printlogo


کد خبر: 213054تاریخ: 1399/5/20 00:00
خاطراتی از دوران ریاست محسن صفایی فراهانی







*قسمت دوم
در ابتدای کار رسمی، پس از قبولی مسئولیت نایب رئیسی در فدراسیون فوتبال، چالش‌های بسیار گسترده‌ای بین ما ایجاد شد که در ابتدا بسیار آزار دهنده بود و در یک بازه زمانی دو ساله به درازا کشید. امکان همکاری به مرحله جدایی رسید و طی نامه چهار صفحه‌ای که در ابتدا به ویژگی‌های مثبت و در انتها دلایل استعفا نگاشته شده بود، که در واقع به نکات منفی نیز اشاره شده بود (کپی نامه در بایگانی شخصی موجود است). در پاکت نامه کلید اتاق و نامه‌ای بسیار مثبت به همکاران نگاشته شده بود.
پس از ارسال این نامه محرمانه، با خوشحالی تمام، خانواده را برای جشن خداحافظی از فوتبال به رستوران دعوت کردم که مرحمی برای دو سال و اندی دوری از آنها برای سفرهای پی در پی را جبران کنم. در هنگام برگشت به منزل، آقای صفایی تماس گرفت و با جملاتی این جدایی را غیر دوستانه تلقی کردند. به طور خلاصه مکالمه حدود نیم ساعت به درازا کشید و در نهایت قرار شد در مورد ادامه همکاری در یک جلسه گفت‌وگوی حضوری پیگیری شود.
در جلسه حضوری به نکاتی اشاره شد که در ذهن ما دانشگاهیان و نیز تکنوکرات‌های عملیاتی کمتر به آن آگاهی وجود داشت. البته دانش دانشگاهیان و حتی تکنوکرات‌های اجرایی در فدراسیون فوتبال بسیار ارزنده و اغلب به روز بود ولی با توجه به محدودیت‌های ساختاری کل نظام، امکان پیاده‌سازی آنها تقریباً غیرممکن بود. در واقع فقط به صورت یک شکاف بین دانشگاه و عوامل اجرایی نبود، بلکه به یک دره بیشتر شباهت داشت. این مشکل به سادگی قابل حل نبود و گروه آکادمیک فوتبال در مقابل عوامل اجرایی قرار گرفته بودند. البته فرصت‌هایی برای آشنایی طرفین با سیاسیون برقرار می‌شد ولی حاصلی نداشت. به عبارتی نه ما دانشگاهیان و تکنوکرات‌ها حرف‌های سیاسیون را می‌فهمیدیم و نه سیاسیون حرف‌های ما را می‌فهمیدند. هر زمان که ضرورت داشت و باید برای توضیحات به مجلس می‌رفتم، فاصله بین ما، نه تنها نزدیک نمی‌شد، بلکه بیشتر و بیشتر می‌شد و از هم فاصله می‌گرفتیم. نکته بسیار جالب اینکه نگارنده خود هر زمان که در دانشگاه مشغول کار آکادمیک بودم، یک نگاه علمی برخاسته از مقالات پژوهشی داشتم، ولی وقتی که برای کار اجرایی وارد فدراسیون می‌شدم، رویکرد و نگاهم به مسائل کاملاً تغییر می‌کرد و زمانی هم که با سیاسیون صحبت می‌کردم، به علت محدودیت در شناخت نگاه سیاسی، دچار یک تزلزل روانی می‌شدم. این مسأله باعث شده بود که سیاسیون ما را بسیار دست کم تلقی می‌کردند و ما هم سیاسیون را در مورد اداره فدراسیون فوتبال دست کم می‌گرفتیم.
به منظور شناخت بیشتر، در ادامه به پنج چالش بین پنچ گروه و در درون هر گروه، اشاره می‌کنم که اولین آن «چالش بین سیاسیون با فوتبالی‌ها، دانشگاهیان، تکنوکرات‌ها و سرمایه‌‍داران» است.
در نگاه اولیه، این چالش‌ها بسیار رایج و قابل قبول است و بعضاً در مواقع روبه‌رو شدن افراد گروها با هم، علی‌رغم وجود رویکردهای مختلف، بسیار احترام‌آمیز به نظر می‌رسند. حتی گاهی در ظاهر چالشی هستند، ولی در نهان، فراتر از چالشی خودشان را نمایان می‌سازند، تا جایی که شباهت به رینگ بوکس پیدا می‌کند. خاطره‌ای در این زمینه به درک بیشتر موضوع کمک خواهد کرد. دو روز پس از حضور در یکی از جلسات مجلس با تعدادی از آنها، دوست بسیار نزدیکم زنگ زد و توصیه کرد که برای توضیحات نیازی به حضور شما نمی‌باشد و برای حفظ کرامت شما این را می‌گویم و در ضمن این صحبت پیش خودمان بماند. به ایشان گفتم خیلی احترام‌آمیز بحث شد و نیز با احترام از هم جدا شدیم. ایشان گفت، بله ولی این در ظاهر بود و گفته شد، این آقای خبیری مجلس را با زمین فوتبال و کلاس درس اشتباه گرفته و اصلاً ایشان توی باغ مسائل کشور نیست و خلاصه تا می‌توانستند در میان خودشان راجع به شما کلمات منفی می‌گفتند و مسائل فوتبال را به حضور شما متخصصین ناآشنا به مسائل سیاسی می‌دانند! البته دو روز قبل از مکالمه با این دوستم در مجلس، در فدراسیون راجع به جلسه با نمایندگان، با همکاران در فدراسیون مفصل صحبت کردم و با هم به نتیجه‌گیری مشترک رسیده بودیم که این سیاسیون در مجلس از موضوغ پرت و توی باغ نیستند و درک درستی از فونبال ندارند و مشکل اصلی فوتبال به دخالت‌های این قبیل سیاست‌بازها برمی‌گردد! اصل ماجرا روشن شد، ما به نوعی در خفا در داخل رینگ بوکس هستیم و سعی داریم حریفان‌مان را مغلوب کنیم، نه به صورت آشکار بلکه با تکنیک و تاکتیک‌های ویژه خودمان!
 


Page Generated in 0.0050 sec