گفتوگو
رضا عباسپور @rez7462
اگرچه از نظر سنی محمد نصیری فوقستاره سبکوزن وزنهبرداری ایران تقریباً 15 سال از زندهیاد جهان پهلوان غلامرضا تختی کوچکتر بود اما خود نصیری تأکید دارد که در بین اهالی ورزشی، رابطه او و غلامرضا تختی مثل رابطه دو برادرخونی بوده و تختی رفیق صمیمی او بوده. محال است کلام یا جملهای از جهان پهلوان تختی به زبان محمد نصیری جاری شود و جز صفات پهلوانی، اخلاقی و مردی و مردانگی چیزی در آن نهفته باشد. به همین دلیل در سالگرد وفات جهان پهلوان غلامرضا تختی و به بهانه شفافسازی برخی نقاط مبهم و مغفول مانده در ماجرای تغییر دقیقه نودی پرچمدار کاروان ورزش ایران در بازیهای المپیک 1964 توکیو (گرفتن پرچمداری از غلامرضا تختی و دادن پرچم به دست نصرالله شاهمیر رئیس وقت فدراسیون شنا) به سراغ رفیق قدیمی و صمیمی مرحوم تختی یعنی محمد نصیری رفتیم که اتفاقاً در بازیهای المپیک 1964 ژاپن نیز جزو کاروان اعزامی ایران در رشته وزنهبرداری بود و کاملاً از جزییات آن واقعه تاریخی تلخ مطلع بود.
دل آقاتختی را در توکیو شکستند!
وقتی از محمد نصیری درباره نقاط مبهمی که در مراسم رژه کاروان ورزش ایران در بازیهای المپیک 1964 توکیو و همراهی او با زندهیاد جهان پهلوان غلامرضا تختی در این دوره از بازیها اتفاق افتاده، سؤال میپرسیم، او با لحنی شیرین که خاص نصیری است، تأکید دارد که المپیک توکیو نخستین تجربه المپیکی او و البته به یادماندنیترین تجربه این قهرمان پرآوازه کشورمان همراه با آقا تختی است. نصیری در مورد نقاط گنگ و مغفولی که در مورد ماجرای تغییر دقیقه نودی پرچمدار کاروان ورزش ایران در مراسم رژه المپیک 64 توکیو به یاد دارد، میگوید: «دقیقاً خاطرم هست این المپیک (توکیو) اولین المپیکی بود که من افتخار حضور در آن را داشتم اما آقا تختی با کولهباری از مدال و افتخار در این المپیک جزو شاخصترین چهرههای حاضر در این دوره از بازیها بود. خاطرم هست که از سوی مقامات آن دوره خود «آقاتختی» به عنوان پرچمدار برای مراسم رژه انتخاب شده بود. همه ما هم از این اتفاق که بزرگمردی مثل او قرار است پرچمدار کاروان ما باشد، خوشحال و راضی بودیم اما به یکباره وقتی شنیدیم که از تهران دستور رسیده تا امتیاز پرچمداری از مرحوم تختی گرفته شده و به آقای «نصرالله شاهمیر» که آن زمان رئیس فدراسیون شنا بود، داده شود من و خیلی از بچههای حاضر در کاروان ورزش ایران ناراحت شدیم و تصمیم گرفتیم به خاطر این اتفاق تلخ و باور نکردنی مراسم رژه را تحریم کنیم و در رژه حاضر نشویم.»
نصیری ادامه میدهد: «آن موقع خاطرم هست تصمیم ما برای اعتصاب و تحریم مراسم رژه چون پرچم را از دست آقا تختی گرفته بودند، خیلی جدی بود و قصد تغییرش را هم نداشتیم. حتی با وجود اینکه میدانستیم اگر در رژه شرکت نکنیم، قطعاً جرایم و محرومیتهای سنگینی هم برای ما در نظر گرفته میشود، بازهم این موضوع برایمان اهمیتی نداشت. اتفاقاً همانجا در توکیو هم تهدید شدیم که اگر در رژه حاضر نشویم برخورد جدی با ما صورت میگیرد اما باز هم گوشمان بدهکار نبود چون آقاتختی بزرگ ما و کاروان ورزش ایران بود و این برای ما خصوصاً من به عنوان کسی که خیلی به مرحوم غلامرضا تختی نزدیک بودم سنگین و غیر قابل هضم بود. یادم هست وقتی آقا تختی از نیت ما باخبر شده بود، در محلی که بودیم، پیش ما آمد و کلی به من و بقیه بچههایی که تصمیم داشتیم اعتصاب کنیم، تشر زد که به هیچ وجه نباید اعتصاب کنیم و حتماً باید در مراسم رژه که آبروی ورزش ایران است، حاضر شویم. خدا رحمتش کند، این مرد به قدری دل بزرگ و قلب مهربانی داشت که در عین حال که ما میدانستیم چقدر ناراحت است از اینکه پرچمداری را از او گرفتند اما جلوی ما طوری رفتار میکرد که ما شرایط روحی و روانیمان برای حضور در مراسم رژه و مسابقات بههم نریزد. البته خب در المپیک توکیو همین موضوع روحیه جهان پهلوان تختی را بههم ریخت و باعث شد تا او نتواند چهارمین مدال المپیکی خود را در این رویداد بزرگ کسب کند.»
نصیری در مورد روحیات و خلق و خوی جهان پهلوان غلامرضا تختی معتقد است: «فقط یک جمله بگویم، هرآنچه خوبی، خلوص نیت و مرام و معرفت بود در وجود این بزرگمرد یعنی آقاتختی یکجا جمع شده بود. آدم وقتی کنار آقاتختی بود، حس میکرد پشتش به کوه گرم است. خیلی حیف شد، ما این بزرگمرد را خیلی زود از دست دادیم. یادش گرامی و خاطرش همیشه سبز باشد.»