گزارشگر سرشناس رشتههای فوتبال و کشتی در روز 24 فروردین 1302 در کرمانشاه به دنیا آمد. بعدها خود او درباره تولدش نوشت: «در بهاری سرد و گزنده، در سحرگاهی سردتر در بیست و چهارم فروردین سال 1302 هجری شمسی، وقتی که هنوز کرسی داشتیم بیموقع به دنیا آمدم. اطاق با نور لامپای هفت نیمه روشن بود، «مرضیه خانم» شتابزده، تنها و بدون یاری و یاوری، گلیم بختیاری را کنار زد و مرا هفت ماهه بر کف اطاق به دنیا آورد. وقتی بابام با «ماما» طلعت خانم سر رسیدند من آدم حسابی بودم، با چشم بسته دنیا را میدیدم و حرفها را میشنیدم! و آدمها را به محک میزدم. «ماما» جمال و هیکلم را که دید، سنت گرایی کرد و گفت: نارسه و نمیمانه، خیلی ریزه و میزه ست! مادرم لحاف کرسی را کنار زد و روی مرا نگاه کرد و با تشدد نهیب زد که نه! میمانه!... نفوس بد نزن، زن! زود باش آن چاقو را زیر آب جوش سماور بگیر و خوب بشور و بند ناف را ببر! ماما گفت: چرا خودت نبریدی؟ مادرم گفت: ما رسم نداریم که روی بچهمان تیغ بکشیم، باید غریبه ببره! خلاصه اینکه ماندم و نمردم، مادرم را و پدرم «صفرعلی» را به یاد دارم، فرم چهره، آهنگ صدا، طرز تفکر و مهربانیهای آن دو را به یاد دارم و...»
بهمنش در جوانی به دوهای استقامت پرداخت و در دهه 20 در مسابقه استقامتی به که همت محمد مسعود و روزنامه مرد امروز برگزار شد، جلوتر از علی داناییفرد، از خط پایان عبور کرد و قهرمان شد. بهمنش از ابتدای دهه 30 کار نوشتن را با نشریه نیروراستی به سردبیری منیر مهران آغاز کرد و به صورت همزمان، نوشتن مطالب ورزشی را برای نشریه امید ایران نیز آغاز کرد. در سال 1337 که تیمهای دوومیدانی ایران و عراق، یک مسابقه دوستانه با هم داشتند، بهمنش این مسابقه را برای رادیو گزارش کرد و از آن پس، عنصری جدایی ناپذیر از گزارشهای رادیویی و تلویزیونی ایران گشت. دو سال بعد، او نخستین سفر المپیکی خود را انجام داد و بازیهای المپیک 1960 رم را گزارش کرد. بهمنش از شکست غلامرضا تختی در آن بازیها به عنوان غم انگیزترین خاطره ورزشی خود یاد میکند. حضور بهمنش در مسابقات ورزشی، تنها به گزارش رقابتها محدود نمیشد؛ برای مثال، او در رژه کاروان ایران در بازیهای المپیک 1968 مکزیکوسیتی به عنوان نایب رئیس فدراسیون کشتی حضور پیدا کرده بود. تمام سوابق درخشان او در انتهای دهه 50 شمسی یک شبه به پایان رسید. به قول خودش: کسی دستور اخراج مرا از صدا و سیما داد که اندکی بعد، خودش اعدام شد! عمده فعالیتهای بهمنش بعد از انقلاب بیارتباط با ورزش بودند تا اینکه در اوایل دهه 70 شمسی، با نوشتن سلسله مقالاتی در هفتهنامه دنیای ورزش درباره تاریخچه بازیهای المپیک، یک بار دیگر به عرصه مطبوعات بازگشت. چندی بعد در مسابقات جهانی کشتی 1998 تهران (1377 ش. ) اندکی به تحلیل و تفسیر تلویزیونی مسابقات پرداخت. حضور او در شبکه رادیویی ورزش در سال 1383 ش. برای بیان تاریخچه بازیهای المپیک، یک بار دیگر بهمنش را به دورانی برد که به آن عشق میورزید. در این جُنگ شبانه نیم ساعته او خاطرات فراوانی از کشتیگیران ایرانی در دهههای قبل گفت. بهمنش در تمام این دوران در نوشتن کتاب نیز فعالیتهای فراوانی داشت و کتابهای او درباره بازیهای المپیک و جام جهانی، از جمله فعالیتهای او در این زمینه محسوب میشوند. وی پس از سالها بیماری، در سال 1396 و در روز جهانی ورزشی نویسان (11 تیر) از دنیا رفت. او تا آخرین لحظات به المپیک و آرمانهای آن عشق ورزید و نوشت: بازیهای المپیک، تاریخ زمان و تقویم زندگی است.