printlogo


کد خبر: 222749تاریخ: 1399/10/23 00:00
یک ضد گزارش از شهرآورد
سرخابی در قلب بندرعباس

بیش از نیم قرن گذشته است از اولین رویارویی اما هنوز جذاب‌ترین و پرطرفدارترین رقابت فوتبال در ایران است. تفاوتی ندارد اسمش را دربی صدا کنید یا شهرآورد؛ هرچه هست در تمام نود و چند باری که برگزار شده، هیجانات خاص و بی‌مثالش را داشته است. چند نسل گذشته از نخستین نسلی که لذت تماشای شهرآورد را تجربه کرد اما پدران و مادران عاشق سرخابی‌ها فراموش نکردند که فرزندشان را هم در این مسیر پرهیجانِ طرفداری حفظ کنند.
شاید شهرآورد تهران تنها ماجرای پایتخت است که فقط نام تهران را یدک می‌کشد و اهمیت و هیجانش در تمام شهرهای ایران پررنگ است. در کشور فوتبالخیز ایران، تقریباً تمام استان‌ها تیم‌های بومی و خاص خودشان را دارند اما چیزی از هیجان روز شهرآورد پایتخت کم نمی‌کند.
شهرآورد ۲۲ دی‌ماه در ورزشگاه خالی از تماشاگر آزادی تهران برگزار می‌شد. ورزشگاهی که هر بار میزبان حدود یکصدهزارنفر در تهران و میلیون‌ها نفر در سراسر ایران بود و این‌ بار از هیچ تماشاگری میزبانی نکرد و این تماشاگران بودند که در سراسر ایران میزبان این رویداد بودند. نمی‌دانم شما شهرآورد ۲۲ دی را در کجا تماشا کردید اما ما برای دیدن این بازی تهران را به مقصد سالنی یکصد و بیست نفری ترک کردیم. سالنی در میان بشکه‌های سیاه و هیاهوی تبدیل نفت به قیر. سوله جامبو پرکنی شرکت نفت پاسارگاد در بندرعباس که بزرگترین تولید کننده انواع قیر در خاورمیانه است، میزبان شهرآورد تهران است.
ساعت ۲ ظهر است و قرار است از ۱۶:۳۰ دقیقه، کارمندان شرکت نفت پاسارگاد دو ساعت در کنار هم به تماشای فوتبال بپردازند؛ شهرآورد در قلب نفتی بندرعباس.
رضا فتحعلی‌پور مدیر کارخانه در بندرعباس طراح این رویداد است و درباره هدفش از برگزاری آن می‌گوید: «به نظر من مهم‌ترین سرمایه هر سازمان سرمایه انسانی آن است. کارخانه بندرعباس، بزرگترین کارخانه ما است و‌ شاید محروم‌ترین. سال‌هاست در این مجموعه فعالیت می‌کنم و دغدغه ارتقای شرایط کارمندان را دارم. این فعالیت‌ها کمک می‌کند تا فضای همدلی در مجموعه بیشتر شود. تماشای شهرآورد در کنار یکدیگر در فضای کارخانه فواید بسیاری دارد و این دومین تجربه ما است.»
در میان دستگاه‌های واحد تولید بشکه قدم می‌زنم و کارگرانی سختکوش را می‌بینم که با دقت و جدیت قطعات را کنار یکدیگر می‌چینند و نتیجه‌اش می‌شود بشکه‌هایی که فرآورده‌های طلای سیاه، یعنی قیر را به مرحله عرضه می‌رساند. میلاد دهقانی سیزده سال است که کارمند کارخانه بندرعباس شرکت است و درباره تماشای شهرآورد در محل کارش می‌گوید: «اقدام فوق‌العاده‌ای است. از صبح خوشحالیم و منتظریم تا در پایان ساعت کاری در کنار یکدیگر دقایقی را با حال و هوایی دیگر بگذرانیم.»
بهزاد و باقر سندگی هم هر کدام ۱۲ و ۱۴سال است که در کارخانه کار می‌کنند و تا به امروز چنین تجربه‌ای را در محیط کاری‌شان نداشته‌اند. بهزاد تأکید می‌کند: «در میان محیط‌های کاری بندرعباس تا کنون از دوستانم نشنیده‌ام که چنین تجربه‌ای در محل کارشان داشته باشند.»
عقربه‌های ساعت ۱۶:۳۰ را رد می‌کند و سوت آغاز شهرآورد ۲۲ دی‌ماه به صدا درآمده است. گل زودهنگام استقلال سالن را به حد انفجار می‌رساند و هیجان از همین دقایق نخست آغاز شده است.
بازی پر زد و خوردی‌ است و اینجا در هوای بهاری دی‌ماه بندرعباس حدود یکصد کارمند با لباس‌های کارشان، در کنار یکدیگر با بوق و پرچم قرمز و آبی غوغایی به راه انداخته‌اند. بازار کری‌خوانی داغ است و بعد از هر کری‌خوانی جدی، یکدیگر را در آغوش می‌گیرند و گویی با این هیجان و فریادها خستگی یک روزشان در می‌رود.
مدیر کارخانه درباره شیوه برگزاری این رویداد می‌گوید: «برای بازی پرسپولیس-اولسام تعدادی از کارگرها پیش من آمدند و اجازه خواستند تا بازی را از تلویزیون مهمانسرا ببینند. گفتم آنجا کوچک است و دعوت‌شان کردم به اتاق من بیایند و بعد فکر کردم شاید اتاق کنفرانس بهتر باشد و در نهایت تصمیم گرفتیم بازی را روی دیوار رستوران تماشا کنیم. نزدیک یلدا بود و بسته‌های تغذیه مناسبی را تهیه کردیم. تجربه خوبی بود و تصمیم گرفتم این کار را در شهرآورد هم در ابعاد گسترده‌تری تکرار کنیم. با موافقت دکتر حسین نیکخواه مدیرعامل شرکت، پیشنهاد کار را به روابط عمومی دادم و با همکاری تمام بخش‌ها طرح اجرایی شد.»
نیمه اول با برتری استقلال به پایان می‌رسد و پرسپولیسی‌ها در سکوت نشسته‌اند. بازی اما در نیمه دوم روی دیگری پیدا می‌کند. شروع طوفانی پرسپولیس و به ثمر رساندن گل اول، بازار کری‌خوانی را داغ می‌کند. از کارمندان واحد آزمایش تا مدیران و کارگران دیگر بخش‌ها، در کنار هم نشسته‌اند و هیجان‌شان را با هم تقسیم می‌کنند.
تعدادی از کارمندان با فرزندان‌شان آمده‌اند. فرزندانی که برای نخستین‌بار حضور در محل کار پدرشان را تجربه می‌کنند و خوشحالند از تجربه این روز خاص در این فضای گرم و صمیمی.
بازی در پایان ۲-۲ می‌شود و همه نفس راحتی می‌کشند که کل‌کل‌ها شکل منصفانه‌ای خواهد گرفت. دست در دست و شانه به شانه یکصدا شعار تشکر از مدیریت را سر می‌دهند و گویی شهرآورد ۲۲ دی‌ماه شهرآورد بی‌تماشاگری نبود؛ سالن یکصد و بیست نفری، ۲۲ دی‌ماه ۹۹ استادیوم یکصدهزار نفری آزادی بود.

Page Generated in 0.0056 sec