printlogo


کد خبر: 215153تاریخ: 1399/6/27 00:00
توکلی: پیش از طلا، برخی مسوولان کاروان من را نمی شناختند
240 کیلو را زدم ایوانف ماشینش را به من داد
ایوانف قول داد اگر وزنه 240 را مهار کنم یک روز خودروی شخصی خودش را که آن موقع پژو 405 بود، به من بدهد تا با آن تهران‌گردی کنم

رضا عباسپور     @rez7462

برای آنهایی که از نزدیک با توانمندی و انگیزه بالای او در بازی‌های المپیک سیدنی آشنا نبودند، اندکی سخت و باورنکردنی بود پذیرفتن اینکه جوانی 22 ساله بتواند هم رکوردشکنی کند و هم در اولین حضور خود در المپیک سکوی قهرمانی را به تسخیر دربیاورد! اما حسین توکلی در سیدنی کاری کرد کارستان. او با درخشش در بازی‌های المپیک سیدنی و کسب نشان طلای دسته 105 کیلوگرم مسابقات وزنه‌برداری ضمن اینکه بعد از 32 سال موفق شد نخستین مدال المپیکی کاروان ورزش ایران در بازی‌های المپیک را به خود اختصاص دهد، به نوعی پایان‌بخش نوار ناکامی‌های کاروان ورزش کشور بود. جوانی قدرتمند، با فیزیکی خیره‌کننده و رکوردهایی باورنکردنی که آمار و ارقام را روی تخته به هم زد و با کسب مدال طلای تاریخی و دلچسب امید به مدال‌آوری و افتخارآفرینی را در دل کاروان ایران به وجود آورد. توکلی در رقابت‌های دسته 105 کیلوگرم المپیک تابستانی 2000 در شهر سیدنی استرالیا، مدعیان و اسطورهای وزنه‌برداری جهان همچون روس‌ها، بلغارها و... را با قدرت از پیش روی خود برداشت و با شکستن رکوردهای المپیک، سکوی قهرمانی و مدال خوشرنگ طلای این وزن را از آن خود و کاروان المپیکی ایران کرد. حسین توکلی در بازی‌های المپیک سیدنی جوان نسبتاً گمنامی در بین ورزشکاران بزرگ و اسم و رسم‌دار کاروان ورزش کشورمان بود که در روز مسابقه دسته 105 کیلوگرم با ثبت وزنه‌های 190 کیلوگرم در حرکت یکضرب، 235 کیلوگرم در دوضرب و مجموع 425 کیلوگرم از سکوی قهرمانی بالا رفت و رکوردهایی را در این وزن به نام خود ثبت کرد که تا به امروز بعد از گذشت 20 سال از آن تاریخ، در وزنه‌برداری ایران هیچ وزنه‌برداری نتوانسته در وزنی که توکلی حضور داشت، مثل این وزنه‌ها را در مسابقات آسیایی، جهانی یا المپیک به نام ایران ثبت کند! به همین دلیل و به بهانه بیستمین سالگرد برگزاری بازی‌های المپیک سیدنی و درخشش ورزشکاران کشورمان در کاروان اعزامی به این رویداد، سراغ مرد طلایی و تاریخ‌ساز وزنه‌برداری کشورمان می‌رویم تا برخی خاطرات تلخ و شیرین آن روزها را با توکلی مرور کنیم.
 
ایوانف در دنیای وزنه‌برداری به ما اعتماد به نفس داد
ستاره سال‌های نه چندان دور وزنه‌برداری ایران و مرد طلایی کاروان المپیکی کشورمان در بازی‌های المپیک 2000 سیدنی با بیان این مطلب که وزنه‌برداری نوین ایران به ایوانف و تفکرات بزرگ و قابل احترام او مدیون است، در خصوص اتفاقاتی که دست به دست هم داد تا او در بازی‌های المپیک 2000 سیدنی روی سکوی قهرمانی بایستد، حرف‌هایی شنیدنی دارد: «قبل از هر چیز باید اعتراف کنم که همه ما و کلاً وزنه‌برداری نوین ایران به تفکرات فنی و دانش بالای وزنه‌برداری ایوانف مدیون هستیم. اوایلی که به تیم ملی بزرگسالان آمده بودم، وقتی می‌دیدم که هم‌سن و سال‌های من مثل شاهین نصیری‌نیا و حسین رضازاده زیر نظر ایوانف هر روز از نظر رکوردی جهش خیره‌کننده‌ای نسبت به قبل پیدا کرده و در عرصه‌های مختلف بین‌المللی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای داشتند، من هم انگیزه پیدا می‌کردم تا مثل آنها روز به روز بهتر شوم.»
 
با کنار زدن رقبای نامدار داخلی ملی‌پوش شدم
توکلی معتقد است که او بعد از کنار زدن رقبای مدعی داخلی خود که از او سن و سال بیشتری داشتند مثل رئیس‌علی حاتمی و سیدکمال موسوی موفق شد به تیم ملی وزنه‌برداری بزرگسالان برسد: «قبل از مسابقات جهانی 1999 آتن، یادم هست که من خیلی جوان بودم و ایوانف بعد از مسابقات جهانی جوانان به قول خودش کشفم کرده بود چون هروقت من را می‌دید، به من می‌گفت که اگر تو قدر خودت را بدانی، در تمرینات حرف گوش‌کن باشی و کارت را بی‌نقص انجام بدهی، قطعاً قهرمان المپیک می‌شوی. آن موقع رئیس‌علی حاتمی و سیدکمال موسوی در وزن من جزو بزرگان و ستاره‌های آن دوره بودند. من هم جوانی جویای نام بودم که سر نترسی داشتم و چون به چشم سرمربی تیم ملی (ایوانف) آمده بودم، تمام تلاشم این بود که بهترین باشم تا بتوانم همانطوری که او گفته بود قهرمان جهان و المپیک شوم. همین هم باعث شده بود که سخت تمرین کنم تا بالای دست رقبای گردن‌کلفت و صاحبنام داخلی‌ام قرار بگیرم. آن زمان و قبل از مسابقات جهانی 1999 رکوردهای دو رقیب من حدوداً نزدیک 400 کیلوگرم در مجموع بود اما من رکوردم تقریباً 360 یا 370 کیلوگرم بود ولی در مدت خیلی کم و کوتاه به قدری روی کار و هدفی که داشتم تمرکز کردم که موفق شدم در یک فاصله زمانی 3 ماهه با افزایش رکوردهایم هم دو رقیب اصلی داخلی خود را کنار زده و هم در مسابقات آسیایی 30 کیلوگرم رکورد مجموع جوانان آسیا را ارتقا بدهم. همین اتفاق باعث شد تا در جوانگرایی و تغییر نسل ایوانف من هم باشم و نهایتاً در بازی‌های المپیک سیدنی پاسخ اعتماد، جوانگرایی و اعتقاد سرمربی تیم ملی را با مدال طلای المپیک بدهم. من نتیجه اعتماد و جوانگرایی ایوانف در بازی‌های المپیک 2000 سیدنی بودم. »
 
«زاخارف» روس الگوی ورزشی‌ام بود
قهرمان بازی‌های المپیک 2000 سیدنی در مورد اینکه الگوی ورزشی او در رشته وزنه‌برداری و در دوره جوانی کدام وزنه‌بردار بوده، می‌گوید: «من همیشه عاشق تیپ، تکنیک و قدرت «زاخارف» وزنه‌بردار قدرتمند روس‌ها بودم. یادم هست وقتی این وزنه‌بردار در دسته وزنی 110 کیلوگرم، 210 کیلوی یکضرب و 250 کیلوگرم دوضرب را بالای سر می‌برد، از نوع و سبک وزنه زدن او لذت می‌بردم و با این وزنه‌بردار همیشه در تمرینات خودم را مقایسه می‌کردم. زمانی هم که در تیم ملی وزنه‌برداری بزرگسالان بودم، یادم هست که به ایوانف می‌گفتم من باید در دسته وزنی خودم (105 کیلوگرم) وزنه‌هایی بزنم مثل زاخارف و با قدرت رکورددار و قهرمان المپیک شوم. نهایتاً همین هم شد و توانستم با ثبت رکوردهایی تاریخی در المپیک سیدنی بعد از 32 سال برای وزنه‌برداری و ورزش ایران مدال طلا و سکوی قهرمانی المپیک را دشت کنم.»
 
قبل از طلایی شدن در سیدنی باورم نداشتند!
ستاره وزنه‌برداری ایران در بازی‌های المپیک 2000 سیدنی خاطرات جالبی هم از روز مسابقه و چند روز قبل از رفتن روی تخته در این بازی‌ها دارد: «یادم هست شب مسابقه دسته 105 کیلوگرم وزنه‌برداری، وقتی در مسیر رستوران بودم، پژمان درستکار و امیر توکلیان عزیز دو کشتی‌گیر ارزشمند و رفقای نازنینم -که آن روز من را نمی‌شناختند چون آنها کشتی‌گیران اسم و رسم‌دار و شناخته شده در کاروان ورزش ایران بودند و من ورزشکار جوان و گمنامی بودم- به خاطر هیکل و فیزیک خوبی که داشتم من را صدا زدند و با حالتی که شبیه تمسخر و نگاه بالا به پایین بود، گفتند «تو وزنه‌برداری؟ چندکیلو وزنه می‌زنی؟ چند تا مدال داری که اینجوری راه می‌روی؟ اصلاً فردا در گروه A وزنه می‌زنی یا در گروه B...؟» یادم هست همین صحبت‌ها بین ما رد و بدل می‌شد که ایوانف از راه رسید و به آنها گفت، «حسین فردا با اقتدار طلا می‌گیرد. فردا همین بچه همه شماها و دنیا را شگفت‌زده می‌کند!» پژمان و امیر هم با همان حالت جالبی که نسبت به من داشتند، دستی پشت شانه‌ام زدند و با این جمله که «ان‌شاءالله موفق باشی پهلوون» از هم جدا شدیم و هرکدام رفتیم سر میز غذاخوری خودمان. دقیقاً انگار همین دیروز بود، وقتی طلا گرفتم و با اقتدار به عنوان طلسم‌شکن کاروان ایران از سکوی قهرمانی المپیک بالا رفتم، پژمان درستکار بعد از مراسم توزیع مدال و سرود، دوان دوان سمتم آمد و بعد از کلی ماچ و بوسه با خنده به من گفت، «پهلوون دیشب مارو گرفته بودی؟ ما پیش خودمون گفتیم این بچه هیکل و اندام خوبی داره ولی بعیده بتونه از پس وزنه‌بردارای روس و بلغار بربیاد. ولی تو امروز کولاک کردی، اصلاً باورم نمی‌شد اینقدر خوب باشی». 
حتی یادم هست روز مسابقه روی موتور برقی چهارچرخه‌ای که در دهکده برای تردد ورزشکاران و عوامل گذاشته بودند نشسته بودم، کی از مسئولان کاروان المپیک ایران آمد سمتم و گفت، «تو وزنه‌برداری؟ بدنت که خوبه، چند می‌زنی؟ مدال می‌گیری امروز یا نه؟» بعد که به او گفتم شرایطم خوب است و خودم را معرفی کردم، به من گفت موفق باشی و رفت اما وقتی رکورد شکستم و طلا گرفتم، اولین نفری بود که دوید سمتم و بغلم کرد و کلی ماچ و بوسه و تقدیر و تشکر. اصلاً انگار می‌دانست از قبل من چند می‌زنم و مدال طلا را برایم کنار گذاشتند! وضعیت ما آن موقع دقیقاً اینطوری بود. ما کم‌توقع بودیم و جوان و خیلی چیزها که الان رسم شده و عادت، آن موقع اصلاً معنایی نداشت برای ما. اصلاً برای ما لباس گرم برند داشتن، پول و پاداش آنچنانی، حقوق چند ده میلیونی و ماشین و خونه و... اینها نه اینکه اصلاً مهم نبود اما به هیچ وجه اولویت کار و هدف ما نبود. مثل حالا هم فضای مجازی و رسانه‌های مختلف و حواشی اینطوری نبود که ذهنمان را به خودش معطوف کرده و تمرکز ما را از تمرینات دور کند. هدف اصلی حسین توکلی سکوی المپیک و مدال طلا بود، باقی موارد یا اولویت نداشتند یا در رده‌های بعدی بودند.»
 
ایوانف روی طلایم شرط‌بندی کرده بود
توکلی در مورد اینکه قبل از المپیک سیدنی سرمربی تیم ملی و مسئولان روی مدال طلای او حساب باز کرده بودند یا نه، تأکید دارد: «خود ما از سرمربی تیم ملی گرفته تا ملی‌پوشان چون شرایط تمرینی همدیگر را در اردو می‌دیدیم، می‌دانستیم که وضعیت رکوردی خوبی داریم و قطعاً روی سکو هستیم اما بقیه افراد خیلی شناختی نسبت به شرایط آمادگی ما نداشتند. خاطرم هست یک روز ایوانف سر تمرین با سرمربی بلغارستان تلفنی صحبت می‌کرد. وقتی حرفش تمام شد از او سؤال کردم که در مورد قهرمان بزرگ و عنوادار بلغار (زاگایف) هم چیزی از سرمربی بلغار پرسیدی؟ ایوانف به من گفت، «سرمربی بلغار داشت روی وزنه‌بردار خود و توان رکوردی‌اش مانور می‌داد و به من پز می‌داد که زاگایف 195 یکضرب و 240 کیلوگرم دوضرب زده و قطعاً قهرمان المپیک می‌شود اما من به او گفتم ما یک حسین توکلی 22 ساله در تیم ملی ایران داریم که اگر زاگایف توانست او را شکست دهد، بعد می‌توانی پز قهرمانی و رکوردهایش را بدهی». ایوانف اینطور به ما انگیزه و اعتماد به نفس می‌داد. توانایی ما را می‌دانست و به ما ایمان داشت. نهایتاً هم دیدید که چطور در سیدنی مزد اعتماد و اعتقادش به وزنه‌برداران جوانش را گرفت.»
 
رانندگی با پژوی ایوانف مزد رکوردشکنی‌ام بود
توکلی در صحبت‌هایش از تمرینات سخت، طاقت‌فرسا و سنگینی که قبل از المپیک سیدنی پشت سر گذاشته و خاطرات تلخ و شیرینی که از آن دوره به یاد دارد، می‌گوید: «خاطرم هست در یک جلسه تمرینی من 7 مرتبه در حرکت دوضرب به وزنه‌230 و 235 کیلوگرم حمله کردم، بعد با ایوانف روی وزنه 240 کیلوگرم شرط‌بندی کردیم. ایوانف قول داد اگر وزنه 240 را مهار کنم یک روز خودروی شخصی خودش را که آن موقع پژو 405 بود، به من بدهد تا با آن تهران‌گردی کنم. من هم به عشق تهران‌گردی با پژو 405 صفر کیلومتر که آن روزها ماشین باکلاسی در ایران به شمار می‌رفت، وزنه 240 کیلوگرم را مهار کردم فقط به خاطر گرفتن سوئیچ پژو 405. ما اینطوری تمرین می‌کردیم. اصلاً خستگی و فرار از تمرین برای من و بقیه بچه‌ها معنی نداشت. یا اینکه در رکوردگیری لنگرود قرار بود برایم وزنه 243 را روی هالتر بگذارند اما صفحه‌گذارها به اشتباه وزنه 245 کیلوگرم را گذاشتند. من هم بی‌خبر زیر این وزنه رفتم، ولی در مهار آن ناکام بودم. مهم ناکامی در مهار این وزنه نبود. نکته مهم انگیزه و توان بدنی بود که باعث می‌شد حتی بالاتر از وزنه انتخابی هم برایم اهمیتی نداشته باشد.»
 

Page Generated in 0.0052 sec