printlogo


کد خبر: 221177تاریخ: 1399/9/30 00:00
اگر یک نفر، وسط بازی از بازیکنان پرسپولیس می‌پرسید، برنامه چیست؟
به جای تغییر روند، لیوان‌ها جابه‌جا شد
انتظار داشتم استراتژی تیم زمانی که بازی مساوی بود، با زمانی که یک گل جلو افتاد و بعد که عقب افتاد، متفاوت باشد اما من این تفاوت را ندیدم

دکتر جاوید جعفری فراهانی  مشاور استعدادیابی فولام
 
اولین نکته‌ای که درباره بازی فینال پرسپولیس مقابل اولسان به ذهنم می‌رسد این است که شانس در خدمت ذهن آماده است. هیچ باد موافقی برای کشتی که مقصد مشخصی ندارد، نمی‌وزد و این واقعیت فوتبال در فینال آسیا بود.
اولین چیزی که باعث ناامیدی من می‌شود این است که خیلی واضح بود که کره‌ای‌ها اصلاً امیدی به معنی باور مطلق نداشتند که این بازی برای آنهاست. آنها آمده بودند تا بازی را محک بزنند اما ترس به طور مشخص در ساق پاهای‌شان دیده می‌شد. این را می‌شد از گل اول پرسپولیس متوجه شد؛ زمانی که تحت فشار قرار می‌گرفتند، خیلی راحت توپ را لو می‌دادند. موضوع آزاردهنده اما این است که ما برای این ترس هیچ برنامه‌ای نداشتیم. چندین بار موقعیت کرنر پیش آمد و هیچ شباهتی بین کرنرهای پرسپولیس وجود نداشت. هیچ الگویی تکرار نمی‌شود و به همین دلیل هیچ فرصتی نمی‌تواند ساخته شود. این مسأله دردناکی است برای تیمی که دارد در فینال لیگ قهرمانان آسیا بازی می‌کند.
مهم‌ترین نکته در فینال‌هایی در این سطح، مدیریت احساسات است. مهم‌ترین مسأله این است که درک کنید از چه فرصتی می‌توانید برای جلو افتادن استفاده کنید و مهم‎تر از همه اینها اینکه چطور بازی را بکشید! کشتن بازی فاکتوری است که باعث قهرمانی برخی تیم‌ها می‌شود و خیلی از تیم‌ها نمی‌توانند این کار را انجام دهند. وقتی پرسپولیس یک گل جلو می‌افتد، اولین انتظاری که از آنها می‌رود، این است که بتوانند از این گل حفاظت کنند؛ حفاظت از این گل با انتقال توپ به زمین حریف، یک بازی صبورانه، با پخش شدن در زمین، دقت در پاس‌ها و نه با اجازه نفوذ به حریف دادن، آن هم در زمین خودش!
نمی‌دانم یحیی بین دو نیمه به بازیکنانش چه گفته است؟ اما خیلی امیدوار بودم که بین دو نیمه بازیکنان از یحیی این را شنیده باشند که: «بچه‌ها عقب بنشینید، سیستم دفاعی منظمی داشته باشید. اول گل نخورید و اجازه بدهید که با ضدحمله به گل برسید». دلیل این مسأله این است که تیمی که در دقایق آخر نیمه اول به گل می‌رسد، ممکن است این ذهنیت را داشته باشد که بخواهد نیمه دوم را توفانی شروع کند. اینطور پنالتی دادن و به آن شکل ریسک کردن، صرفاً برمی‌گردد به ذهنیت ناآماده بازیکنان ما. ما هرچند در سطح فینال آسیا حضور پیدا کردیم، هرچقدر هم که بازیکنان‌مان در این سال‌ها در لیگ درخشیدند اما اتفاقات این بازی نشان می‌دهد که عقبه ذهنی‌شان کماکان حرفه‌ای نیست چون کافی است کمی فکر کنید به اینکه وقتی VAR وجود دارد، تن دادن به چنین ریسکی به معنی پایان آن فرصت و اهدای یک گل به تیم حریف است.
پرسپولیس گل را دریافت کرد، 2-یک عقب افتاد و 30 دقیقه تا پایان بازی زمان داشت. چیزی که در این بخش از بازی انتظار می‌رفت، تغییر روند بازی بود اما چیزی که دیده شد، جابه‌جایی لیوان با لیوان بود. این مثال را مورینیو در توصیف تیم‌هایی استفاده می‌کند که چه در هنگام پیش بودن و چه عقب بودن، هیچ تفاوتی در عملکردشان نمی‌بینید. زمانی که تیمت یک-صفر جلو افتاده است، باید روند بازی‌ و کاری‌ات تفاوت داشته باشد با زمانی که تیمت عقب است. در روند بازی پرسپولیس اما ما تفاوت محسوسی نمی‌بینیم. اگر در دقیقه 60 یا 70 دوربینی می‌رفت داخل بازی، بازی را متوقف می‌کرد و از بازیکنان می‌پرسید که دقیقاً الان گیم‌پلن (برنامه بازی) شما چیست؟ من شک دارم بازیکنان زیادی بوده باشند که بتوانند به این سؤال پاسخ بدهند.
یحیی قطعاً مربی باهوشی است و قطعاً آینده خیلی درخشانی هم در سطح مربیگری ایران دارد. هرچند در این بازی من انتظار بیشتری از یحیی داشتم. انتظار داشتم در این بازی، روند و تغییرات داخل بازی و بخصوص تمپوی بازی را به نحو دیگری عوض کند. حداقل انتظار من از یحیی این بود که با شروع نیمه دوم، ترکیبش کمی محافظه‌کارانه‌تر و آماده برای استفاده از فرصت‌ها شود. تنها چیزی که در بازی فینال به آن نیاز داری، فرصت‌هاست. به فینال تاتنهام و لیورپول در اروپا نگاه کنید. یک اشتباه، یک اتفاق، یک صحنه و قهرمانی لیورپول. دقیقاً سال پیش از آن، همان داستان مقابل مادرید رخ داد. یک اشتباه از سوی لیورپول و از دست دادن موقعیت. فینال، جای فوتبال زیبا بازی کردن نیست. همه موفقیت تیم‌هایی مثل اینتر و پورتو را به خاطر می‌آورند و کسی به خاطر نمی‌آورد که در بازی‌های فینال، چه کیفیتی از بازی ارائه شده است.
نکته ترسناکی که وجود دارد، بابت رفتار فنی ما به خارج از زمین مسابقه برمی‌گردد. وقتی به گزارشگران بازی هم نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید که ذهنیت طلبکار از زمین و زمان بودن را دارند. چطور ما انتظار داریم -وقتی می‌دانیم VAR وجود دارد- VAR به نفع ما عمل کند وقتی خطای محرزی را انجام می‌دهیم؟ این نشان می‌دهد که چقدر فرهنگ ما از درک موقعیت عقب مانده است.
 سؤال این است که آیا این فرهنگ، این گفتمان و باور در کادرفنی هم وجود داشته است؟ آیا منتظر این بوده که برای ما پنالتی گرفته شود و VAR به سود ما سوت بزند یا نه؟
اگر من در کادرفنی پرسپولیس بودم، دلم می‌خواست این موارد را ببینم. دلم می‌خواست فرصت‌طلب، آماده بودن برای شانس و ارزیابی در لحظه را ببینم.
 چیزهایی که در فینال ندیدیم. زمانی که تیم یک-صفر جلو افتاد، انتظار تغییر داشتم. انتظار داشتم استراتژی تیم زمانی که بازی مساوی بود، با زمانی که یک گل جلو افتاد و بعد که عقب افتاد، متفاوت باشد اما من این تفاوت را ندیدم.
باز هم تأکید می‌کنم از نظر من علت بازی ضعیف پرسپولیس این نبود که از نظر فنی، تیم حریف خیلی برتری داشت یا پرسپولیس بازیکنان ضعیفی داشت. مسأله ذهنیت ما بود. ما آماده بردن نبودیم. 
باور نداشتیم که قهرمان می‌شویم و شاید داشتیم در سایه شکست در تجربه قبلی به سر می‌بردیم و همین مسأله باعث شد نتوانیم آنطور که باید و شاید با یک منطق، استراتژی و برنامه مشخص بازی کنیم چون برنامه نداشتیم، به دست قضا و قدر سپردیم و این بار شانس همراه ما نبود.

 


Page Generated in 0.0059 sec