سامان موحدی راد
امسال بیستمین دوره رقابتهای لیگ برتر در حال برگزاری است. یعنی روی کاغذ بیست سال است که فوتبال در ایران به سمت حرفهای شدن پیش رفته است. از زمانی که کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کرد کشورهای آسیایی باید به سمت فوتبال حرفهای بروند و لیگ فوتبال حرفهای داشته باشند ایران هم بالاجبار پا در این راه گذاشت اما انتظاری که مدیران کنفدراسیون فوتبال آسیا از فوتبال حرفهای داشتند احتمالاً با تصورات مدیران ایرانی فوتبال متفاوت بود. احتمالاً در ایران فکر میکردند این حرکت به معنی این است که دیگر از پدیدهای چون لیگ فرسایشی که یک بار در جام آزادگان اتفاق افتاده بود و مسابقات بیش از یک سال به طول انجامیده بود، خبری نیست و باید برای لیگ نظم و نظام بهتری تدارک دید. آنچه اما در ذهن مدیران کنفدراسیون فوتبال آسیا بود، متدی متأثر از جریان حرفهای در دنیای فوتبال بود.
باشگاهداری حرفهای و ایجاد چرخه درآمدزایی از فوتبال که لاجرم منجر به خلق پول از این صنعت میشود. چیزی که چرخهای ماشین فوتبال را به درستی میچرخاند. همین جریان پولی درست و شفاف منجر میشود تا تیمها زیرساختهای درستی برای خودشان تدارک ببینند، استعدادهای جوانی را به باشگاه بیاورند و سعی کنند مدام کیفیت خودشان را بالا و بالاتر ببرند تا تماشاگر بیشتری به ورزشگاه، پای تلویزیون و فروشگاههایشان بکشانند و به این ترتیب چرخه مالی فوتبال را کامل کنند.
حالا و 20 سال بعد از آغاز رقابتهای حرفهای فوتبال در ایران بد نیست نگاهی به آن بیندازیم و ببینیم این چرخه مالی منجر به شکل گیری چه باشگاههایی، حفظ چه تیمهای قدیمی و همچنین تجهیز و نوسازی و البته ساخت چه ورزشگاهها و زیرساختهای جدیدی برای فوتبال ایران شده است. یکی همین چند روز پیش و در ورزشگاه وطنی رخ داد. وقتی پرسپولیس از فینال آسیا به ورزشگاه وطنی قائمشهر آمد تا در شرایطی عجیب و چمنی نامتعارف بازی کند، کیفیت 20 سال حرفهایگری بیش از پیش خودش را نمایان کرد. چیزی که البته پیش از این هم بارها واقعیت خودش را نشان داده بود. وقتی در یکی از بازیهای هفته گذشته یک مربی برای اینکه تیم حریف در موقعیت حمله قرار نگیرد، یک توپ را به داخل زمین شوت کرد تا جلوی حمله حریف را بگیرد. اتفاقی که بعید میدانم در لیگ محلات هم رخ بدهد اما به مدد دیکته کردن 20 سال حرفهایگری در سطح اول فوتبال ما رخ میدهد. در فارسی ضربالمثلی داریم که میگوید: «حرمت امامزاده با متولی است». چیزی که اینجا هم صادق است و تعهد و باور مدیران فوتبالی ایران به سطح حرفهایگری و استانداردهایش موجب شده تا مربی و بازیکن و مدیر تیمهای لیگ برتری هم آن را تا این حد بیاعتبار و بیحرمت کنند.
نگاهی به امکانات تیمهای لیگ برتری به خوبی نشان میدهد که رهآورد فوتبال حرفهای به سبک ایرانی برای باشگاههای ما چه بوده. هنوز هم که هنوز است در هر فصل باشگاههایی داریم که پول مخارج روزمره خود را ندارند و بعضاً در میانههای لیگ تهدید به کنارهگیری میکنند. وضعیت زیرساختها و ورزشگاهها هم که چنین است. با همه اینها امید به کسب میزبانی جام ملتها هم داریم.