خسرو فاضل
حدوداً 30 سال از اولین گامهای ژوزه مورینیو در دنیای مربیگری گذشته است؛ روزهایی که مورینیو در تیم شهر خود، ویتوریا ستوبال، به عنوان مربی تیم جوانان منصوب شد و در ادامه، به عنوان مترجم به سرمربی تازهوارد اسپورتینگ لیسبون، سر بابی رابسون، ملحق شد. ادامه این داستان را احتمالاً همه ما بارها شنیده و خواندهایم...
اما ژوزه مورینیو حالا و در روزهای میانی 58 سالگی، به هزارمین بازی دوران مربیگری خود رسیده است. 1000 بازی در 9 تیم گوناگون، 1000 بازی با کسب 25 جام رنگارنگ، 43 جایزه فردی، 6 رکورد گینس و البته یک مدرک افتخاری دانشگاهی. مورینیو شاید در کنفرانس مطبوعاتی معارفه به عنوان سرمربی جدید چلسی خود را «آقای خاص» نامید اما او حداقل 4 سال زودتر و در اولین تجربه روی نیمکت بنفیکا، شخصیت خاص خود را نشان داده بود.
در این 21 سال و 1000 بازی، ژوزه مورینیو در ساختن لحظات خاطره انگیز برای هواداران سنگ تمام گذاشته است؛ فقط بیایید تیتر مهمترین این لحظات را مرور کنیم: دویدن تمام خط طولی زمین برای شادی گل بنی مککارتی به منچستریونایتد، مخفی شدن در سبد رختشویی برای دور زدن محرومیت 3 جلسهای، فرو کردن انگشت در چشمان تیتو ویلانووای فقید، کشیدن کراوات آرسن ونگر در هزارمین بازی پروفسور و البته تحمیل شکست 6-صفر به او، درگیری با اوا کارنرو پزشک چلسی در اولین بازی فصل، دویدن به دنبال مارکو یانی (کمک مربی ساری) پس از گل تساوی لحظات پایانی چلسی به یونایتد و ... . حتی مرور تیتروار برخی از این لحظات هم به درازا میانجامد!
برای کوتاه کردن سخن، به انتخاب داستانی تعیینکننده از مسیر مورینیو در این 21 سال بسنده میکنیم؛ داستانی که بدون تردید، نقش مهمی در شکلگیری شخصیتی به نام ژوزه مورینیو دارد.
بنفیکا، آن 11 بازی!
در کارنامهای که بیش از 300 بازی آن را نیمکت چلسی و حدود 180 مسابقه از آن را نیمکت رئالمادرید تشکیل داده است، فراموش کردن اولین 11 مسابقه (کمی بیش از یک درصد بازیهای این کارنامه) کار چندان سختی نیست اما همین 11 مسابقه حضور روی نیمکت بنفیکا، تعیینکننده مسیر آینده مورینیو بود.
مورینیو در ابتدای فصل 2001-2000 و پس از جدا کردن مسیر خود از لویی فنخال به بنفیکا رفت تا به عنوان کمک مربی در کنار یوپ هاینکس کار کند. این تصمیم در ابتدا با مخالفت فنخال همراه بود چرا که او اعتقاد داشت مورینیو حالا باید کار را به عنوان یک سرمربی آغاز کند. فصل با شکست 2- صفر مقابل پورتو آغاز شد و با وجود کسب 7 امتیاز از 3 مسابقه بعدی، هاینکس دیگر جایی روی نیمکت نداشت. انتخاب «واله آسودو»، دستیار هاینکس یعنی مورینیو بود. آسودو که انتخابات مهم ریاست باشگاه در اکتبر همان سال را در پیش داشت، مورینیو را با قراردادی 6 ماهه به عنوان سرمربی منصوب کرد تا پس از انتخاب احتمالی، قراردادی 2 ساله را پیش روی مورینیو بگذارد.
مدیران بنفیکا از مورینیو میخواهند تا ژسوالدو فریرا را به عنوان دستیار خود برگزیند اما مورینیو کارلوس موزر، مدافع سابق باشگاه را در این پست به کار میگیرد. فریرا روزگاری معلم مورینیو بود اما مورینیو یک بار با گفتن این عبارت از خجالت آموزگار خود درآمده بود: «این میتواند داستان الاغی باشد که 30 سال کار کرده اما هرگز به یک اسب تبدیل نمیشود!»
شکست یک- صفر در اولین بازی برابر بواویشتا، سختیهای کار مورینیو را آشکار کرد. لوئیس لورنزو، دوست مورینیو که در سال 2005 کتاب بیوگرافی او را نوشت، از زبان مورینیو ترکیب آن روزهای بنفیکا را «بدون عطش و آینده که به باختن عادت کرده» توصیف میکند. در یک مسابقه، مورینیو درمییابد عبدالستار صبری، استعداد مصری باشگاه، پس از اعلام آمادگی برای حضور به عنوان بازیکن تعویضی در نیمه دوم، 7 دقیقه برای پوشیدن کفش و لباسهای خود معطل کرده است. مورینیو روز بعد با یادآوری آن صحنه به صبری میفهماند با این کار، جایی در تیم او نخواهد داشت.
با تثبیت شخصیت مورینیو و بهرهگیری از تجربه بازیکنانی نظیر فنهویدونک و روبرت انکه، ترکیب مورینیو– موزر شروع به نتیجه دادن کرده و تیم در 8 بازی بعدی تنها یک شکست را تجربه میکند اما شکست آزودو برابر ویلارینیو در انتخابات ریاست باشگاه، ورق را برای مورینیو برمیگرداند. ویلارینیو همان فردی است که در انتخابات ریاست، قول انتصاب «تونی اولیویرا» به عنوان سرمربی جدید را داده است.
اگرچه ویلارینیو در بدو حضور به عنوان رئیس باشگاه و با توجه به نتایج، تمایلی به اخراج فوری مورینیو نشان نمیدهد اما مورینیو تصمیم میگیرد با یک حرکت وفاداری رئیس جدید را امتحان کند. پس از پیروزی درخشان 3- صفر برابر اسپورتینگ لیسبون، مورینیو درخواست تمدید قرارداد 6 ماهه خود را به ویلارینیو ارائه میدهد اما ویلارینیو زیر بار نرفته و مورینیو کمتر از 48 ساعت پس از این پیروزی، از سمت خود کنارهگیری میکند. ویلارینیو بعدها از کرده خود پشیمان شد و اعتراف کرد که اگر زمان به عقب برمیگشت، کاری کاملاً متفاوت انجام میداد.
(این مطلب پیشتر در سایت فوتبال ۳۶۰ منتشر شده)