علی کمانگری
استقلال و محمود فکری خیلی زود به سنگ محک سختی خوردند و نتوانستند نمره قبولی را در این محک بگیرند. در هفته دوم مسابقات، تیم فکری به مصاف فولاد جواد نکونام رفت و در حالی که پیشبینی میشد جدال تاکتیکی و جذابی را میان دو تیم شاهد باشیم، بازی بسیار ضعیفی را از هر دو سوی ماجرا دیدیم تا تردیدهای زیادی پیرامون هر دو مربی شکل بگیرد.
استقلال با آرایش 2-2-2-4 به میدان رفت و فولاد هم از آرایش 1-3-2-4 استفاده کرد. آرایش دو تیم نسبت به بازی قبل تفاوتی نداشت، اما در استقلال محمدحسین مرادمند، خرید تازه آبیها، جایگزین یزدانی مصدوم شده بود و در تیم فولاد هم صالح حردانی در جناح راست خط دفاع جایگزین نجاریانی شده بود که در دو هفته اخیر به کرونا مبتلا شده بود.
بزرگترین معضل هر دو تیم در این مسابقه بازیسازی از عقب زمین بود. مدافعان میانی هر دو تیم در کار بازیسازی بسیار ضعیف عمل میکردند و هافبکهای دفاعی آنها هم کمکی به شکستن خط اول پرس تیم مقابل و اجرایی کردن مرحله اول «Build-up» یا همان بازیسازی از عقب زمین نمیکردند. در تیم استقلال این اتفاق را میتوان به جدایی روزبه چشمی و علی کریمی نسبت داد. کریمی در فصل گذشته نقش «Deep-lying playmaker» را برای آبیها ایفا میکرد و ریگی تنها نقش تخریبچی را داشت و در اتصال خط دفاع و حمله آبیها نقش چندانی ایفا نمیکرد. ریگی به غلامی و مرادمند اضافه نمیشد، در نتیجه نکونام تنها به لوسیانو پریرا دستور داده بود روی پای مدافع صاحب توپ برود و پاتوسی هم مسیر پاس مدافع صاحب توپ استقلال را به دیگر مدافع میانی میبست. توانایی پایین غلامی و مرادمند در بازی با پا باعث شد این دو نتوانند با ارسال پاس مستقیم طولی خط پرس فولاد را بشکنند، در حالی که روزبه چشمی در فصل گذشته این کار را بهخوبی اجرا میکرد. البته مرادمند فصل گذشته دقت پاس ۹۰درصد داشته و شاید اگر فکری روی او کار بیشتری انجام دهد، بتواند از او یک مدافع پابهتوپ بسازد.
آن سمت ماجرا و بخصوص در نیمه دوم، پرسینگ از بالا و بسیار شدید تیم استقلال راهی جز بازی مستقیم برای قرمزپوشان اهوازی نگذاشته بود. تیم فکری به درستترین شکل ممکن این پرس را پیاده میکرد. قایدی و مطهری حتی درون محوطه جریمه فولاد، مدافعان میانی این تیم را تحت فشار میگذاشتند و اسماعیلی و رضاوند هم سعی در مهار آبشک و نیکنفس داشتند. در عقب زمین هم ۴ مدافع استقلال بههمراه دو هافبک میانی جلویشان یک وضعیت ۶ به ۴ (3+1 جلوی زمین فولاد) ایجاد کرده بودند. در چنین وضعیتی تنها مدافعان کناری فولاد حوالی مرکز زمین خالی میماندند که اگر فروزان موفق میشد یک پاس چیپ برای آنها ارسال کند، غفوری یا میلیچ باید بلافاصله روی پای آنها میرفتند. پنالتی منجر به گل استقلال هم روی همین پرسینگ شدید از بالای زمین به دست آمد. حردانی برای توپگیری کمی عقبتر آمده بود و رضاوند تصمیم گرفت درون محوطه فولاد روی پای او برود و توپ را بگیرد، سپس آن را به میلیچ سپرد و پاس استادانه میلیچ منجر به اعلام پنالتی روی قایدی شد.
مثبتترین نکته این مسابقه برای تیم استقلال شکل پرسینگ بسیار اصولی آنها بود که کاملاً مشابه حرفهایترین تیمهای دنیا انجام شد، اما از آن سمت استقلال عملاً نمیتوانست ساخت بازی خود را از عقب زمین انجام دهد. اضافه شدن مهدی مهدیپور که دقیقاً مشابه کریمی یک Deep-lying playmaker است و کار بیشتر فکری روی مدافعان میانیاش برای بازیسازی و بلند نکردن توپ تحت فشار میتواند چاره کار استقلال در هفتههای آتی باشد. تیم نکونام هم باید بداند برای قهرمانی نیاز به برنامههایی متنوعتر از ضربات ایستگاهی و بازی مستقیم برای پیروزی دارد.