علی کمانگری
وقتی دوربین تلویزیون حوالی دقیقه ۳۰ بازی استقلال – سپاهان، نمای بستهای از امیر قلعهنویی را میگرفت، پرافتخارترین مربی تاریخ لیگ برتر، تنها روی صندلی سبز پلاستیکی نشسته و سر خود را پایین گرفته بود، تو گویی زودتر از ما پی برده بود که تیمش هیچ دستاوردی از این مسابقه نخواهد داشت. باخت ۲-صفر به استقلال، امیر را مجبور به استعفایی خودخواسته کرد، قبل از آنکه اولین حکم اخراج مربیگری در کارنامهاش ثبت شود. با این حال همین استعفا هم باعث شد تا قلعهنویی برای اولین بار یک لیگ را به پایان نرساند، پایانی تلخ برای مربی که فصل را با آرزوهای بسیار آغاز کرده بود. با در اختیار داشتن یکی از سه اسکوآد کامل فصل، با گل نخوردن در ۹ هفته ابتدایی، با صدرنشینی تا هفته ۱۲،۱۳. اما مصدومیت عزت پورقاز ستون خط دفاعی تیمشان و گئورگی گولسیانی بهترین بازیکن این فصلشان، آغاز مشکلات متعدد سپاهان شد. سپاهان تا زمان حضور همزمان این دو مدافع میانی در ۷۵٪ بازیهای خود کلینشیت کرده بود و تا زمان حضور حداقل یکی از این دو نفر، تنها سه امتیاز با صدر جدول فاصله داشت.
دومین مشکل عمده سپاهان این فصل، موقعیتهای بسیار زیادی بود که توسط مهاجمان این تیم از دست میرفت. زردپوشان نصف جهان در فصلی که کیروش استنلی را در بسیاری از بازیها در اختیار نداشتند، باید از شهباززاده و قربانی برای پرکردن جای خالی مهاجم برزیلی استفاده میکردند. این دو مهاجم روی هم با ۲۶۸۲ دقیقه حضور در رقابتهای لیگ، تنها 5 گل را به ثمر رساندند، در حالی که کیروش با ۱۵۴۸ دقیقه حضور، به تنهایی 6 گل را به ثمر رسانده است. سپاهان در حالی که با فرصتسوزیهای مهاجمان خود و اشتباه مهرههای جایگزین خط دفاعیاش هفته به هفته از صدر جدول دورتر میشد، با تصمیم غیرقابل توجیه بازی نکردن مقابل پرسپولیس، تیر خلاص را به خود وارد کرد. بعد از آن مسابقه، فشارها روی امیر قلعهنویی چندین برابر گذشته شد و تا نقطه استعفا هم این فشارها ادامه داشت. در واقع هواداران سپاهان، درست یا غلط، امیر را مقصر اصلی اتفاقات آن روز میدانستند و هرگز نتوانستند او را ببخشند. امیر هم در کنترل این فشارها ناکام بود و این بار سنگین روانی مشخصاً از کادرفنی به بازیکنان هم انتقال پیدا کرده بود.
6 قهرمانی در تمامی رقابتها در 7 دوره ابتدایی حضور در لیگ و صفر قهرمانی در هرگونه رقابتی در 7 فصل اخیر. این کارنامه امیر قلعهنویی در 14 فصل حضور خود در لیگ برتر بوده است. البته نباید فراموش کرد قلعهنویی در این هفت سال هم توانسته تراکتور، ذوبآهن و سپاهان را در شرایطی به سهمیه آسیایی برساند که یک فصل قبل از حضور امیر در شرایط مساعدی نبودند. با این حال به نظر میرسد در نقطه حاضر، او به دوری کوتاه مدت از فوتبال و بازیابی تفکراتش نیاز دارد. چرا تیمهای او دیگر در «قلعهتایم» گل نمیزنند؟ چرا تیمهای سرمربی عادت اوجگیری خود در هفتههای پایانی را با از دست دادن امتیازات متوالی در این هفتهها عوض کردهاند؟ آیا سبک بازی ارسال از جناحین امیر به انتهای خود در فوتبال ایران نزدیک شده؟ آیا او نیاز دارد همانند چند سال پیش بار دیگر ترکیب کادرفنی خود را تغییر دهد؟ اینها پرسشهایی است که امیر در مدت استراحتش بهتر از هر کسی میتواند پاسخشان را دریابد.