رئیس سابق کمیته ملی المپیک، بر خلاف خیلیها معتقد است که فرصت 30 روزه را نباید مثبت دید و توافقی هم اتفاق نمیافتد. او فراتر از این پرونده به شرایط این روزهای ورزش در بعد بینالمللی نگاه میکند و راهکاری برای مقابله با فشارهای بیرونی دارد. او تأکید دارد که باید سیاست تهاجمی را پیش گرفت و اتفاقاً دست ایران هم پر است. حتی این پیشنهاد را در قالب دو نامه به دست وزیر رسانده که البته همچنان منتظر دریافت پاسخ است. مصطفی هاشمیطبا، مهمترین پست بینالمللی ورزش را داشته و به واسطه حضور در جمع اعضای کمیته بینالمللی المپیک، شناخت خوبی از روابط حاکم بر این نهاد را دارد. به همین خاطر وقتی اتفاقی در حوزه بینالملل ورزش میافتد، تحلیل و نظرات او قابل تأمل است. این بار هم بعد از تشکیل دادگاه حکمیت ورزش درباره پرونده جودو، میتوان حرفهای او را شنید.
دادگاه عالی حکمیت ورزش، فرصت 30 روزه تعیین کرد تا فدراسیون جودوی ایران با فدراسیون جهانی، به توافق برسد. آیا میتوان تعیین این مهلت را نکته مثبتی در پرونده جودو قلمداد کرد؟
به نظر من مثبت نیست. فرصتی که تعیین شده، برای تفاهم است و حالا این سؤال وجود دارد که قرار است ما با فدراسیون جهانی چه تفاهمی انجام دهیم؟ آیا میتوان با فردی مثل ویزر، رئیس فدراسیون جهانی جودو مذاکره کرد و به توافق رسید؟ احتمال میرود که آنها از ما تعهداتی بخواهند یا شروطی داشته باشند که از همین حالا میتوان حدس زد شروطشان چیست. فدراسیون جهانی جودو حتماً در مذاکره شروطی را پیش پای مسئولان ایرانی میگذارد که قبولشان غیر ممکن است.
اگر بخواهید به مذاکرات پیش رو خوشبین نگاه کنید، فکر میکنید که شرط فدراسیون جهانی چه باشد.
ممکن است تعهدی بخواهند که در آن عنوان شود مسئولان ایرانی هیچوقت به هیچ ورزشکاری نمیگویند که مقابل ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس حاضر نشوند یا اینکه موارد دیگری را مد نظر قرار دهند. به هر حال کار سختی است و مذاکره در این سطح مهارت دیپلماتیک زیادی میخواهد. ما باید مراقب باشیم که تعهدی ندهیم که نتیجهاش شکستی برای سیاست ضد اسرائیلی ما باشد.
یکی از اتفاقهای قابل تأمل که در این دادگاه افتاده، حضور شاهدان ایرانی علیه ورزش ایران است.
دقیقاً. ما نباید این نکته را فراموش کنیم که متأسفانه ورزشکارانی مثل ملایی و سرلک علیه ایران در دادگاه شهادت دادهاند و این موضوع کار را برای ما سخت میکند. حرف ورزشکاران برای نهادهای بینالمللی ورزش اهمیت دارد. بنابراین حتی در خوشبینانهترین حالت هم من فکر میکنم در این فرصت 30 روزه که حالا چند روزی از آن گذشته، اتفاق ویژهای نمیافتد و ما باید منتظر حکم دادگاه باشیم.
از ابتدای حضور آرش میراسماعیلی در رأس فدراسیون جودو و حتی پیش از انتخابات، فدراسیون جهانی پیغامهایی را برای کمیته ملی المپیک فرستاد و خواستار این شد که میراسماعیلی رئیس فدراسیون نشود. این اختلاف که بیشتر جنبه شخصی پیدا کرده، در ادامه اتفاقهایی که برای جودو ایران افتاد، تأثیرگذار بود. حالا ممکن است یکی از شرطهای ویزر، استعفای میراسماعیلی باشد؟
من خیلی بعید میدانم که فدراسیون جهانی بخواهد اینطور علنی، به این موضوع واکنش نشان بدهد. الان موضوع اختلاف وارد فازهای جدیدی شده و فدراسیون جهانی، دنبال اهداف دیگری است.
با توجه به اینکه به اتفاقهای این 30 روزه خوشبین نیستید و معتقدید که به احتمال زیاد توافقی صورت نمیگیرد، پیشبینیتان از حکم دادگاه چیست؟
دوست ندارم اینطور باشد و دلم میخواهد در نهایت اتفاقهای خوبی برای ورزش کشور بیفتد اما با توجه به روندی که از گذشته تا حالا طی شده و آنچه در دادگاه رقم خورده، پیشبینیام این است که حکم علیه ایران باشد.
برداشتی که میتوان از اتفاقهای چند سال اخیر در حوزه بینالملل ورزش داشت، این است که تلاش میشود ورزش ایران به انزوا برود. با این نگاه موافقید؟
همانطور که رژیم اشغالگر قدس و آمریکا در زمینههای دیگر فشار میآورند و میخواهند ایران را منزوی کنند، در ورزش هم همین رویه را دنبال میکنند؛ چون ورزش بستر خوبی را برایشان فراهم میآورد که به خواستههایشان برسند. دقیقاً به خاطر همین استراتژی است که ما هم باید هوشیار عمل کنیم.
راه حل پیشنهادیتان چیست؟
من نامهای برای آقای سلطانیفر نوشتم و پیشنهاد دادم که به این موضوع ورود کنند. تأکید کردم که با در نظر گرفتن منشور المپیک، اسناد زیادی علیه اسرائیل وجود دارد که میتوان از آنها برای تحت فشار گذاشتنشان از سوی کمیته بینالمللی المپیک استفاده کرد. آنها تبعیض مذهبی را در قانون اساسیشان دارند که حقوق بشر هم به خاطر همین موضوع محکومشان کرده است. از این موارد زیاد وجود دارد که ما میتوانیم با کمک وزارت امور خارجه لایحههای تمام این اسناد را استخراج کنیم و به صورت مدون به کمیته بینالمللی المپیک اعلام کنیم. ما نباید در مقابل فشارهایی که وجود دارد، موضع دفاعی داشته باشیم. دستمان آنقدر پر است که تهاجمی عمل کنیم و حتی با استناد به آنها، درخواست خروج اسرائیل از کمیته بینالمللی المپیک را مطرح کنیم.
البته رژیم اشغالگر قدس در IOC هم نمایندگانی دارد. مثل اینکه یکی از نواب رئیس این نهاد بینالمللی فردی اسرائیلی است.
حتماً همینطور است که این فرد هم خیلی فعالیت میکند اما به هر حال ما قرار است مستند حرف بزنیم و این باعث میشود در پروندههای احتمالی، وزنه کمی به سمت ما سنگینتر باشد. در مورد عدم مبارزه ورزشکاران ما با اسرائیل جز شهادت جودوکاران در همین دادگاه اخیر، سندی وجود ندارد اما علیه اسرائیل اسناد زیادی وجود دارد که آنها تبعیض قائل میشوند. در حقیقت این اقدام یک نوع سیاست تهاجمی است و سیلی است که میزنیم و میتواند قدری ما را جلو بیندازد. نه اینکه مدام خودمان را عقب بکشیم.
این نامه را چه زمانی برای وزیر فرستادید و پاسخشان به نامه چه بود؟
چند ماه قبل فرستادم و مدتی بعد باز نامه را تکرار کردم. یعنی در عرض چند ماه، دو بار این نامه را فرستادهام اما تا امروز پاسخی دریافت نکرده و اقدامی هم ندیدهام. من باور دارم که غیر از پیش گرفتن سیاست تهاجمی راه دیگری نداریم. اسرائیل بیشترین تبعیضها را در زمینههای مختلف داشته و حالا ما نباید بنشینیم تا از این موضوع علیهمان استفاده کند.