میعاد نیک
عملکرد تقریباً موفق باشگاههای ایرانی طی سالهای اخیر در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا، عموماً تابعی مشترک از تلاش بیوقفه بازیکنان و هیجان و عِرق ملی بوده است و بس. پرسپولیس 2018، استقلال 2012 و سپاهان 2010 از معدود تیمهای ایرانی هستند که توانستند مدارج بالایی در رقابتهای باشگاهی آسیا را بدون وجود یک تفکر و ساختار حرفهای کسب کنند و به موفقیتهایی در سطح بینالمللی نیز دست یابند. صحبت از موفقیت و قهرمانی در لیگهای داخلی نیست؛ در فوتبال داخلی ممکن است یک تیم بدون وجود ساختار صحیح و تنها متکی بر جو رسانهای و هواداری به موفقیت برسد اما این اتفاقات هرگز در سطح قارهای امکانپذیر نیست. تیمهایی که برای اعاده حیثیت و به کرسی نشاندن قدرت خود وارد لیگ قهرمانان آسیا میشوند، هر کدام در چنته خود هم پول دارند و هم قدرت، هم ساختار دارند و هم مدیریت، هم ستاره دارند و هم پشتکار. تیمهایی مانند الهلال، الاهلی، الدحیل و السد که نمادهای بارز فوتبال مدرن در غرب آسیا هستند، هر سال برای حضوری موفقتر در رقابتهای ACL با مدیریت صحیح و نظم اقتصادی خرج میکنند و ثمرهاش را هم دیدهاند اما تنها چیزی که از تیمهای ایرانی در آسیا باقی مانده، چهار کلمه کریهای بچگانه است و افتخار به ستارههای عهد قدیم.
تیمهای حاشیه خلیجفارس نه فقط با دلارهای نفتی، بلکه با ساختاری صحیح و مدیریتی درست به جایی رسیدهاند که ژاوی را مجاب به سرمربیگری میکنند و گومیس، جووینکو، مانژوکیچ و بنعطیه را تبدیل به برندهای اقتصادی-ورزشی و سوپراستار. تیمهای ایرانی اما در شرایطی به مصاف این ابرقدرتها میروند که دلخوشیشان گذشته است و گذشته.
استقلال، پرسپولیس، سپاهان و شهرخودرو فیالواقع برای موفقیت هیچ برنامه مدون و هدفگذاری دقیقی ندارند و صرفاً برای رفع تکلیف به دوحه سفر کردهاند. یک باغ برای برپایی کشتزار و حصول میوه ابتدا به مراقبت و شخم صحیح نیاز دارد و پس از طی سلسله مراتبی تازه مهیای کشت محصول میشود اما فوتبال ما یک زمین لمیزرع و بایر است که برخیها اصرار دارند از این سرزمین بیآب و علف، سیب و پرتقال آبدار و شیرین دریافت کنند.
فوتبال باشگاهی ایران در قیاس با فوتبال کشورهایی همچون قطر، امارات، عربستان و حتی عراق مانند پسربچهای فقیر است که با لباسهایی مندرس و زهوار دررفته به محلههای بالانشین رفته و میخواهد صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد. با سوءمدیریت و اشتباهاتی که نمیشود صفت غیرعمد به آنها داد، وضعیت باشگاههای بزرگ ایرانی به جایی رسیده که نصفهونیمه به فرودگاه میروند و بدون ویزا پرواز میکنند. زورمان به آنها که هیچ، حتی به خودیهای خائن هم نمیرسد و با این وضعیت حتی حضور نمایندههایمان در هتل قطری هم اشتباه و ناکام است، چه رسد به مسابقات.