روندی که استقلال پس از قرنطینه طی کرد، نشان از آن داشت که استفاده از سیستم سهدفاعه مانند اغلب مربیان داخلی، برای مجیدی هم کار چندان آسانی نیست. در حالی که در لیگهای پیشرفته اروپایی، سرمربیانی نظیر آنتونیو کونته، یولیان ناگلزمان، نونو اسپریتو و سیمونه اینتزاگی با علم به نقاط قوت و ضعف این چینش نگرش و فلسفه مدنظرشان را در سطح اول فوتبال جهان پیاده کرده و نگاهها را بهسوی تیمهایی مانند لایپزیگ و ولورهمپتون معطوف کردند، در فوتبال راکد ایران، شاید مواردی که دفاع سهنفره در فوتبال ایران نتیجهبخش بوده، در سالهای نخست استقلال با امیر قلعهنویی و دوران کوتاه آنها با آندرهآ استراماچونی خلاصه میگردد.
در همین لیگ نوزدهم، مربیانی نظیر عبدالله ویسی، مصطفی دنیزلی، دراگان اسکوچیچ، مجید جلالی و علیرضا منصوریان برای بازیهای معدودی بازی با 3 مدافع را آزمودند و از میان آنها، تنها منصوریان از این سیستم نتیجه دلخواه را گرفت. سرمربی کنونی تیم ملی، علیرغم اینکه با این سیستم شهرخودرو را شکست داد، برابر پرسپولیس کالدرون موفق نبود و استقلالی که پیشگام در ارائه بازی با چینش 2-5-3 بود، با 5 گل او و شاگردانش را به آبادان بدرقه کرد. نکته اشتراک جالب در مورد این سرمربیان هم این است که تمام آنها از این چینش مقابل مدعیان قهرمانی لیگ و بهعنوان یک ابزار دفاعی استفاده کردند.
اما چرا این چینش با تفکرات مربیان داخلی سازگاری ندارد؟ سکانداران ایرانی علم استفاده از آن را ندارند، یا سیستمهای دفاع سهنفره خواستههای آنان را برآورده نمیکنند؟ اگر بخواهیم پاسخ مستدل بدهیم، احتمالاً، تلفیقی از هر دو. این سیستم با وجود برتری عددی که در میانه میدان میتواند خلق کند و شانس موقعیتسازی تیم را بالا ببرد، دو نقطه ضعف بزرگ دارد که باب میل فوتبالی که بازی مستقیم و بازی بسته در آن محبوبترین عناصر هستند، نیست.
ضعف اول، نبود بالهای دفاعی است که تیم را در کنارهها با کمبود بازیکن (یک یار در هر جناح) روبهرو میسازد. این ضعف علاوه بر تناقضی که با سلیقه سرمربیان لیگ برتری در استفاده از کنارهها در طرحریزی حملات دارد، نیازمند بالهای دونده، جنگنده و خستگی ناپذیری است که هم در دفاع و هم در حمله آماده باشند. از این رو، شاید استراماچونی هم بدون بهرهوری از قدرت فیزیکی و جسمانی هروویه میلیچ و وریا غفوری نمیتوانست از2-5-3 در لیگ ایران میوه بچیند.
ضعف دوم، موردی است که سرمربیانی که نام آنها برده شد، یا به آن بیاعتنایی کردند و یا نتوانستند نقشههایشان برای مواجهه با این ضعف را بهدرستی عملی کنند. در سیستم سهدفاعه، 3 هافبک میانی باید مانند 3 ابرکامپیوتر، یعنی با حداقل دقت و وقفه، در زمین حرکت کنند. این حرکات باید برای پوشش خلأهای دفاعی استقلال، ایجاد برتری عددی در کنارهها و البته، برداشتن بار حمله از دوش زوج هجومی مدتها مورد برنامهریزی و تمرین قرار گرفته باشند. بازی سردرگم استقلالیها در هفتههای آغازین لیگ بیشتر از عدم هماهنگی کامل هافبکهای آبیپوش در اجرای این نمایش گروهی عمدتاً بدون توپ ناشی میشد.
شاید مأموریت فرهاد مجیدی در بدو آغاز سرمربیگری دائمیاش در جمع پسران آبی، نگاه داشتن سطح فنی استقلال در قواره روزهای آخر استرا بود. با این حال، تعطیلات ناخواسته کرونایی، پایههای سوغاتی تاکتیکی سرمربی ایتالیایی سابق استقلال را هم سست کرده. حال مجیدی میان استفاده از سلاح ناشناختهای که دلهای آبی را حداقل برای مدتی در پاییز گذشته ربوده بود و چرخش بهسوی سیستمهای روتین و شناختهشده لیگ، باید دست به انتخاب بزند و البته، شاید تاکنون هم انتخابش را کرده باشد.