سعید آقایی
این یک ناکامی قابل پیشبینی بود. یک شکست تلخ که از ابتدا میشد نشانههای آن را با چشمان نابینا هم رؤیت کرد اما فدراسیون مهدی تاج هرگز نخواست آن را ببیند. وقتی آقای رئیس با تصمیمات مشعشع و حیرت انگیز خود تیم امید را به شکل کنتراتی به یک مربی همیشه بازنده سپرد، خیلی آسان میشد حدس زد که این تیم به سرنوشت محتوم نمونههای قبلی در 40 سال اخیر دچار خواهد شد و حسرت المپیک را برای ما طولانیتر خواهد کرد. بنابراین اغراق نیست اگر بگوییم منتظر این ناکامی بودیم و رخدادش را انتظار میکشیدیم. اتفاقی که هیچکس را شگفت زده نکرد؛ حتی سرمربی کنتراتچی را! روایت آنچه بر سر امیدها آمد، مرور تصمیمات و اتفاقاتی است که نشان میدهد چطور میتوان یک پروژه را از روز اول شکست خورده و ناکام تعریف کرد و خیال همه را راحت نمود!