میرمهدی ورزنده پدر ورزش نوین ایران در یادداشتهایی که در نشریه تعلیم و تربیت به چاپ رسید، سوابق خود و چگونگی آغاز ورزش در ایران و موانع موجود را تشریح کرد:
«پس از اتمام دوره دارالمعلمین ژیمناستیک بروکسل تقریباً دوازده سال قبل در زمان سفارت آقای احتشامالسلطنه وارد اسلامبول (استانبول فعلی) شده و به استحضار ایشان مدیریت دارالمعلمین ورزش اسلامبول را به بنده واگذار میکردند چون تغییر تبعیت (تابعیت) را برای من تکلیف مینمودند قبول نکرده و برای ادای وظیفه شاگردی که مدتها تحصیلاتم در آنجا بوده اظهار مینمودم که بدون تغییر تبعیت یک سال برای خدمت حاضرم. لیکن بدون تغییر تبعیت نپذیرفته و از آنجا با قلب پر از شعف و امید خدمت به وطن عزیز خود یعنی ایران به تهران وارد شدم چون میدانستم که ملجأ اهالی و ترقی هر ملت منوط به توسعه و تکمیل معارف آن است، قبلاً با دیپلمهای خود حضور وزیر معارف وقت شرفیاب شده.
پس از تعارف زیاد سؤال فرمودند که مقصودتان چیست. بنده بدواً شرح مختصری از ورزش عرض و اهمیتی را که در دنیا حائز شده به عرض رسانده و شاهد زحمات و معلومات خود را ارائه دادم. پس از تشویقات زیاد فرمودند من شما را به وزارت داخله توصیه مینمایم که در ژاندارمری مشغول باشید. بنده هم جز قبول وظیفه نداشتم و با دریافت کاغذ توصیه به ژاندارمری رفتم. آنجا هم جواب این شد که «نقداً به وجود معلم ورزش احتیاج نداریم.»
خلاصه هر دری را زدم جواب منفی به دست آمد. در عوض تشویق تمسخر هم کرده، میگفتند: «مرد حسابی تو هم رفتی فرنگ چیز برای ما یاد گرفتی. جیم بلاستیک هم چیز شد که تو تحصیل کردهای و از این راه میخواهی به وطن خدمت کنی؟»
اما بنده در مقابل این تمسخرها دلایل فنی اقامه کرده و از جواب خودداری نمیکردم با یک عزم راسخ به هر نقطه که میرسیدم اظهار حیات کرده دعوت به ورزش مینمودم تا در خدمت چند نفر از اطبا محترم و معظم شهر سابقه پیدا کرده ژیمناستیک (ماساژ) را ترویج نموده به کار انداختیم و در حقیقت علیالعموم اطبای محترم با کمال خوشوقتی اعلامیه بنده را تلقی فرموده مریضهای ضعیف و (پارالتیک) خود را که احتیاج به ماساژ داشتند نزد اینجانب میفرستادند. کم کم عوام هم فهمیدند که ماساژ یعنی مالش طبی پر بیاهمیت نیست. (حالا که دوازده سال از آن دوره گذشته علیالعمومی میدانند که ماساژ یکی از مهمترین شعب طبی و دکترهای مخصوص این فن باید سه سال در دارالفنونهای خارجه درس بخوانند) در عین حال (ژیمناستیک اکتیو) نیز تبلیغات میشد تا روزی به مدرسه الیانس فرانسه حضور به هم رسانیده کنفرانس مختصری راجع به فواید ورزش ایراد کردم. در نتیجه ده نفر از شاگردان حاضر به ورزش شدند ولی چون از همه جهات صدای مخالفت و انتقاد میشنیدند پس از دو ماه ورزش را تعطیل نمودند.
از آنجا به مدرسه سنلوئی رفتم چون بودجه نداشتند مجاناً حاضر برای کار شدم و مدت شش ماه درس را مداومت دادم. در این موقع مدرسهای به اسم سپهر از طرف فارغالتحصیلهای مدرسه دارالفنون تأسیس شده و بنده را با ماهی هشت تومان حقوق رأی معلمی ورزش دعوت نمودند و این بنده نیز چون مقصود اصیلم خدمت به نوباوگان وطن عزیز و جز دعوت به ورزش و ادراک فضائل این فن منظوری نداشتم قبول نمودم. پس از چهار ماه در جشن سالیانه معارف در دارالفنون کنفرانس مفصلی راجع به ورزش و اهمیت آن جهت محصلین ایراد کردم و در ختم کنفرانس با محصلین مدرسه سپهر مشغول عملیات ورزش شدیم و در اختتام کار وزیر محترم معارف آقای حکیمالملک با نهایت مهربانی در جلو حضار دست مرحمتی داده و با یک نشان علمی درجه دوم مفتخرم فرمودند و از آن ساعت با حقوق چهل تومان به معلمی ورزش مدارس دولتی مأمورم فرمود. از آن تاریخ به همت آقای حکیمالملک هفتهای دو ساعت در مدارس ورزش شروع شده و در سایه توجهات ایشان روز به روز توسعه یافته و مبدأیی برای شروع ورزش فنی در ایران به اسم آن وزیر محترم در تواریخ ثبت گردید.
بالاخره آقای ابوالفضل خان صدری را به معاونت خود پیشنهاد و آقای حکیمالملک با همراهی و لطف سرشار قبول فرمودند و در وزارت مرحوم ممتازالملک نیز مساعدت و تشویقی که شد این بود.
در مواقع قحطی بنده پیشنهاد نمودم که برای فلک زدگان شبستر با ورزش جشن گرفته و عواید آن را به آنجا بفرستیم. وزیر محترم همراهی فرموده و امر فرمودند که تمام شاگردان مدارس در این امر خیر شرکت جویند و در عمارت مسعودیه یعنی محل حالیه وزارت معارف مبلغ دویست و سی تومان برای فقرای شبستر جمع شد و در این جشن وزیر وقت بنده را با یک نشان علمی درجه اول تشویق فرمودند و در وزارت حضرت آقای نصیرالدوله وزیر محترم معارف تعلیم این فن بیشتر مورد توجه افتاده و بر کالبد بی جان ورزش روحی تازه دمیده شد و حسبالامر وزیر وقت برای چهل مدرسه دولتی معلم تهیه و مشغول کار شدند و برای تشویق بیست تومان به بنده و بیست تومان به آقای صدری اضافه حقوق مقرر فرمودند و نیز در عهد وزارت حضرت آقای حاجی محتشم السلطنه عطف توجه کاملی به ورزش شده و آقای میرزاعلی اکبرخان داور رئیس محترم معارف فوقالعاده همراهی فرمودند.
از آن جمله در جشن کلوب ژیمناستیک به دستور ایشان محصلین مدارس هم حاضر و حسبالامر بندگان حضرت اشرف محصلین مدرسه نظام هم شرکت جسته و ورزش ایران کم کم پا به مدارج عالیه گذاشت. اخیراً در تحت توجهات وزارت معارف و رؤسای محترم آن وزارتخانه ورزش فوقالعاده اهمیت پیدا کرده و بنا به پیشنهاد اداره تفتیش و حکم وزارت جلیله روزهای دوشنبه بعد از ظهر عموم مدارس ابتدایی تعطیل شده و تحت نظارت آقای صدری و معلمین ژیمناستیک مانند اروپا به خارج شهر برای گردش و بازی میروند و نیز ورزش در تمام مدارس اجباری و محصلین مدارس مجبورند در امتحان نمره داشته باشند. در این اواخر از اداره تفتیش پیشنهادی تهیه و تقدیم کردند که بر طبق آن یک کلاس تعلیم ورزش در مدرسه دارالفنون با پروگرام (برنامه) ذیل تصویب شد که در آخر هر سال معلم تازه تهیه شده و در سایه این مؤسسه وزارت جلیله موفق به اصلاح نسل و نژاد ایرانی گشته سلولهای عصبی و عضوی اطفال را تربیت نموده و برای آتیه ایران اشخاص صحیحالبنیه و صحیحالاخلاق تهیه نماید. معلوم است اشخاصی که سلسله اعصاب و قوای دماغیه آنها در روی یک اسلوب اساسی به حد رشد رسیده و بدن آنها ورزیده و متحمل همه نوع کارهای شاقه بوده و هر کدام از اعضایشان به حالت طبیعی انجام وظیفه و کار نماید دارای یک فکر سلیم و به همه نوع ترقیات قابل و به انجام مقاصد و آمال خود موفق خواهد بود.
مواد پروگرام مدرسه ورزش به قرار زیر است:
1. عملیات ورزش. 2. بازیهای تربیتی. 3. نظریات و تاریخ ورزش. 4. اسپور (فوتبال، اسکریم، بوکس، تنیس، شناوری، والبول، دیسک پراندن، نیزه پراندن). 5. تشکیلات بوی اسکاتی پیشاهنگی. 6. علم وظایفالاعضا. 7. حفظالصحه
کامل.