مازیار گیلکان
استقلال در همین آغاز لیگ خود را گرفتار موضوعاتی کرده که نه در شأن این باشگاه است و نه جز آسیب به خود حاصل دیگری دارد. آنچه محمود فکری در اولین تجربه بزرگ مربیگری خود در حال نمایش آن است، چیزی نیست که از سرمربی استقلال توقع داشته باشیم.
فارغ از نمایش فنی استقلال که در دو هفته آغازین فصل دلپذیر نبود، محمود فکری رفتارهایی را بروز داد که انگار فضای کار تازهاش را در فوتبال نمیشناسد.
در آغاز راه محمود فکری در استقلال این بحث مطرح بود که او صاحب فرصتی شده که هم بزرگتر از فرصت آندرهآ استراماچونی و هم بزرگتر از فرصت فرهاد مجیدی است. او بهرهمند از پروژه تیمسازی استراماچونی و تکمیل آن کار توسط فرهاد مجیدی است. استقلال در فصل گذشته بهرغم تمام بحرانهای مدیریت، ترکیبی ایدهآل را با مربیانش ساخت و تعاریف مؤثر و کارسازی را به بازیاش اضافه کرد و البته بهرغم تمام مشکلات در نتیجهگیری نیز ناکام نبود و اگر مدیریت باشگاه آن همه حاشیه ایجاد نمیکرد، فصل گذشته با جام برای استقلال تمام میشد. محمود فکری حالا تیم بهتری را از آغاز فصل در اختیار دارد. نمیدانیم او چقدر به داراییهای فنی پیشین وفادار است و چقدر ایده تازه برای بازی با خود آورده است، اما میدانیم او ابزار ساختن یک تیم بزرگ را در اختیار گرفته و اینکه از او بخواهیم با استقلال فصلی فوقالعاده را پشت سر بگذارد، توقع بیجایی نیست. محمود فکری هنوز در مربیگری ایدههایش را به تصویر نکشیده. او در نساجی به روشی بازی میکرد که هیچ ارتباطی به این همه ستاره و موقعیت استقلال ندارد. او تازه انگار باید مربیگری را شروع کند.
اینکه فکری در آغاز این مسیر بهجای تمام کارهای فنی و اصلیاش، خود را گرفتار رفتارهایی دور از شأن حرفهای خود کند، ناامیدکننده است. او خیلی زود باید بر وضعیت تازه خود مسلط شود و بداند رفتارهایش دیده میشود و هیچ صحنهای دور از چشمها و دوربینها نیست. فکری باید بهجای تمام این رفتارها، به کار خود بازگردد؛ به مسئولیت فنی مهمی که برای موفقیت با استقلال بر عهده دارد و این چیزی نیست که با این بدخلقیها و کجرفتاریها به دست بیاید. بیرون کشیدن خود از این وضعیت و بازگشتن به مسیر کار و موفقیت اولین قدم او در استقلال است؛ کاری که هنوز مطمئن نیستیم فکری از پس آن برآید.