سام ستارزاده
انتخاب جعفر سمیعی در سمت مدیرعاملی پرسپولیس، هیچ رد متفاوتی با انتخابهای قبلی وزارت ورزش برای سرخابیها نداشت. گویا فشارها و پیگیریهای مجلس در پاسخ به تجمعات هواداران پرشمار پرسپولیس و استقلال، تنها به این مورد محدود شده که برای این دو باشگاه باید یک مدیرعامل در نظر گرفته شود.
با توجه به اینکه از عمر دولت فعلی حدوداً ۸ ماه باقیمانده، نه مجلس و نه نهادهای نظارتی زمان چندانی برای بررسی و نقد عملکرد مدیریت جدید پرسپولیس و حتی بازخواست برگزینندگان مدیران ناشایست پیشین در مدیریت سرخابیها ندارند. با این وجود، آینده نهچندان روشن فینالیست لیگ قهرمانان آسیا را با انتخاب جدید وزارت ورزش، از پیشزمینه مدیرعامل جدیدش میتوان پیشبینی کرد و همچنین، از کارنامه مدیریتی ایرج عرب که مانند او از حراست وزارت ورزش یکضرب به صندلی بزرگ و داغ ساختمان شیخبهایی رسید.
در سوابق جعفر سمیعی، حراست شهرداری تهران تنها نقطه پررنگ دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. مدیری که هیچ سابقه ورزشی ندارد و احتمالاً، شناختش از مباحث مدیریت ورزشی و باشگاهداری عمیق نباشد. حال، او مأموریتهای کوتاهمدت مهمی از جمله تأمین بودجه برای مطالبات بازیکنان پرسپولیس، حفظ بشار رسن تا حداقل پایان فصل و آمادهسازی فضا برای حضور پرقدرت در فینال آسیا را دارد. در همین حال، وی باید انتظار محکومیت سنگین قرمزها در پرونده کالدرون را نیز بکشد. آنچه نگرانکننده است این است که در حراست هیچ مجموعه و نهادی، کسی با چالشهایی از این جنس، با چنین سطح دشواری و تا این اندازه در مرکز توجه روبهرو نمیشود.
میگویند سمیعی چون کارمند امنیتی است، با فساد اقتصادی مقابله خواهد کرد. اگر چنین بود، چرا ایرج عرب چنین کاری انجام نداد؟ هنوز به یاد داریم که با دروغی که وی بر سر تمدید قرارداد بشار رسن منتشر کرد، به اعتبار عکس یادگاری مدیرعامل و بازیکن بهعنوان سند رسانهای عقد قرارداد لطمه بزرگی زد. اعضای هیأتمدیره پرسپولیس آیا به سمیعی رأی قاطع دادهاند؟ اگر بلی، کدام توانایی را در کارنامهاش دیدند؟ و اگر خیر، مدیرعامل جدید پرسپولیس از کجا به آنان معرفی شده (اگرنخواهیم از کلمه سفارش استفاده کنیم) که استقلال آنان را زیر سؤال برده؟ حضور ابراهیم شکوری که یک مدیر ورزشی است، میتواند کمک حال همین کادر مدیریتی فعلی پرسپولیس باشد. اما خاطرمان هم است که شکوری در بسیاری از تصمیمات پرسشبرانگیز فدراسیون هم یک بازیگر اصلی بوده.
در شرایط فعلی، کاری که از دست هواداران پرسپولیس برمیآید، این است که در همین گام نخست، نه سمیعی را بیش از اندازه محبوب کنند و نه وی را در کانون توجه رسانهها و خودشان قراردهند.
به این صورت، عملکردش را تحت نظر داشته باشند، بدون اینکه فرصتی برای نوشتن بیانیههای طولانی و خستهکننده که تعریف از خود و چاپلوسی هواداران در آن جای اخبار خوش صادقانه و حقایق باشگاه را گرفته، داشته باشد؛ کاری که استقلالیها نیز باید برای مدیرعامل جدیدشان که بعید است پیشزمینهای آنچنان ورزشیتر و یا حتی مدیریتیتر از سمیعی داشتهباشد، انجام دهند.