شکوفه موسوی
نقش رونالدو در پارالمپیک
شاید تصورتان این باشد که ورزشکاران پارالمپیکی برای حضور در رویداد مهمی مثل پارالمپیک، همچون ورزشکاران المپیکی فقط کافی است سهمیه حضور در مسابقات را کسب کنند اما نخیر، اینطور نیست! جواد فلفلی سرمربی تیم ملی فوتبال نابینایان و کم بینایان، همان تیمی که در پارالمپیک قبلی نایب قهرمان شد؛ در گفتوگویی خواهش کرده لطفاً کمیته ملی پارالمپیک ما را به توکیو 2020
اعزام کند.
فلفلی در ادامه گفته: «در پارالمپیک ریو نیز کمیته ملی پارالمپیک پیشبینی جایگاه چهارم را برای فوتبال پنج نفره داشت که ما به مدال نقره دست یافتیم! این تیم برای کسب سهمیه پارالمپیک توکیو زحمات زیادی کشیده و از کمیته ملی پارالمپیک توقع اعزام این تیم را داریم.»
حالا فهمیدید؟ و بدین ترتیب است که ما میتوانیم سهمیه بگیریم اما نرویم، چون مسئولان پیشبینی کردهاند که ما هیچی نمیشویم! مثل دفعه قبل که پیشبینی کردند نمیشویم و خوشبختانه شدیم. لذا بیشتر از اینکه رقابتهای کسب سهمیه، شرایط میزبان و باقی ماجرا برایمان مهم باشد، اصل ماجرا این است که کمیته ملی پارالمپیک خودمان رضایت دهد. شده است حکایت رونالدو و غضنفر که در اینجا هم باید بیخیال گرفتن
رونالدو شویم!
کمیسیون ورزشکاران یا چی
خیلی از مردم جهان یک اخلاقی دارند که هر جا ثبتنام باشد میخواهند ثبتنام کنند. این موضوع را داشته باشید تا موضوع دیگری را بگویم. در هفته گذشته تا دلتان بخواهد درباره کمیسیون ورزشکاران کمیته ملی المپیک حرف و سخن بود.
از خبر استعفای تعداد زیادی از اعضای آن تا تکذیب استعفا از سوی برخی از اعضا.
آرش میراسماعیلی، هادی ساعی، قاسم رضایی، کمیل قاسمی، الهه احمدی، مجتبی عابدینی، سعید حسنیپور، حمیدرضا قلیپور، یوسف کرمی، مهدی کامرانی، زهرا نعمتی، علیداد ساوه شمشکی، کیمیا علیزاده، حمید سوریان و کیانوش رستمی کسانی بودند که ابتدا در انتخابات رأی آوردند اما سپس سوریان و رستمی کنار رفتند و حسن تفتیان و افشین نوروزی جایگزین شدند، حالا خبرها حاکی از آن است که در جلسات یک سال گذشته همواره فقط چند نفر در جلسه حاضر بودهاند.
یکی از اعضا گفته است که میخواهند کمیسیون را به هم بزنند تا برای انتخابات کمیته رأی داشته باشند. دیگری گفته ما به رئیس کمیته انتقاد داریم لذا استعفا دادیم.
یکی دیگر گفته اساساً ورزشکارها از جلسه رفتن عاجزند. آن یکی کل ماجرا را تکذیب کرده و خلاصهاش اینکه معلوم نیست بالاخره دلیل اصلی چه و که بوده.
حال با این شرح به جمله نخست باز میگردیم که خیلی از مردم جهان یک اخلاقی دارند که هر جا ثبتنام باشد میخواهند ثبتنام کنند و به در و دیوار میزنند تا انتخاب شوند اما برای بعد از انتخاب برنامهای ندارند. لذا بهتر نیست هرجا ثبتنام و انتخابات بود سریع کاندیدا نشویم یا اگر شدیم... بگذریم. از آلودگی هوا
چه خبر؟
فوتبال ورزش نیست؟
هفته گذشته مراسم تجلیل از سهمیهداران المپیک تا اینجای کار به میزبانی کمیته ملی المپیک برگزار شد و رئیس کمیته با اهدای لوح تقدیر و پاداش نقدی از سهمیهداران تقدیر کرد. پس از این مراسم یکی از خبرگزاریها در گزارشی نوشته است: «کسب سهمیه در رشتههایی جز چهار رشتهای که تا امروز مدالآور ادوار المپیک بودند اهمیتی ندارد و حضور آنها در المپیک، موجب اتلاف بودجه محدود ورزش کشور در یک نمایش بینتیجه و بیدستاورد خواهد بود.»
در دنیای شایدها ممکن است این حرف هم درست باشد اما در میان این چند جمله، آن قسمتِ «بودجه محدود ورزش کشور» چشممان را گرفت و نیم نگاهی به در و همسایه ورزش انداختیم. در پایان این نیم نگاه از شواهد و قرائن برآمد که بودجه ورزش کشور محدود نیست بلکه فقط برای غیر فوتبالیها محدود است. چطور؟
اگر همین الان پرونده ویلموتس، استراماچونی و کالدرون را کنار هم بگذاریم، پولهایی که در فدراسیون فوتبال گم شده و پاداشهایی که گم نشده را بشماریم، متوجه میشویم که لابد یا بودجه ورزش محدود نیست یا فوتبال ورزش نیست یا من و شما سر کاریم!