اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود هر باشگاهی که با عدم موفقیت در کسب جام یا درجا زدن مواجه میشد، بلااستثنا سراغی از ژنرال فوتبال ایران میگرفت تا با امیرخان به روزهای خوب برگردد و موفقیتهای جدیدی را کسب کند. هافبک سالهای پسا جنگ فوتبال ایران که با استقلال طلایی دهه هفتاد بر بلندای قهرمانی باشگاههای آسیا ایستاد و روزهای خوبی را در جمع آبیپوشان تجربه کرد، در کسوت مربیگری نیز چیزی کمتر از روزهای درخششاش در مستطیل سبز نشان نداد تا همه او را متخصص قهرمانی در لیگ بدانند. امیراردشیر در شرایطی به پرافتخارترین سرمربی تاریخ لیگ برتر تبدیل شد که استقلال محبوبش را 3 بار به قهرمانی و سپاهان را به 2 بار قهرمانی در لیگ رساند و 4 بار نیز توانست به نایبقهرمانی برسد. سرنوشت آقای سرمربی اما در سالهای اخیر مربیگریاش بهمانند روزهای قهرمانیهایش درخشان نبود و دیگر کسی نام او را با صفت قهرمان پیوند نمیزند. قلعهنویی سالهای اخیر را تنها با حسرت و آه دنبال میکرد و نام بلندآوازهاش در سایه قهرمانیهای پیاپی پرسپولیس با برانکو قرار میگرفت. شاید اگر اکنون از چندنفر بپرسید کدام سرمربی در لیگ برتر بیشتر قهرمان شده، ابتدا برانکو ایوانکوویچ را یاد کنند و سپس یادشان بیفتد که امیرخان هم روزگاری در این فوتبال آقایی میکرد.
پس از سال 1392 که ژنرال با حاشیههای فراوان و ماجراهای بسیار با استقلال طلایی دهه 90 به قهرمانی در لیگ دست یافت، دیگر هیچ موفقیت مهمی به کارنامه پربار امیر افزوده نشد تا داشتههایش اندک اندک از خاطر برود و از قلعهنویی بهعنوان یک مهره سوخته و کسی که کارش در فوتبال تمام شده یاد شود. در 7 سال اخیر امیر به در و دیوار زد تا آن غرور از دست رفته و آن التیام بر زخمهایش را با قهرمانی در تراکتور، سپاهان و حتی ذوبآهن به چنگ آورد اما تلاشهای ژنرال تماماً مذبوحانه بود و در انتها جز 3 نایبقهرمانی تلخ در لیگ و جام حذفی، چیزی نصیب سرمربی سابق تیم ملی نشد.
قلعهنویی سال دومش در سپاهان را میخواست با قهرمانی در لیگ تمام کند؛ آنهم بدون وجود برانکو و استراماچونی روی نیمکت دو رقیب همیشگی، اما شرایط اصلاً مطابق پیشبینیهای امیر پیش نرفت و سپاهان حتی در برابر شهرخودرو، فولاد و تراکتور هم نتوانست کورس رقابت را حفظ کند تا یکی از پرخرجترین و پرمهرهترین تیمهای تاریخ سپاهان با پرافتخارترین سرمربیاش به قعر دریاها فرو برود.
آخرین تصاویری که از ژنرال در سپاهان امسالش ثبت شده، چهره مستأصل و بیمارش روی صندلی پلاستیکی در پیست تارتان ورزشگاه بزرگ آزادی است. اردشیرخان در همان استادیومی به خاک و خون کشیده شد که روزگاری استقلالش را در نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا به حمله تشویق میکرد یا به کاپ قهرمانی لیگ بوسه میزد. دوران امیر نهتنها در اصفهان زیبا، بلکه در فوتبال ایران به پایان آمده؛ پایانی تلخ که شاید ژنرال خودش را مستحق این عقوبت نمیدید.