printlogo


کد خبر: 221021تاریخ: 1399/9/29 00:00
وقتی مسئولان فرهنگی، نه معنی هوادار را می‌دانند و نه فرهنگ
با فریاد زنده‌باد کره از سکوهای ایران مخالفید؟

فینال لیگ قهرمانان آسیا و کری‌خوانی‌ هواداران پرسپولیس برای رقیب استقلالی، تنش‌های هواداری را در شبکه‌های اجتماعی به اندازه‌ای بالا برده که تعریف زنگار گرفته هواداری در ایران را یک بار دیگر به چالش کشیده است. هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس اجازه دارند به بهانه هیجانات فوتبالی و تعصب به تیم محبوب‌شان اینچنین به هم بتازند؟ آیا حالا که تیم فوتبال پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان آسیا راه یافته، استقلالی‌ها باید از پرسپولیس به عنوان نماینده ایران حمایت کنند؟ هواداری تیمی باید در سایه نگاه ملی برود؟ هواداران پرسپولیس، استقلالی‌ها را در صورت نداشتن آرزوی قهرمانی برای نماینده ایران، به وطن‌فروشی متهم می‌کنند و در این میان معنای وطن و وطن‌فروشی و حمایت از یک تیم فوتبالی در میان هاله‌ای از ابهام، دستمایه برداشت‌های شخصی افرادی قرار می‌گیرد که شاید دید جامعی نسبت به آنچه به چنین رفتارهایی منجر شده، نداشته باشند.
همه این اتفاق‌ها در شرایطی رخ می‌دهد که نمایندگان فرهنگی فوتبال، هفته‌های متوالی در فدراسیون فوتبال جلسه برگزار کردند تا برای زمانی برنامه‌ریزی فرهنگی کنند که تماشاگران مجوز حضور به ورزشگاه را پیدا می‌کنند! کسانی که هواداری را فقط روی سکوهای ورزشگاه‌ها می‌بینند و فعالیت‌های هواداری را صرفاً تکان دادن پرچم در داخل ورزشگاه.
اینچنین محدود و مختصر دیدن مفهوم هواداری از سوی مدعیان گسترش هواداری، باعث شده که نه تنها مفهوم هواداری برای اهالی فوتبال و جامعه جا نیفتد، بلکه هرگز و از پس هیچ جلسه‌ای، راهکار درستی برای ایجاد فرهنگ هواداری پدید نیاید!
ما حتی در ریشه‌یابی صحیح مشکلاتی که گریبانگیر جامعه هواداری فوتبال می‌شود، مانده‌ایم. هنوز نمی‌دانیم دلیل این همه اصرار به ملی خواندن یک بازی باشگاهی برای چیست و چرا هواداران تیم رقیب باید ملزم به حمایت از رقیب خود باشند. هنوز مسئولانی که با عنوان فرهنگی در جلسات شرکت می‌کنند، حتی با کری‌خوانی‌های هواداری نتوانسته‌اند ارتباط برقرار کنند و احتمالاً آنقدرها فوتبالی هم نیستند که چند باری در زندگی‌شان کری‌خوانی درست و حسابی را تجربه کرده باشند. به همین خاطر است که برخلاف تصور آنها فرهنگ هواداری الزاماً دوست بودن هواداران دو تیم رقیب نیست. الزاماً هم به معنا و مفهوم‌هایی مثل یکدلی و رفاقت محدود نمی‌شود. فرهنگ هواداری زمانی می‌تواند به صورت درست و دقیق جا بیفتد که با نگاهی واقع‌بینانه به آن نگاه کنیم و متناسب با شرایط فعلی جامعه و آنچه مردم و هواداران فوتبال را درگیر خود کرده است، برای اصلاح فرهنگ راهکارهای کاربردی ارائه دهیم.
جلسات متعدد مسئولان فرهنگی فوتبالی، ای‌ کاش اگر هیچ حاصلی برای فرهنگ و هواداران نداشت، لااقل این باور را به شرکت‌کنندگانش القا می‌کرد که نه تنها شناختی از هواداری فوتبال ندارند که حتی فرهنگ و فرهنگ‌سازی را هم نمی‌شناسند!
که اگر می‌دانستند، می‌شناختند و تا کنون حتی گام مختصری در فرهنگ‌سازی برداشته بودند، بعد از تجربه تنش‌های هواداری در بازی پرسپولیس – کاشیما آنتلرز در دوره قبلی که پرسپولیس به فینال راه یافته، حداقل مطالعات درستی روی رفتار هواداران صورت می‌گرفت و اقدامی برای اصلاح رفتارهای ناهنجار انجام می‌شد تا امروز در آستانه بازی پرسپولیس – اولسان، همان ناهنجاری‌ها را با شدت و فراگیری و خشم بیشتر شاهد نباشیم. شاید حتی پذیرش اینکه هواداران استقلال نخواهند پرسپولیس برنده باشد، یا پذیرش فینالیست بودن باشگاه پرسپولیس در شکل واقعی خود و نه یک حماسه تاریخی، می‌توانست به خودی خود آرامش بیشتری به روند کری‌خوانی‌ها ببخشد. اینکه یک هوادار حق دارد، حامی حریفش نباشد و اتفاقاً آرزوی ناکامی رقیبش را داشته باشد باعث می‌شود که آن هوادار برای اثبات این حق، دست به تخریب‌های بزرگتری نزند! باعث می‌شود، کری‌خوانی‌ها در اندازه همان کری‌خوانی‌های فوتبالی بماند.
و البته که پیش از همه اینها لازم است ریشه و عوامل اصلی‌تر تنش‌های هواداران پیدا شوند که قطعاً چهره‌های تکراری و همیشگی مدعی فرهنگ‌سازی در فوتبال نشان داده‌اند که از پس این کار مهم برنیامده‌اند و باید مسئولیت خطیری که برعهده دارند را به عهده کسانی بگذارند که صرفاً به جلسات نمایشی بسنده نمی‌کنند.

Page Generated in 0.0069 sec