فرزاد ملازاده
ماشینسازی، اسمی که با خود دنیایی از خاطرات را بههمراه دارد. تیمی که بهجرأت میتوان گفت شناسنامه فوتبال تبریز و آذربایجان است. تیمی که بزرگان بسیاری را به فوتبال ایران معرفی کرده است؛ از مرحوم استاد فکری و ناصر حجازی گرفته تا جاوید شکری، سیدعلوی، داداشضیائی، اکبرپور و خیلیهای دیگر که مجال اسم بردن از آنها در اینجا نیست.
ماشینسازی در سالهای گذشته هرچند روزهای سخت و دشوار زیادی را پشت سر گذاشته اما هیچگاه به اندازه این فصل ناموفق و بیسر و سامان نبوده.
آذربایجان بخصوص تبریز هیچگاه غریبهپسند نبوده و همواره به فرزندان خود بالیده است و این خصیصه در تاریخ آذربایجان بهخوبی قابل رصد است، اما این روزها ماشینسازی بهعنوان فرزند خلف آذربایجان بازیچه دست عدهای شده و بهنوعی برای این شهر فرزند ارشدش تبدیل به یک غریبه مظلوم گردیده است. وقتی در برنامه موج فوتبال با توجه به وضعیت بحرانی این تیم تنها 50 ثانیه به این تیم اختصاص یافت من نویسنده به این نتیجه رسیدم که اهالی فوتبال این دیار کاملاً بیخیال ماشینسازی شدهاند و این بههیچوجه اتفاق خوشایندی نیست و باید دید آیا این مسأله در مورد ماشینسازی تغییر میکند یا نه؟
شاید این مطلب تلختر از آن چیزی باشد که مخاطب انتظار دارد اما باید واقعیتها را گفت. اینکه مالک باشگاه ماشینسازی بعد از تحویل گرفتن تراکتورسازی بیخیال ماشینسازی شد، واقعیت دردناک و تأسفباری است. ماشینسازی برای زنوزی تبدیل به فرزند ناتنی شد و این امر در ابتدای این فصل به اوج خود رسید.
ماشینسازی ابتدای فصل در حالی واگذار شد که چندی بعد جواد ششگلانی رئیس هیأت فوتبال در برنامهای که از رسانه ملی پخش میشد این واگذاری را تأیید نکرد و باز هم زنوزی را مالک باشگاه نامید، اما جالبتر از آن اینکه کسی که بهعنوان مالک جدید معرفی شد فقط در همان روز واگذاری رونمایی شد و دیگر تا به امروز کسی از این مالک خبری در ارتباط با ماشینسازی نه دیده و نه شنیده است. همین موضوع دلیل بسیار خوبی بر مالکیت زنوزی بر ماشینسازی است. اینکه زنوزی قصد نداشت زمان زیادی برای ماشینسازی صرف کند و این فرزند سر راهی را بهنوعی از سر باز کند را از همان روزهای قبل شروع بازیهای این فصل میتوان بهخوبی درک کرد. البته در این میان گلایه بسیار بزرگی نیز متوجه هواداران فوتبال آذربایجان است که همیشه سنگ فوتبال این دیار را به سینه زدهاند و در شعارهای خود گفتهاند آذربایجان تیملری فرق المز رهلری، اما در عمل برای آنها تنها تراکتور مهم بوده و ماشینسازی اهمیتی برای آنها نداشته است.
همین بیتوجهیها باعث شد ماشینسازی در ابتدای این فصل بهترین بازیکنان فصل گذشته خود را بهراحتی به بهانه بستن تیمی با هزینه کمتر از دست بدهد. انتخاب وحید بیاتلو بهعنوان سرمربی بزرگترین اشتباه ممکن برای ماشینسازان بود؛ سرمربی که در حد فوتبال آذربایجان نبود و در خود همین آذربایجان سرمربیهای بسیار بالاتری از او وجود داشتند که میتوانستند موفقتر از او باشند. این انتخاب کار ماشینسازی را پیچیدهتر کرد اما در این میان هواداران ماشینسازی باخبر شدند سیدعلوی بازیکن و مدیر سابق ماشینسازی بهعنوان مدیرعامل باشگاه انتخاب شده است اما جالبترین اتفاق ممکن در بحث مدیریتی باشگاه اتفاق افتاد؛ آنجا که سیدعلوی بهعنوان مدیرعامل معرفی شده است و باید تمام امور به دستور او صورت گیرد. جوانی به نام بیات، اداره امور باشگاه را بر عهده گرفته و بهنوعی سیدعلوی نمایی بیش نیست. سیدعلوی چه زمانی به این موضوع پی برد مشخص نیست، اما اگر او از همان ابتدا به بیان واقعیت و استعفا از پستش اقدام میکرد، هواداران خیلی زودتر متوجه حواشی باشگاه خود میشدند اما سیدعلوی چند هفتهای صبر کرد و زمانی که خبر برکناری او در رسانهها به گوش رسید، اقدام به استعفا و بیان واقعیت کرد.
ماشینسازی به دست کسانی که سابقه روشنی در فوتبال این مملکت ندارند به ورطه سقوط رهنمون شد و زمانی که برخی دیدند فرصتی برای فرار از این وضعیت برایشان فراهم شده، ماشینسازی را به حال خود رها کردند و پا به فرار به پایتخت گذاشتند و ماشین ماند و دلهای شکسته هواداران.
اما زنوزی نهتنها بعد از دیدن این رفتارهای نادرست به فکر ترمیم ماشینسازی نیفتاد، بلکه با سپردن سکان هدایت ماشینسازی به دست شخصی به نام اخباری که سرمربیگری در لیگ برتر برایش رویایی بسیار دور در این سن و سال بود، میخ آخر را محکمتر بر تابوت بر زمین مانده ماشینسازی کوبید. اخباری هر هفته باخت و گفت این باخت اتفاقی بود و هفته بعد جبران میکنیم. در حالی در حال رسیدن به نیمفصل اول هستیم که این تیم تنها یک برد به دست آورده است. ماشینسازی با اخباری به جایی نخواهد رسید و این واقعیت این موضوع است. اینکه زنوزی ماشینسازی را بهکل رها کرده یک واقعیت تلخ است.