یادداشت
وصال روحانی
رضا قوچاننژاد در هفتههای اخیر چنان موفق عمل کرده است که امید او را برای ورود به لیگ ایران و کسب درآمدی تازه از این طریق نباید چندان اشتباه و یک امید واهی تلقی کرد.
آمار، گویای همه چیز است. گوچی 34 ساله قبل از بازی شنبه شب (11 بهمن) زووله با اوترخت در لیگ فوتبال هلند در 13 بازی از این لیگ شش گل زده و به واقع به معدل یک بار گلزنی در هر 89 دقیقه نایل شده بود که محصول بهرهگیری مربیان این تیم «همیشه متوسط» از وی در 532 دقیقه از این مسابقات بود. اوجگیری این مهاجم چپ پای مشهدی که 12 سال پیش ایران را ترک کرد تا در لیگهای درجه دوم اروپا سر و صدا کند و از این طریق به لیگهای بزرگتر وارد شود در دو بازی اخیر زووله به اوج خود رسیده بود. او 3 گل به تیم ویلم تیلبورگ زده و یک بار هم دروازه هراکلس را باز کرده بود.
یک قیاس روشنگر
قیاس ولو گذرا بین آمار امسال گوچی با دستاوردهای سال پیش وی گویای اعتلایی است که او در فصل 2021-2020 تجربه کرده است. او در کل فصل پیش بیشتر از 13 بازی برای زووله انجام نداده و فزونتر از 7 گل به ثمر نرسانده بود که اگرچه معدل قابل قبول «هر 101 دقیقه یک گل» را برای او به ارمغان آورده بود اما از میانگین بهتر او در فصل جاری به وضوح اندکتر بود. پس از گذراندن چند سال خوب در اروپا و سپس کلیدی شدن در تیم کارلوس کیروش و زدن آن گل افسانهای به کرهایها در دیدار تاریخی شهر اولسان که ایرانیها را راهی مرحله نهایی جام جهانی 2014 کرد، قوچاننژاد به آرامی به سوی نزولی پنهان سوق یافته بود که نمود آن پس از اتمام جام ملتهای آسیای 2015 بیشتر شد و به حذف کامل وی از برنامههای سرمربی پرتغالی سابق یوزها از اواخر 2017 به بعد منجر شد. هنگامی که تکل خشن او روی پاس علی قلیزاده مهاجم شکننده تیم در یک جلسه تمرینی که شاید برخاسته از خشم او بابت بازی ندادن کیروش به وی در چند دیدار متوالی تیم ملی بود دفتر حیات گوچی را در تیم ملی برای همیشه بست و البته قلیزاده را هم برای مدتی حاشیهنشین کرد.
تیرهای نم کشیده یک سرباز
چنان خشم و تأسفی حضور قوچاننژاد در لیگ کویت را هم کماثر و کوتاه مدت و عضویت وی در اف سی سیدنی استرالیا را نیز پرفراز و فرود ساخت و او مثل نیرویی میماند که به شدت تحلیل رفته و به سربازی شبیه شده بود که باور کرده تیرهایش نم کشیده است.
پرداختن به فعالیتهای هنری و مدلینگ محصول کمرنگ شدن او در زمینهای فوتبال و ناکامی نسبی او حتی در لیگ سطح پایین قبرس بود تا اینکه موهبت بازگشت به لیگ هلند و ایجاد شرایط بازی در پک زووله برگی تازه را در دفتر حیات ورزشی او گشود. البته گوچی در زووله هم شروعی آرام و ضعیف داشت اما درخشش پر سر و صدای او در دو ماه و اندی اخیر جای پای او را در تیم پک محکم کرده است. زووله بدش نمیآید وی را از همین حالا بفروشد و تکلیف او را برای فصل بعد روشن کند زیرا قرارداد او با این تیم فقط تا پایان فصل اعتبار دارد و اگر در آن زمان برود حتی یک دلار هم نصیب سران باشگاه پک نخواهد شد.
شاید اسکوچیچ هم او را بخواهد
اینجا است که سهم و نقش احتمالی تیمهای ایرانی طرفدار گوچی بیشتر و بیشتر میشود. دو سال پیش که صحبت از فرآیندی مشابه بود دندان پرسپولیس و تراکتور برای صید او تیز شد اما ارقام درخواستی وی آنقدر زیاد بود که سرخهای تهرانی از خیر او گذشتند و تغییر مربیگریهای متعدد در جمع قرمزهای تبریزی صید گوچی را از دستور کار آنها هم خارج کرد.
حالا زمانه بهتری است و قوچاننژاد آنقدر موفق و مطمئن است که فکر میکند شاید دراگان اسکوچیچ سرمربی کروات فعلی تیم ملی ایران برخلاف کیروش او را بخواهد و وی را یک بار دیگر ملیپوش کند.
این شاید فقط یک آرزو باشد زیرا خط حمله تیم ملی ایران سرشار از لژیونرهای دیگری است که اگر از گوچی بهتر عمل نکرده باشند ضعیفتر هم ظاهر نشدهاند اما نشان از احیای مهاجمی دارد که رخوت سه چهار سال اخیر را به کناری نهاده و دوباره به همان «گوچی» گذشته تبدیل شده است. مردی که یک گلزن ذاتی و مادرزاد است و کارنامهاش در تیم ملی (زدن 15 گل در 43 بازی) هم گویای همین نکته است. پیام غیرمستقیم اما صریح او به باشگاههای ایرانی خواستار وی این است، «مرا بخرید زیرا هنوز رویاها و اهداف بسیاری در سر دارم. قصه من هنوز تمام نشده است.»