فرشاد کاسنژاد
برنامه نامزدهای انتخابات فدراسیون فوتبال همان چیزی است که در گیر و دار انتخابات در حرف مطرح است اما در عمل انگار کسی منتظرش نیست.
دورههای پیشین انتخابات فدراسیون فوتبال نیز برنامه نامزدها چیزی شبیه به یک شوخی بود. در دفترچهای کوچک بدیهیاتی را مینوشتند و به عنوان برنامه به اعضای مجمع تقدیم میکردند. بعید است که اعضای مجمع حتی چند خط از آن برنامهها را خوانده باشند. آنها میدانستند قرار است به چه کسی رأی دهند و برنامه نامزدها یک دلیل از صد دلیل رأی دادن آنها به نامزد مورد نظر نبود.
اینروزها نامزدها از برنامهای حرف زدهاند که ارائه خواهند داد. اغلب این برنامهها را یکی از نزدیکان نامزدها که نوشتن به زبان فارسی را تا اندازهای بلد باشد، با سرچ و کپی و چند نکته بدیهی مینویسد و منتشر میکند. همان کاری که در انتخابات فدراسیونها و هیأتها بارها دیدهایم. برنامه ساده و بدیهی و پر از کلیگویی را در چندین انتخابات با تغییر تاریخها دیدهایم که از طنزهای انتخابات است.
برنامه نامزدهای انتخابات فدراسیون هر چه باشد، به ضمانت اجرایی نیاز دارد. اجرای این برنامهها را پیشینه نامزدها نیز میتواند ضمانت کند، اما این نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال با پیشینهای که در مدیریت ورزش دارند یا ندارند، نمیتوانند تضمینکننده برنامهای باشند که آینده را چندان بهتر از آنچه قابل پیشبینی است، تصویر کند.
بحرانهای اقتصادی فدراسیون فوتبال بخصوص با قرارداد مارک ویلموتس مهمترین دغدغه فدراسیون در آینده نیست. ناکامی فرضی تیم ملی در راه جام جهانی نیز گریبان رئیس بعدی فدراسیون فوتبال را نمیگیرد. فدراسیون از این مراحل با قرض و کمک دولتی، ناکامی یا موفقیت گذر میکند اما هیچکدام از نامزدهای فدراسیون جز در همین موضوعات، مورد پرسش قرار نمیگیرند. آینده فوتبال اگرچه به همین موضوعات گره خورده است اما برای مدیریت فوتبال در وضعیت امروز باید گرهها را باز کرد، راههای تازه پیدا کرد و مسیرهای تازه را پیمود وگرنه شاید خیلی زود با روزگار سختتری در فوتبال ایران مواجه شویم.
نامزدهای انتخابات فدراسیون در فاصله بیش از یک ماه تا انتخابات باید درباره آینده حرف بزنند، برنامه ارائه کنند و این برنامهها با پشتوانه کارنامه نامزدها، ضمانت اجرایی داشته باشد. اما این حرفها فقط در حرف معنا دارند و در واقعیت تعیینکننده در جربان انتخابات نیستند.