printlogo


کد خبر: 212299تاریخ: 1399/5/7 00:00
فوتبال پایه ایران نیاز به نگاه نو دارد
سقف کوتاه روش گلخانه‌ای

اگر دغدغه‌های فوتبال ایران را فهرست کنیم، بحث بازیکن‌سازی در ردیف‌های آخر قرار می‌گیرد. مشکلات مدیریتی، بحران مالی و معضلات مختلف باشگاه‌ها مجال زیادی برای فکر کردن به بازیکنان نوجوان و جوان نمی‌دهد. ذهن مدیران فوتبال و رسانه‌ها بیشتر درگیر جنجال‌های روزمره فوتبال شبه‌حرفه‌ای است و اخبار فوتبال پایه لابه‌لای این تیترهای داغ گم می‌شود. این بی‌توجهی اما بدون هزینه نیست و فوتبال ایران باید نگران تاوان آن در درازمدت باشد.
فوتبال پایه ایران آرام آرام از رقبای آسیایی فاصله می‌گیرد و نگاهی به سیدبندی مسابقات قهرمانی نوجوانان و جوانان آسیا در سال 2020 هم این را تأیید می‌کند. در این سیدبندی که براساس نتایج دوره قبل و عملکرد مرحله مقدماتی تیم‌ها تعیین شده، تیم نوجوانان ایران در سید سه و تیم جوانان ایران در سید چهار قرار دارد.
نوجوانان ایران در دوره قبل (سال 2018) در سید یک قرار داشتند، ولی با هدایت عباس چمنیان بعد از اندونزی و هند در رده سوم گروه C  ایستادند و نتوانستند به مرحله حذفی برسند. تیم‌های صعودکننده از این گروه حریفان قدری نبودند و هیچ‌کدام نتوانستند به نیمه‌نهایی برسند. در همان سال وضعیت تیم جوانان بدتر از این بود، چرا که حتی نتوانست به جمع 16 تیم برتر آسیا برسد. این تیم با هدایت فرهاد پورغلامی در گروه مقدماتی چهار تیمی که شامل سوریه و فلسطین هم بود بعد از اردن در رده دوم ایستاد تا در حسرت صعود به مسابقات قهرمانی آسیا باقی بماند. اردن در مرحله نهایی حرف زیادی برای گفتن نداشت و نتوانست از گروهش صعود کند.

افت نوجوانان و جوانان در چهار سال اخیر
بررسی عملکرد تیم‌های نوجوانان و جوانان ایران در یک بازه زمانی بزرگتر افت تدریجی آنها را تأیید می‌کند. از آخرین قهرمانی تیم نوجوانان سال‌های زیادی نمی‌گذرد و این تیم در سال 2008 در ازبکستان با شکست دادن کره جنوبی در فینال روی سکوی اول ایستاد. نوجوانان ایران در سال 2012 که میزبان بودند به نیمه‌نهایی رسیدند و در سال 2016 حضور در فینال را تجربه کردند که با شکست نزدیک در ضربات پنالتی مقابل عراق به پایان رسید.
تیم جوانان بهترین عملکرد سال‌های اخیرش را در سال 2016 ثبت کرد که توانست به نیمه‌نهایی برسد، ولی دو سال بعد از آن حتی به مرحله نهایی مسابقات هم نرسید. نگاه فهرست‌وار به همین نتایج تأیید می‌کند که در 4 سال اخیر توجه کافی به تیم‌های نوجوانان و جوانان نشده و با همین لغزش کوتاه حریفان توانسته‌اند فاصله‌شان با ما را بیشتر کنند.

زنگ خطر با شکست نوجوانان مقابل افغانستان
تیم ملی نوجوانان که در سید سه قرار گرفته برای شناختن حریفانش باید منتظر قرعه‌کشی باشد و اگر مسابقات به تأخیر نیفتد، پاییز امسال در بحرین به میدان خواهد رفت. این تیم سال گذشته در یک تورنمنت دوستانه مغلوب افغانستان و تاجیکستان شد تا زنگ خطر برای سرمربی‌اش، حسین عبدی به صدا در بیاید. این شکست‌ها بازتاب زیادی در رسانه‌ها داشت و کادر فنی تیم نوجوانان با انتقادات زیادی روبه‌رو شد، با این حال همین تیم در مرحله مقدماتی قهرمانی آسیا در همدان موفق شد با شکست دادن مالدیو، فلسطین و افغانستان صعود کند.
تیم جوانان هم در مرحله مقدماتی توانست قرقیزستان، نپال و امارات را شکست دهد و در مرحله پایانی باید در ازبکستان به میدان برود، با این حال در آخرین روزهای سال 98 سیروس پورموسوی، سرمربی این تیم در حساب شخصی‌اش اعلام کرد که استعفا می‌دهد. البته این استعفا به فضای مجازی محدود شد و فدراسیون فوتبال واکنشی به آن نشان نداد. به نظر می‌رسد اعتراض اصلی این مربی به عقب افتادن دستمزدش و بی‌توجهی به این تیم باشد و اگر اتفاق عجیبی نیفتد او همچنان روی نیمکت این تیم حاضر خواهد بود. با این حال نارضایتی پورموسوی نشانه دیگری از این است که تیم‌های نوجوانان و جوانان در اولویت‌های فدراسیون فوتبال جایی ندارند و تفکر مدیران این است که بیشتر به تیم ملی بزرگسالان که زیر ذره‌بین رسانه‌ها و هواداران است توجه کنند.

محدودیت‌های روش گلخانه‌ای
فدراسیون فوتبال ترجیح می‌دهد تیم‌های نوجوانان و جوانان را با روش گلخانه‌ای اداره کند. مسابقات فوتبال پایه در سطح کشوری خیلی جدی گرفته نمی‌شود و تمرکز فدراسیون روی طرح‌هایی مثل مراکز استعدادیابی بوده است. موفقیت سال‌های قبل تیم‌های نوجوانان و جوانان هم بیشتر محصول همین روش بوده، ولی در چند سال اخیر همین کار گلخانه‌ای هم خیلی جدی گرفته نشد و تاوانش را با ناکامی‌های سال 2018 و نزول در سیدبندی پرداختیم.
با این حال روش گلخانه‌ای هم محدودیت‌های خودش را دارد. برای کشور کم‌جمعیتی مثل قطر قابل توجیه است که سراغ تاسیس آکادمی نخبه‌گرایی مثل اسپایر برود و روی جمع‌آوری استعدادهای داخلی و خارجی و پرورش آنها در قالب یک تیم واحد سرمایه‌گذاری کند، ولی برای فوتبال ایران با استعدادهای پرشمار و گستردگی جغرافیایی عاقلانه‌تر است که پرورش بازیکن را به باشگاه‌ها بسپارد.
فدراسیون به عنوان سیاستگذار اصلی فوتبال کشور در این سال‌ها فرصت داشت مسیر استعدادیابی و پرورش بازیکنان را به سمت باشگاه‌ها هدایت کند، ولی با اصرار روی روش‌های قدیمی تمام بار تیم‌های نوجوانان و جوانان را خودش بر دوش کشیده.
مجید جلالی به عنوان فردی که در سمت‌های مختلف با بازیکنان جوان کار کرده، مشکلات مختلف این کار را به خوبی می‌شناسد. او زمانی که در فدراسیون مسئولیت داشت، حامی طرح پایگاه‌های استعدادیابی در نقاط مختلف کشور بود. در اصرار جلالی به این روش سنتی، ناامیدی او از بازیکن‌سازی در باشگاه‌ها هم مستتر است. در واقع اصرار او به فعالیت فدراسیون فوتبال روی پرورش بازیکنان جوان ناشی از تجربه ناموفق او در کار آکادمیک باشگاهی است. او زمانی که هدایت فولاد خوزستان را به عهده داشت، یکی از مشکلات اصلی سرمایه‌گذاری باشگاه‌ها در پرورش بازیکنان جوان را اعزام آنها به تیم‌های نظامی می‌دانست. جدایی اجباری بازیکنان جوان شاید مهم‌ترین دلیلی است که باشگاه‌ها را از توجه به استعدادها دلسرد می‌کند و آنها ترجیح می‌دهند از محصولات آماده استفاده کنند. بارها بحث تصویب قوانین حمایتی از باشگاه‌ها مطرح شده، ولی فدراسیون نتوانسته در نهایی شدن آنها نقش موثری داشته باشد.
از طرف دیگر به نظر می‌رسد فدراسیون و باشگاه‌ها هنوز اهمیت تیم‌های پایه را به خوبی درک نکرده‌اند. این بی‌توجهی با دیدن امکانات ضعیفی که برای این تیم‌ها در نظر گرفته می‌شود هم قابل اثبات است. تنها با تغییر این نگاه است که می‌توان به بهبود وضعیت تیم‌های پایه امید داشت. تا زمانی که فدراسیون از باشگاه‌ها برای پرورش بازیکنان حمایت نکند و آنها در آکادمی‌ها سرمایه‌گذاری نکنند، نمی‌توان به آزاد شدن کامل پتانسیل فوتبال ایران امید داشت.

 


Page Generated in 0.0054 sec