار در بارسلونا آنقدر وسوسه‌انگیز بود که کومان هلند را رها کرد و وقتی یورو برگزار شد، فرانک دی‌بوئر روی نیمکت هلند نشست. تبعات این جابه‌جایی قابل انتظار بود. شکست مقابل جمهوری چک پس از اخراج ماتیس دی‌لیخت فاجعه‌بار بود.
 
سپس فان‌خال به تیم ملی برگشت. او از زمانی که با منچستر یونایتد توانسته بود کریستال پالاس را در فینال جام حذفی 2016 شکست دهد، دیگر مربی هیچ تیمی نشده بود. او در دو بازی اول خود از سیستم 3-3-4 استفاده کرد اما پس از تساوی یک- یک در خانه نروژ و برد چهار بر صفر برابر مونته‌نگرو، تصمیم گرفت مقابل ترکیه از دفاع سه‌نفره استفاده کند و این باعث انتقاد دریسن شد. فان‌خال به دریسن گفت که کتابش را بخواند (زندگینامه او به زبان هلندی دو جلد دارد، یکی درباره زندگی او است و دیگری درباره دیدگاه‌هایش). دریسن هم گفت که فوتبال فان‌خال دیگر مطابق الگوی اصلی نیست.
اگر یک مربی با اعتماد به‌نفس و پرخاشگری کمتر در نشست خبری حاضر شده بود، این را می‌پذیرفت اما فان‌خال روی حرفش اصرار کرد و گفت که مهم است که بازی تیم متحول شود. حرفی که او می‌زد صحیح بود. مربیان بسیار کمی برای بیش از یک دهه در اوج فوتبال دنیا قرار می‌گیرند. اینکه از یک مربی بخواهید که کاری را انجام دهد که قبلاً  برایش جواب می‌داد، آن هم در شرایطی که فوتبال دارد هر روز عوض می‌شود، برای او خسته‌کننده است.
با این حال، اینکه فان‌خال حاضر شده از دفاع سه‌نفره استفاده کند – کاری که دو دهه پیش در بارسلونا برای اولین بار انجام داد – نشان می‌دهد که او حاضر شده عقاید خود را بازرسی کند. هلند با دی‌بوئر در خانه ترکیه با نتیجه چهار بر دو شکست خورده بود. هلند شش ماه بعد، با سه مدافع و سیستمی که در ظاهر تدافعی‌تر بود، ترکیه را شش بر یک برد. پیروزی یک بر صفر در خانه لتونی در روز جمعه آنها را در صدر جدول نگه داشت.
تردیدی در این نیست که صحبت با فان‌خال کار سختی است. او می‌تواند لجوج و بی‌ادب باشد و کینه‌های عجیب به دل بگیرد. زیاد هم به اینکه آدم جذابی باشد اهمیت نمی‌دهد و باید حرف آخر را بزند. یک بار کل یک صبح خسته‌کننده را به این گذراندم که با او مصاحبه کنم اما هر چه می‌پرسیدم، او با پرسش جواب می‌داد. من پرسیدم: «چرا در جام جهانی 2014 از سه مدافع استفاده کردی؟» و او گفت: «مدافعانم چه کسانی بودند؟»
در آن هنگام فکر می‌کردم که این بازی قدرت است و او دارد من را به‌ زور مجبور می‌کند که به حافظه‌ام فشار بیاورم تا نام رون فلار، برونو مارتینس ایندی و استفان دی‌فرای را به خاطر بیاورم. شاید هم تا حدی این‌طور بود اما حالا که فکر می‌کنم، به این نتیجه می‌رسم که او مانند دوران معلمی‌اش، تلاش می‌کرده که من مانند او مسأله را ببینم و حل کنم.
او خواستار آن شد که متن مصاحبه را در اختیار داشته باشد. با بی‌میلی قبول کردم. او در عرض 24 ساعت، مصاحبه را برگرداند و گفت که چرا لحن آن مثل روزنامه‌های زرد شده است.
وقتی فایل را باز کردم، می‌ترسیدم که او حرف‌های جسورانه‌اش درباره ژوزه مورینیو، سیستم ناکام جوانان منچستر یونایتد، یا توانایی‌های جرارد پیکه و ساموئل اومتیتی را پاک کرده باشد اما این‌طور نبود. او در جاهای مختلف مصاحبه، توضیحات بیشتری اضافه کرده بود، انگلیسی آن را بهتر ساخته بود و شواهد بیشتری برای دفاع از حرف‌هایش آورده بود. این شاید مسأله اصلی درباره فان‌خال باشد: او بر این باور است که حق با او است و تلاش می‌کند این را تا جای ممکن با جزئیات توضیح دهد. این کار باعث می‌شود که او به‌راحتی برافروخته شود و البته رفاقت با او کار آسانی نیست اما در دنیایی که افراد زیاد بلوف می‌زنند و مربیان می‌ترسند که توضیح بیش از حد درباره تاکتیک‌هایشان باعث سود رقبایشان شود، می‌توان فان‌خال را ستایش کرد. او برای فوتبال و روشی که باید بازی شود دل می‌سوزاند و در فوتبال مدرن، چنین چیزی به‌ندرت پیش می‌آید. باید صداقت او را ستود.
منبع: گاردین
 

Page Generated in 0.0058 sec