printlogo


کد خبر: 222388تاریخ: 1399/10/18 00:00
تختی را عشق تختی کرد، نه کشتی

سعید فایقی
 
از دی‌ماه گفتیم و تولد وزارت ورزش و جوانان. یادمان آمد که باز ۱۷ دی دیگری به سرعت برق و باد سپری شد اما باز تختی، دوباره تختی، قطره قطره از چشمان‌مان سرازیر شد. او خود دریا بود و به اقیانوس متصل شد و ما ماندیم و قطره‌هایی که هر یک سال، یک بار در ۱۷ دی از چشمان یک ملت فوران می‌کند. مگر جهان پهلوان ما با دیگر قهرمانان چه فرقی داشت که قلب‌ها را به تسخیر درآورد؟ به قول آلبرت انیشتین در نامه به دخترش لیزرل می‌نویسد قدرت عشق بزرگترین قدرت کائنات است و نه انرژی E=mc² که نیروی جهنمی اتم است و می‌گوید عشق نور است، عشق قدرت است، عشق جذبه است، عشق به زندگی معنی می‌دهد و عشق جوهر زندگی است و بدین سان آنچه تختی را تختی کرد و از تختی انسانی ماندنی به وجود آورد و قلب‌های هر ایرانی را به تپش درآورد عشق بود که سرتاپای وجود جهان پهلوان تختی را تسخیر کرده بود.
 در ادبیات عاشقانه ما آورده‌اند که «بیستون را عشق کند، شهرتش فرهاد برد» با این وصف تختی را عشق تختی کرد، نه کشتی. ما هر کدام به زعم خود گوشه‌ای از وجنات انسانی جهان پهلوان را وصف می‌کنیم یکی‌مان با واقعه بوئین زهرا، یکی‌مان با نقل خاطره‌ای از مدوید، یکی‌مان از کشتی‌های جوانمردانه‌اش، یکی‌مان از دستگیری جهان پهلوان از کسانی که بضاعت مالی نداشتند.
به هر صورت نقل انسانیت او شده نقل محافل ما اما از عشق جهان پهلوان کمتر گفته‌ایم. از نیروی خیره‌کننده‌ای که انیشتین به دخترش توصیه می‌کند. جهان ما تحمل شنیدن از عشق را ندارد و دخترش سال‌ها از افشای نامه‌ها خودداری می‌کند. سال‌ها از نگارش نامه می‌گذرد تا زمان مهیای پذیرش عاشقانه‌های انیشتین باشد. وقتی انیشتین عاشقانه‌اش این همه سال به طول بینجامد. عاشقانه تختی جای خود دارد. بعضی‌ها جرأت پیدا کرده‌اند که به این وادی ورود کنند اما متأسفانه چون خود عاشق نبودند، نتوانستند از پس کار بربیایند.
اول کسی که انحراف در جریان عاشقانه جهان پهلوان به وجود آورد، جلال بود و آخرینش که از روی عشق به جهان پهلوان به خودکشی تختی پرداخت، مرحوم استاد مشایخی بود که با عشق تنفر را پیش کشید.
پروفسور آیزیا برلین کتابی دارند تحت عنوان آزادی و دشمنان آزادی. در آن کتاب اکثر آنهایی که برای آزادی قلم زده‌اند و قدم برداشته‌اند، نهایتاً به دشمنان آزادی مبدل شده‌اند. جهان معاصر ما پر است از این انسان‌هایی که با آزادی، آزادی را به مسلخ برده‌اند و در ارتباط با جهان پهلوان ما هم به نوعی همین مسأله تکرار شده است. از روی علاقه‌مندی به جهان پهلوان عشق و عاشقانگی جهان پهلوان را یا ندیده‌ایم و یا اگر دیده‌ایم از وصف آن عاجز بوده‌ایم. انیشتین از معدود انسان‌هایی است که به قدرت عشق واقف شده و می‌تواند راهنمای ما برای درک عاشقانگی جهان پهلوان باشد.
 

 


Page Generated in 0.0051 sec