سرمقاله
آرمن ساروخانیان @armen7791
انتشار روزنامههای ورزشی در ایران از دهه 70 شروع شد. در آن زمان کیوسکها در قرق هفتهنامهها بود و تولد روزنامههای ورزشی پاسخ به نیاز ورزشدوستانی بود که میخواستند صبح به صبح در جریان اخبار و اتفاقات قرار بگیرند.
روزنامههای ورزشی تکثیر شدند و تیراژشان بالاتر رفت، ولی پس از مدتی با رقیب قدرتمندی به نام اینترنت روبهرو شدند و ظهور سایتهای ورزشی و شبکههای اجتماعی ضربه نسبتاً شدیدی به فروش آنها بود. حتی گروهی نسبت به آینده روزنامههای ورزشی و به طور کلی نشریات مکتوب بدبین هستند و آنها را محکوم به فنا میدانند، ولی اتفاقی که در روزهای گذشته برای روزنامه اکیپ رخ داده این نظریه را تکذیب میکند و نشان میدهد که روزنامههای ورزشی برای طرفداران ورزش جایگاهی دارند که رسانههای مشابه به راحتی نمیتوانند آن را
پر کنند.
تنها روزنامه ورزشی فرانسه از هشتم ژانویه به دلیل اعتصاب بخشی از کارکنانش در اعتراض به سیاست تعدیل نیرو منتشر نمیشود و این موضوع در محافل ورزشی با واکنشهای زیادی روبهرو شده است. هرچند در فرانسه شبکههای تلویزیونی، برنامههای رادیویی و سایتهای ورزشی فعالی وجود دارند، ولی ظاهراً هیچکدام نتوانسته جای اکیپ را پر کند. تعدادی از چهرههای ورزشی فرانسه برای حمایت از کارمندان اکیپ و کمک به پایان این اعتصاب نامه مشترکی منتشر کردند که روز به روز به تعداد امضاهای زیر آن اضافه میشود و به تازگی تعدادی از سلبریتیهای ورزشدوست این کشور هم به این کمپین پیوستهاند. در جمع امضاکنندگان این نامه از اعضای تیم فوتبال قهرمان جهان سال 1998 تا قهرمانان المپیک فرانسوی و بازیگران سینما دیده میشوند.
در این میان نیکولا ماهو، تنیسور فرانسوی هم نامهای درباره علاقهاش به اکیپ نوشته که میتوان برای رابطه تمام طرفداران ورزش با روزنامههای ورزشی در هر گوشه از جهان تعمیم داد. بخشهایی از نامه ماهو به این شرح است: «اکیپ برای من لذت رفتن به کیوسک است، روزهایی که روزنامه در یک دست و نان باگت در دست دیگرم بود، برایم یک روز موفق تضمینشده حساب میشد. هنوز هم میتوانم احساسی را که از خواندن گزارش رقابت استفان دیاگانا (دونده ماده چهارصد متر بامانع) در آتن خواندم، درک کنم. با والدینم تازه از ساحل برگشته بودیم و پاهایم هنوز شنی بود که قصه رقابتی که به طور زنده ندیده بودم و رشتهای که طرفدارش نبودم را بلعیدم، انگار خواب میدیدم. نمیدانم این گزارش را چه کسی نوشته بود، ولی شاهد پرشوری از این لحظه تاریخی بود و کمک کرد که من هم احساس کنم آنجا بودم.»، «بارها مصاحبههای پیت سمپراس، الگوی ورزشیام را بریدم و به دیوار اتاقم چسباندم تا به من انگیزه بدهد!»، «بارها جلدهای روزنامه را بریدم تا لحظات تاریخی را ماندگار کنم»، «چه کسی است که برای تفریح تلاش نکرده باشد تیتر روزنامه فردا یا نمره بازیکنان تیم محبوبش را حدس بزند؟ »، «خواندن این روزنامه چند ورزشکار حرفهای، مربی، مدیر و روزنامهنگار را به سمت حرفههایشان هدایت کرده؟»
روزنامههای ورزشی ایران سابقه اکیپ را ندارند و از طرف دیگر مشکلات خاص خودشان را دارند که اجازه نداده در این سالها به کیفیت بالاتری برسند، با این حال هنوز هم بخش مهمی از محتوای ورزشی در همین روزنامهها تولید میشود و منبع مهمی در تغذیه رسانههای فضای مجازی است.
شاید دسترسی آسان به رسانههای اینترنتی و مشکلاتی مثل شیوع کرونا و گرانی کاغذ روی فروش روزنامههای ورزشی اثر منفی گذاشته، ولی هنوز روزنامهها به حیاتشان ادامه میدهند و رفع برخی از این موانع و تلاش برای ارائه کیفیت بهتر هنوز میتواند مخاطبان را مجاب کند که هر روز صبح برای خرید روزنامه به کیوسک بروند، تحلیل مسابقات روز قبل یا گزارشی که درباره یک رشته دیگر نوشته شده را با ولع بخوانند و به آن علاقهمند شوند، مصاحبه ورزشکار مورد علاقهشان را بخوانند و برای فعالیت در آن رشته انگیزه پیدا کنند...