رضا شریعتی کیا
هر انسانی در زندگی برای هدف خاصی برگزیده میشود اما رسالت بعضی به وسعت پس گرفتن غرور یک سرزمین زخم خورده است.
پسری در هلند که سالها پس از فتح آمستردام توسط هیتلر تا قلب مونیخ نفوذ کرد و دوچرخههای هلندیها را که سالها قبل در جنگ جهانی توسط آلمانیها به سرقت رفته بود پس گرفت.
فوتبال جدالهای تاریخی زیادی دارد اما بازی سال 88 بین هلند و آلمان هنوز هم نفرتبارترین مسابقه مستطیل سبز است. دشمنی که پس از سالها همچنان ادامه دارد و آتش نفرت آن هر روز شعلهورتر میشود. روزی که فان باستن بخشی از حماسیترین تاریخ هلند شد و نامش را به عنوان قهرمانی نجاتبخش بر سینه مردمان سرزمین لالههای نارنجی حک کرد. گل دراز کشیده فان در کنار شعر ژول دیلدر شاعر نوتردامی هنوز هم یادآور جنونانگیزترین روز تاریخ هلندیهاست.
«آنهایی که به زمین میافتند، از گورهایشان گل سر بر میآورد»
کمی بعد با یک شلیک به یاد ماندنی به قلب شوروی فان باستن و هلند فاتح یورو 88 شدند.
بازیکنی که به خاطر گلهای بیشمارش در ورزشگاههای سراسر جهان به مارکو گلو شهره شده بود یک سال بعد با پیراهن میلان، رئال افسانهای را در هم کوبید و در فینال با شکست استیوبخارست بار دیگر اما این بار با لباس میلان بر بام اروپا ایستاد.
درخشش دیوانهوار فان باستن، برلوسکونی را علاقهمند به ستارگان هلندی کرد تا با جذب رایکارد و رود گولیت، ۳ تفنگدار هموطن در قلب میلان هر روز قله جدیدی را فتح کند و طلاییترین دوران میلان را رقم بزنند.
اما درام شیرین و خیالانگیز مردی که برنده توپ طلای اروپا بود ناگهان به یک تراژدی غمانگیز تبدیل شد. مصدومیت این بار به سراغ فان باستن آمد و ساقهای افسانهای او را نشانه گرفت. میلان به بهانه بهبودی پسر هلندی را از جام جهانی 94 محروم کرد و کمی بعد در ۱۷ آگوست او کفشهایش را در آستانه 30 سالگی برای همیشه آویخت تا خاطره فوتبال از مرد جذاب هلندی در بهترین روزهای او خلاصه شود. قابی که مناسب نام او باشد در سال 88 رقم خورد و پس از هر افتخاری نام او یک بار دیگر در موزه مشاهیر فوتبال بالاتر رفت. فان ترجیح داد به جای نشستن روی نیمکت و انتظار برای ورود از دقیقه ۸۰ به بازی مثل یک قهرمان زمین را ترک کند و خاطرات روزهای درخشانش را تا ابد برای دوستداران فوتبال به یادگار بگذارد. دنیای مربیگری اما برای او به خوبی روزهای فوتبال رقم نخورد. مربی سال 2008 هلند قدرتمند شروع کرد اما شکست از روسیه در یکچهارم نهایی یورو آخرین خاطره او از رختکن لالههای نارنجی شد. پسری که فقط به اول بودن عادت داشت پس از کسب رتبه دوم در لیگ هلند منتظر مدیران آژاکس نماند و خودش استعفانامه را نوشت تا دوران مربیگری او خیلی زود به اتمام برسد.
بازی او آنقدر خیالانگیز بود که شاید فوتبال هم دوست داشت از او فقط به عنوان یک بازیکن یاد کنند و نه چیز دیگری!