سامان موحدیراد- روز گذشته مالک میلیاردر یک تیم فوتسال هم بازداشت شد تا باشگاه میلیاردرهای بازداشت شده فوتبال ایران یک عضو جدید داشته باشد؛ بهروز ریختهگران، مالک باشگاه پرستاره فولاد ماهان اصفهان. به نظر میرسد فوتبال برای بسیاری از صاحبان سرمایه مشکوک در ایران آخرین وسوسه است و بعد از کلی ماجراجویی در بازار سرمایه ایران وقتی وارد عرصه فوتبال میشوند کمکم به پایان راه نزدیک میشوند. از همین رو است که وقتی نامهای بزرگ اقتصادی هر از گاهی در کنار تیمهای فوتبالی مطرح میشوند ناخودآگاه بسیاری به آنها و سازوکار اقتصادیشان مشکوک میشوند. نام بهروز ریختهگران هم چند روزی است در جریان بررسی پرونده بانک سرمایه بر سر زبانها افتاده است. پروندهای که در آن نام یک چهره فوتبالی دیگر هم به چشم میخورد: حسین هدایتی یا همان عابر بانک فوتبال ایران.
دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد فرصت مناسبی بود برای جولان چهرههای اقتصادی که از بخش خصوصی به ورزش ایران تزریق شدند. حسین هدایتی و استیلآذین، بابک زنجانی و راهآهن و پهلوان و پدیده در فوتبال حاضر شدند و ریختهگران با ریخت و پاشی اساسی و جذب کلی ستاره در فوتسال ایران ظهور کرد. باشگاههایی که یک شبه پدید میآمدند و بیاعتنا به اصول اولیه باشگاهداری تنها یک پوسته از باشگاه بودند. پر از ستاره و بدون حداقلهای زیرساختی! همین هم موجب میشد تا هر وقت که بخواهند دود بشوند و به هوا بروند و کسی نداند که مثلا استیلآذین ورزشگاه و دفتر باشگاهش کجاست و هوادارانش الان چه میکنند. همین فعالیت مشکوک موجب میشد که خیلیها به فعالیت این باشگاهها مشکوک شوند و آن را پوششی برای فعالیتهای عظیم تجاری و اقتصادی بدانند. گمانهزنی که با تایید فساد اقتصادی بسیاری از این چهرهها در دادگاهها و محکومیت بسیاری از آنها و حتی اعدام یکی از این چهرههای شاخص نشان میدهد شایعات درباره این دست ریخت و پاشها در فوتبال ایران چندان بیحساب هم نیست.
اینکه چرا باید چهرههای اقتصادی در فوتبال ایران حضور داشته باشند سوالی است که با عقل اقتصادی نمیتوان به آن پاسخ داد. در واقع هر کسی که اندکی از اقتصاد و منطق بازار سر در بیاورد میفهمد که سرمایهگذاری یک چهره اقتصادی در فوتبال ایران تباهی مطلق است. در واقع شما با مالکیت یک باشگاه فوتبال در ایران روی چیزی سرمایهگذاری میکنید که مانند یک سیاهچاله قرار است پولتان را بخورد و چیزی در ازایش به شما پس ندهد چون شما صاحب شرکتی هستید که نمیتوانید در ایران محصولاتش را بفروشید و این شرکت تنها ورودی دارد و خروجی برای آن وجود ندارد. از همینرو خیلی غیر قابل باور است کسی که با منطق کسب سود وارد بازار شده باشد و سرمایهای به هم زده باشد حالا سرمایهاش را در جایی هزینه کند که از ابتدا مشخص است برگشتی ندارد. اگر این شابلن را روی مدیریت فوتبال ایران بگذاریم باید بپذیریم که حضور چهرههای اقتصادی در فوتبال ایران بیمعنی است مگر اینکه یا آن فرد خیلی عاشق فوتبال باشد که بخواهد پولش را به خاطر عشق دور بریزد و یا اینکه بارش کج باشد و برای رساندن این بار کج به منزل بخواهد از دنیای بی در و پیکر مالی فوتبال ایران استفاده کند. جایی که رقمهای بزرگ و قراردادهای بی در و پیکر این فرصت را در اختیار بسیاری قرار میدهند تا پول کثیف را در فرآیندی به پول تمیز تبدیل کنند.