صادق رئیسیکیا
اخیراً یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان نشست با رئیس فدراسیون فوتبال ایران گفته است که: «فضای انتخابات ریاستجمهوری به خاطر عدم صعود به جام جهانی نباید به یأس ملی تبدیل شود و باید از همه ظرفیتها استفاده شود که تیم ملی به مرحله بعدی صعود کند.»
خب. ملاحظه فرمودید که در قلمرو داخلی ایران، رابطه فوتبال و سیاست چه مبنا و حساسیتهایی دارد و نزد بعضی از سیاسیون چه معادلهای بر آن حاکم است.
سیاسیون از فوتبالیها (اعم از بازیکن و مربی و رئیس و مجمع و ... ) میخواهند که نشاطآفرین باشند و یأس ایجاد نکنند و حواسشان به ایجاد شور و شعف در مردم باشد چون فکر میکنند شور و شعف مردم در میزان مشارکت آنها در انتخابات ریاستجمهوری و در آرامش اجتماعی، مؤثر است و این را آشکارا بیان میکنند.
صد البته رابطه سیاست و فوتبال باید رابطهای متقابل، اصولی و درازمدت باشد. مثلاً اگر از سمت مجلس و قوه مجریه، شاهد تصویب قانون برای نظام جامع باشگاهداری و اجرای یک نظام منسجم در ورزش حرفهای و قهرمانی، تصویب قانون برای منع تصدی دولت از باشگاهداری در ورزش حرفهای و قهرمانی و منع رقابت با بخش خصوصی در این دو زمینه، تصویب قانون برای واگذاری استادیومها به باشگاهها و انجام اقدامات عملی درست در این زمینه، تصویب مقررات و انجام اقدامات جامعتر برای بیمه و درمان و بازنشستگی ورزشکاران، تصویب مقررات و پیادهسازی نظامی برای حمایت از پیشکسوتان، تصویب مقررات و در نظر گرفتن نظام حق پخش تلویزیونی مسابقات و حقوق تجاری ورزش، تضمین حضور مطمئن و همیشگی بانوان و خانوادهها در استادیومها، تنظیم و پیادهسازی نظامی برای ایجاد زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری لازم جهت اخذ میزبانی رویدادهای فوتبالی، پیادهسازی نظامی برای گسترش شفافیت مالی و اطلاعاتی در صنعت ورزش و... باشیم، آن هنگام میشود گفت سیاست، به فوتبال در تراز جهانی نگریسته است و فوتبال را آنگونه که شایسته صنعت ورزش در همه جای جهان است محترم داشته است. فوتبال و سیاست باید رابطهای متقابل، درازمدت و استراتژیک داشته
باشند.
رابطه سیاست و فوتبال اگر فقط در زمان انتخابات و فقط برای انتخابات ریاستجمهوری مهم باشد نه سیاست را به سرمنزل مقصود خواهد رساند و نه فوتبال را توسعه خواهد داد.