printlogo


کد خبر: 219979تاریخ: 1399/9/15 00:00
بلم آبی دور از کرانه موفقیت
استقلال، کشتی بدون ملوان

سام ستارزاده
 
پرده اول
نیمکت استقلال از سکاندار سابق اینترمیلان به چه کسی رسید؟ هنوز در ساختمان سعادت‌آباد، مدیرانی که حاصل اندیشه و عمل‌شان دو ماه بلاتکلیفی سرنوشت کادر فنی تیم بود، در کنار آرپی‌جی‌زن سابق و محبوب آبی‌ها طوری ژست گرفته‎‌اند که گویی فتح‌الفتوح کرده‌اند اما حقیقت تلخ‌تر از آنی بود که با سرعت و سادگی هضم‌ شود. محمود فکری با خود دو گروه دستیار آورده‌ بود. گروهی که در روزگاران دور، در کسوت سرمربیگری استقلال نشان‌ دادند به ته خط رسیده‌اند و گروه دیگری که به‌ جای تجربه و دانش، تنها محبوبیت‌شان در قامت یک تیم بلندپرواز بود. از فکری پرسیدند: «نقش برهانی، مرفاوی، مظلومی و عمران‌زاده در کادرتان چیست؟» با خنده‌ای از روی بی‌تفاوتی پاسخ‌ داد: «همه دور هم هستیم تا به استقلال خدمت‌ کنیم. وظیفه چندان برای افراد تعریف‌ شده نیست.»
 
پرده دوم
چند ماه قبل، همین کادر فنی به‌ اضافه وحید فاضلی، در قائمشهر و در وقت‌های اضافه، هر سه امتیاز یک دیدار حساس را از جیب فولاد و جواد نکونام دزدیدند اما آن روز و در قلب اهواز، فکری که تیمش از پولادمردان عقب بود، بیش از میزبانش با کشتی ناآرام تیم خودش گلاویز بود. طرفدارانش می‌گفتند او آمده تا حواشی را در میان بازیکنان جارو کند اما اوضاع طور دیگری رقم‌ خورد. دیاباته قرار بود به‌ جای مطهری به زمین برود اما به‌ جای احسان مرادیان (سنگربان فولاد)، با سرمربی‌اش مجادله لفظی پیدا کرد. 10 دقیقه‌ای می‌شد که دانشگر از برخورد با تابلوهای تبلیغاتی کنار زمین آسیب‌ دیده و برنگشته اما فکری و تمام دستیارانش در حال خدمت به استقلال بودند و وقت‌ نکردند متوجه عدم حضورش در مستطیل سبز شوند.
 
پرده سوم
شوخی ناگوار هرساله استقلالی‌ها مقابل وعده مدیران‌شان برای جذب مربی نامدار این بود که نکند از آن نام‌های دهان‌ پر کن به عبدالصمد مرفاوی برسیم. در هفته چهارم لیگ اما این شوخی رنگ واقعیت به خود گرفت؛ استقلال از استراماچونی به صمد مرفاوی رسید! حاصل این سقوط آزاد هم در اواخر بازی رقم‌ خورد. حنیف عمران‌زاده با فریاد به مرادمند می‌گوید: «حسین؛ برو بالا» اما در لحظه مرفاوی سر مرادمند بی‌نوا و حنیف فریاد دیگری می‌کشد که: «نمی‌شه که!» مرادمند چه باید می‌کرد؟ به حمله اضافه می‌شد؟ نمی‌شد؟
 
پرده‌های چهارم به بعد؛ به‌ زودی
پاسخ بسیاری از سؤالات شما در مورد استقلال لیگ بیستم در همین سه پرده خلاصه می‌شوند. چرا استقلال برای برد به خلاقیت فردی بازیکنانش متکی شده؟ چرا پسران آبی در یک‌ سوم دفاعی و میانی ده‌ها پاس سالم رد و بدل می‌کنند؛ ولی به محوطه جریمه حریف که نزدیک می‌شوند، نمی‌دانند چه کنند؟ چرا مهدی قایدی، ارسلان مطهری و وریا غفوری که هر کدام در دست استرا و فرهاد مجیدی یک سلاح مخرب بودند، در دو بازی گذشته آبی‌ها از تفنگ پلاستیکی بی‌خطرتر بودند؟ بی‌تعارف بگوییم؛ مدیران آبی دنبال یک نام برای پر کردن نیمکت تیم‌شان بودند؛ نه یک اندیشه برای حفظ میراث سرمربیان موفق فصل گذشته. حاصلش را هم می‌بینیم. مجموعه‌ای از پیشکسوتان استقلال با تفکرات تاکتیکی متفاوت و حتی بعضاً متناقض. کشتی استقلال به توفان‌های سهمگین فصل طاقت‌فرسای فوتبالی هنوز نزدیک هم نشده؛ ولی وقتی به‌ جای ناخدا، صرفاً چند مسافر دارد که دور هم هستند و در حد بضاعت‌شان به کشتی خدمت می‌کنند، آخر و عاقبت این کشتی به گونه‌ای رقم می‌خورد که حتی نوشتنش دردآور و ناراحت‌ کننده است. پرده‌هایی مشابه سه پرده که مرور کردیم در انتظار آبی‌های پایتخت خواهند بود؛ مگر اینکه تغییری اساسی و هدفمند در ترکیب و وظایف دستیاران محمود فکری مشاهده کنیم.ز

 


Page Generated in 0.0059 sec