printlogo


کد خبر: 219533تاریخ: 1399/9/9 00:00
کرونا یک همکار محجوب را از ما گرفت

محمد قراگزلو
 
بعد از اهل سینما و تئاتر، انگار قرار بود بچه‌های مطبوعاتی و ورزشی‌نویس هم شوکه شوند چرا که کرونای ناجوانمرد همچنان در کوچه خیابان‌های این شهر می‌تازد و مشغول دستچین کردن بهترین‌هاست.
آرش رستم‌نمدی همکار سابق ما در تحریریه روزنامه «ایران ورزشی» از میان ما رفت. آرش محجوب بود. پسر اردبیل و عاشق فوتبال. همیشه در بحث‌های فوتبالی اول خوب گوش می‌کرد و بعد وارد مجادله کلامی می‌شد. عاشق بحث‌های فنی بود و البته سوادش را هم داشت. به عبارت درست‌تر چم و خم فوتبال را خوب می‌شناخت. وارد حاشیه‌هایش نمی‌شد و هر چه بود صحبت از فن فوتبال بود و بس.
علاقه فراوانی به استخراج آمار و ارقام مسابقات داشت و دفتر و دستکی برای خودش درست می‌کرد که لنگه نداشت. برای نوشتن مطالبش مثل اکثر ما عجله نداشت. آن روزها که خبری از تایپ و کامپیوتر نبود، طوری مطالبش را با دقت و وسواس فراوان می‌نوشت که انگار دارد خطاطی می‌کند و قرار است کسی به تمیزی و زیبایی متنش نمره بدهد. به خاطر همین خصلت، محبوب حروفچین‌ها شده بود و بین بچه‌های تحریریه او را از همه بیشتر دوست داشتند. آرش از آن پرسپولیسی‌های دوآتشه بود که منطق به تعصبش حکم نمی‌راند. آلمانی و بایرنی هم بود اما وقت بازی‌های سالنی یک کت پارما مربوط به آن سال‌های طلایی ابتدایی دهه 90 به تن می‌کرد. در ایتالیا پارما را دوست داشت و به آن وفادار مانده بود.  با وجود اضافه وزنی که داشت برایش افت داشت در فوتبال سالنی دوستانه خودمان هم کم بیاورد. اینطوری بود که خودش را می‌کشاند جلو، یک شوت نوک پای خشک می‌زد و دوباره برمی‌گشت عقب. گاهی اوقات شوت‌هایش گل می‌شد اما حتی بعد از آن اندک گل‌های سخت ادا و اصول نداشت و بدون اینکه خوشحالی کند یا فریادی بزند حرف‌هایش را می‌خورد. انگار توی دلش می‌گفت شانس آوردید که روی فرم نیستم وگرنه نشان‌تان می‌دادم!
آرش دایره لغات گسترده‌ای داشت و جدول کلمات متقاطع طراحی می‌کرد. طبیعتاً وقتی چیزی می‌نوشت این گستردگی دایره لغات به کمکش می‌آمد و مطالب فنی‌اش خواندنی‌تر می‌شد. آرش خوش خنده بود و همیشه آخر بحث‌های فنی برای ضربه فنی کردن حریفش یک خنده مفصل نصیبش می‌کرد و این هم از خوبی‌اش بود.
وزنش بالا رفته بود و سیگار هم می‌کشید. دنیا هم به او روی خوشی نشان نداده بود. همین شد که قلبش ریپ زد و مدتی درگیر جراحی و بیمارستان شد.  اینها که از او گفتم همه مربوط به نزدیک به دو دهه قبل بود. برای روزگار خوشی‌مان. برای دورانی که حال همکارمان برایمان مهم بود و به احوالش توجه می‌کردیم.  بعد از آن هیچ چیزی از آرش نشنیده بودیم الا آن عمل جراحی قلبش. فکر می‌کردیم او هم گوشه‌ای از این دنیا دارد کارش را انجام می‌دهد و مثل همه ما با سختی‌های روزگار می‌جنگد و پیش می‌رود غافل از اینکه قرار بود داستان زندگی‌اش را کرونا تمام کند. آرش رستم‌نمدی را کرونا از مطبوعات ورزشی گرفت. برای دوست خوب مان آرامش ابدی و برای خانواده‌اش صبر فراوان طلب می‌کنیم.
 

 


Page Generated in 0.0055 sec