عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6665 /
۱۳۹۹ شنبه ۱۳ دي
|
خبر
گواردیولا به دنبال کاپیتان تاتنهام
منچستر سیتی به دنبال جذب هری کین، مهاجم تاتنهام، با قیمت 90 میلیون پوند است. پپ گواردیولا میخواهد جانشین بلندمدتی برای سرخیو آگوئرو پیدا کند و این بازیکن انگلیسی را زیر نظر دارد. کین در چند فصل اخیر یکی از بهترین مهاجمان مرکزی دنیا بوده است و در شش فصل است که در تمامی رقابتها، 20 گل یا بیشتر به ثمر میرساند. او دو بار برنده کفش طلای لیگ برتر شده است. کاپیتان تیم ملی انگلیس به همراه سون هیونگ-مین تاتنهام را به پیش میبرد و درخشش آنها باعث شده که این تیم در این فصل شروعی عالی داشته باشد. کین با اینکه زیر نظر ژوزه مورینیو وظایف دفاعی بیشتری پیدا کرده اما توانسته در 15 دیدار در لیگ برتر 9 گل بزند و 10 پاس گل هم به نام خود ثبت کند و به این ترتیب نشان دهد که تواناییاش فراتر از گلزنی است.اما کین در دوران بازیاش قهرمانی کسب نکرده است و این چیزی است که باشگاه منچستر سیتی میتواند برایش مهیا کند.
آرسنال، خواهان برانت
آرسنال به دنبال جذب یولیان برانت، ستاره بوروسیا دورتموند است. این بازیکن تیم ملی آلمان در این فصل تنها در شش بازی در ترکیب ثابت دورتموند در بوندسلیگا حضور داشته است و هرچند طرفداران این تیم تصور نمیکنند که او جدا شود اما آرسنال تلاشهایش برای خرید این بازیکن 24ساله را شدت بخشیده است. آرسنال شروعی بسیار ضعیف در فصل 21-2020 داشته است و در 16 بازی تنها 20 امتیاز کسب کرده است. میکل آرتتا، سرمربی تازهکار این تیم به دنبال آن است که شیوه بازیشان را تغییر بدهد. آرسنال به همین دلیل به دنبال جذب برانت است و او را در همین ژانویه میخواهد. این باشگاه حاضر است مبلغ بالایی برای خرید او بپردازد.
لبران جیمز؛ هزار بازی پیاپی با امتیاز دو رقمی
لبران جیمز تولد 36 سالگیاش را باشکوه جشن گرفت تا جای هیچ تردیدی باقی نماند. او نه تنها امتیازآورترین بازیکن لسآنجلس لیکرز در برد 107-121 برابر سن آنتونیو اسپرز بود بلکه با 26 امتیازی که در این بازی به دست آورد، یک رکورد فوقالعاده دیگر به نامش ثبت شد. او حالا در هزار مسابقه متوالی 10 امتیاز یا بیشتر به دست آورده است. آخرین بار که امتیاز او در مسابقهای یک رقمی بوده به پنج ژانویه 2005 مربوط میشود یعنی تقریباً 14 سال قبل که در بازی با میلواکی باکس نتوانست بیشتر از هشت امتیاز بگیرد. جیمز در اسفند سه سال قبل از رکورد مایکل جردن عبور کرد وقتی تعداد بازیهای متوالیاش با امتیاز دورقمی را به عدد 867 رساند. جیمز بعد از این بازی با تکان دادن سرش نشان داد رسیدن به این عدد را باور نمیکند: «هر بار که وارد زمین میشوم تلاش میکنم بهترین کار را برای موفقیت تیم انجام دهم. وقتی لباس تیم را به تن میکنم تمام سعیم کمک به پیروزی تیم است، اگر با واردکردن توپ درون سبد باشد یا ریباند یا دفاع یا پاس منجر به کسب امتیاز یا هر کار کوچک دیگری. گاهی فقط میتوانم در دسترس همتیمیها باشم. خوش شانس بودم که در تمام دوران حرفهای موفق شدهام بنابراین به همتیمیها و مربیهایی که در طول حرفهام داشتم، آفرین میگویم به خاطر اینکه با تلاش آنها من هم توانستهام به تیمهایم کمک کنم.» آنتونی دیویس، مهاجم لیکرز هم از روند امتیازآوری جیمز شگفتزده بود: «فوقالعاده است. حالا میتوانیم یک تیم را بسازیم با محوریت او. وقتی شما بازیکنی با چنین ثباتی دارید کار برای همه آسانتر میشود.» دنیس اسکرودر گارد راس تیم هم گفت: «او همتیمی بینظیری است، او بازیکنی استثنایی است، واقعاً اسطوره است.» جیمز یکی از بهترین بازیکنان تاریخ بسکتبال به حساب میآید که علاوه بر لیکرز، در میامی هیت و کلیولند کاوالیرز هم بازی کرده و تنها بازیکن تاریخ است که با سه تیم قهرمانی به دست آورده و در فینال بهترین بازیکن شده. او چهار قهرمانی NBA و دو مدال طلای المپیک را در کارنامه دارد.
فوتبال در دوراهی بازی زیبا یا کسب نتیجه
مورینیو یا بیلسا؛ مسأله این است
بیلسا امیدوار است همراه لیدز با خیال راحت در لیگ برتر بماند و فوتبال هیجانانگیزش را ارائه کند اما انتظارات از مورینیو و تاتنهام پیچیدهتر از این است
در این فصل عجیب، معنای موفقیت برای تاتنهام چیست؟ از نظر مالی، قرار گرفتن در بین چهار تیم بالای جدول و گرفتن سهمیه لیگ قهرمانان که با پول زیادی همراه است، باید در اولویت باشد. نخستین جام بعد از سال 2008 هم خیلی جذاب است و رسیدن به هر دو موفقیتی بزرگ تلقی میشود.
اما یکی بدون دیگری چطور؟ اگر اسپرز در جام اتحادیه که تا نیمهنهاییاش بالا رفته، قهرمان شود و در لیگ پنجم یا ششم شود، آیا فصل موفقی داشته و چیزی که در حال حاضر یک سؤال مهم محسوب میشود این است که آیا موفقیت واقعی و اساسی باید به سبک و شکلی خاص به دست بیاید؟
امروز عصر تاتنهام با لیدزیونایتد بازی میکند در دیداری که به خاطر تفاوت مربیهای دو تیم جذابیت خاصی دارد. ژوزه مورینیو مربی تاتنهام به خاطر اینکه توانسته راهی برای بردن پیدا کند، کارنامه پر و پیمانی دارد. در توصیف سبک بازی تیمهای او میشود از لغات «نتیجه گرا» و «فرسایشی» استفاده کرد. در نیمکت مقابل، مارسلو بیلسا است که یک نابغه به حساب میآید و الهامبخش برخی از بهترین مربیهای جهان از جمله پپ گواردیولا و موریسیو پوچتینو بوده. او این فصل لیدز را به لیگ برتر انگلیس آورده و احتمالاً جذابترین تیم این رقابتها است. سبک بازی او تحسین خیلیها را برانگیخته حتی وقتی با موفقیت همراه نبوده. لیدز در چهار بازی آخرش سه برد داشته با یک فوتبال روان، هجومی و پرانرژی از جمله برد 5 بر2 مقابل نیوکاسل و 5 بر صفر برابر وست برومویچ. در باخت 6 بر2 در زمین منچستریونایتد غافلگیر شد (هرچند میزبان به خوبی نتیجه، بازی نکرد) اما باز هم مورد تمجید قرار گرفت. تیم تشویق شد به خاطر اینکه به سبک بازیاش وفادار ماند و نخواست سبک دیگری را انتخاب کند. از نظر بعضی یک پیروزی روحی در این باخت بود.
این نگرش برای لیدز حداقل در این فصل خوب است. باشگاه میتواند در نیمه بالای جدول، فصل را به پایان برساند اما پرهیز از سقوط هدف اولشان است. امیدوارند با خیال راحت در لیگ برتر بمانند و فوتبال هیجانانگیزشان را ارائه کنند.
برای اسپرز، انتظارات پیچیدهتر است. اولین فصل کامل مورینیو. دلیل آوردن او انجام کاری بود که سلفش، پوچتینو نتوانسته بود؛ جام قهرمانی اما همانطور که هواداران از همان موقع آمدن مورینیو میدانستند، او سبک خودش را برای بردن بازیها دارد که همیشه هم زیبا نیست.
خیلی راحت میشود گفت مورینیو مربی است که تیمهایش فقط میتوانند «کسالتآور» فوتبال بازی کنند. رئال مادرید او در فصل 2012-2011 قهرمان شد با رکورد امتیاز و گل زده. اوایل همین فصل، تاتنهام پنج گل در زمین ساوتهمپتون زد و شش تا در خانه منچستریونایتد. اگر در مسابقهای نتیجه لازم را میگرفتند، نگرش محتاطانهشان چندان به چشم نمیآمد. تاتنهام در بردهای خانگی برابر منچسترسیتی و آرسنال تقریباً یک سوم مالکیت توپ را در اختیار داشت اما کنترل هر دو بازی کاملاً در اختیارش بود. این اواخر، هم بازیاش افت کرده و هم نتایج؛ اسپرز در چهار بازی آخرش در لیگ برد نداشته.
در بازی آخر، تساوی یک بر یک با ولورهمپتون، ریسک نگرش مورینیو بیش از پیش خودنمایی کرد. اسپرز در دقیقه اول گل زد و به تدریج علاقهاش به کارهای هجومی را از دست داد. گل تساوی ولوز چهار دقیقه مانده به پایان زده شد. اگر اسپرز بازی را میبرد سه امتیاز باارزش را گرفته بود اما حالا دو امتیاز از دست رفته و سؤالهای زیادی در مورد سبکی که از آن برداشت منفی میشود، وجود دارد. مورینیو تأکید دارد از بازیکنانش خواسته مثبتتر بازی کنند. مورینیو حتی اگر نگرش محافظهکارانه دارد باید به خوبی به خطرات عقب نشستن و از برتری یک گله دفاع کردن واقف باشد. «زشت» بازی کردن و بردن یک چیز است و همراهی تساوی یا شکست با آن سبک بازی، یک چیز دیگر. اسپرز با پوچتینو بهترین فوتبال چند دهه اخیرش را بازی کرد، باز و هجومی که شباهت زیادی به دوران طلایی 1960 داشت.
با همه هنر پوچتینو، یک جای کارش عیب داشت، اینکه جام نبرد و این نقطه ضعف کار عالیاش بود. بعد از شکست در فینال لیگ قهرمانان اروپا، اثرگذاری او کم شد و دانیل لوی به مورینیو روی آورد چون فکر میکرد مربی پرتغالی همان کسی است که میتواند آن قدم آخر را بردارد.
هواداران اسپرز دوست دارند باور کنند در سالهایی که رقم سمت راستشان یک است، اتفاق خاصی برای این تیم میافتد. این تیم در سالهای 1901، 1921، 1951، 1961، 1971، 1981 و 1991 جام برده. اگرچه قهرمانی در لیگ برتر به رویا میماند اما این تیم هنوز در لیگ اروپا و جام حذفی هم هست مثل جام اتحادیه که در نیمهنهاییاش باید با برنتفورد بازی کند.
راههای زیادی برای بردن یک مسابقه فوتبال هست و در نهایت غالب هواداران خوشحال میشوند اگر تیمشان ببرد. این فصل شاید هواداران اسپرز رضایت دهند به اینکه تیمشان با قربانی کردن سبک بازی یک جام ببرد یا در میان چهار تیم بالای جدول قرار بگیرد اما در فصلهای بعد، سختتر قبول میکنند.
منبع: فوربز
بازگشت مربی جنجالی
هیچکس دومنک را دوست ندارد
دومنک در دوره دوری از فوتبال روی تئاتر و بازیگری تمرکز کرد. او به عنوان کارشناس در برنامه تلویزیونی همسرش حضور مییابد و رئیس اتحادیه صنفی مربیان بوده است
گزارش
ژولین لوران
این آن هدیه کریسمسی که طرفداران نانت انتظارش را داشتند نبود. واکنش آنها به آمدن ریمون دومنک به عنوان مربی جدید تیمشان از سر خشم و حتی خشونت بوده است. قرارداد او تنها تا پایان فصل جاری است و نانت فقط میخواهد اوضاع باثباتی داشته باشد. آنها پیش از دربی برتون مقابل رن در 6 ژانویه، سه امتیاز بالاتر از منطقه سقوط قرار دارند.
27 سال از آخرین حضور دومنک روی نیمکت یک تیم باشگاهی میگذرد. او در آخرین بازی باشگاهیاش مربی لیون بود و تیمش برابر بوردو و زینالدین زیدان قرار گرفت. همچنین بیش از 10 سال از آخرین بازی او روی نیمکت تیم ملی فرانسه میگذرد. تیم او در آن هنگام در جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی حضور داشت. آن تورنمنت به دلیل نمایشهای ضعیف فرانسه در زمین و ماجراهای خارج از میدان در خاطر هواداران میماند. آخرین بازی آنها در آن تابستان شکست دو بر یک مقابل تیم میزبان جام جهانی بود. دومنک پس از بازی حاضر نشد با کارلوس آلبرتو پریرا، مربی تیم رقیب دست بدهد، چرا که پریرا شش ماه قبل گفته بود فرانسه شایستگی حضور در جام جهانی را ندارد و با گلی که روی خطای هند تیری آنری مقابل ایرلند به ثمر رسید به این رقابتها راه یافته است.
دومنک چنین فردی است: اکثراً اوقاتش تلخ است و هرگز چیزی را فراموش نمیکند. او هر چیزی که دربارهاش نوشته شود را میخواند و تمامی ویدئوهایی که در رابطهاش ساخته میشود را میبیند. او بسیار باهوش است و قدرت سخنوری بالایی دارد. زمانی که بخواهد، فردی جذاب میشود و شیفته بحث است. او در سالهای 2004 تا 2010 مربی تیم ملی فرانسه بود و هیچکس به اندازه او عشق و نفرت طرفداران را برنیانگیخت.
دومنک با اینکه بازیکنانی مانند تیری آنری، نیکولا آنلکا، پاتریک ویهرا و دیوید ترزگه را داشت، کارش را بسیار بد شروع کرد و فرانسه نزدیک بود حضور در جام جهانی 2006 را از دست بدهد. آنوقت دومنک میگفت که نمیتواند دو مدافع متولد مرداد را همزمان در تیمش قرار دهد! این اولین و آخرین باری نبود که دومنک با توجه به ماه تولد بازیکنان ترکیب تیمش را میچید.
زینالدین زیدان، کلود ماکهلهله و لیلیان تورام برای اینکه مانع شرمساری تیم ملی کشورشان شوند، با آنکه از تیم ملی فرانسه خداحافظی کرده بودند به این تیم برگشتند و باعث صعودش به جام جهانی 2006 شدند. آنجا، زیدان هدایت تیم را به عهده گرفت و حتی دیگر با دومنک حرف هم نزد. فرانسه به فینال رسید، زیدان به دلیل ضربه سر به شکم مارکو ماتراتزی اخراج شد و ایتالیا در ضربات پنالتی پیروز شد. مردم میگفتند دومنک نقشی در رساندن فرانسه به فینال نداشته است اما دومنک هرگز این موضوع را قبول نمیکرد و میگفت مردم برای کارش ارزش قائل هستند.
در نهایت، دوران پسازیدان برای دومنک و فرانسه سختتر هم شد. پس از حذف رقتبار در مرحله گروهی یورو 2008 که در آن دومنک هرگز نتوانست تنش بین ستارگان جوان (سمیر نصری و کریم بنزما) با بازیکنان مسنتر (تورام، ویلی سانیول و ماکهلهله) را مدیریت کند، این مربی فرانسوی در تلویزیون حاضر شد و به جای آنکه مسئولیت این فاجعه را به عهده بگیرد و توضیحی برایش ارائه دهد، در برنامه زنده از دختر محبوبش خواستگاری کرد (او بعدتر گفت: من در زمینه برقراری ارتباط دچار مشکل شدم. در آن هنگام احساسی انسانی به من دست داد، در حالی که باید خونسرد و حرفهای میماندم)!
اما بدترین دوران حضور او در فرانسه در جام جهانی 2010 رقم خورد. پیروزی با گل خطا مقابل ایرلند، درگیری با آنری و آنلکا و اعتصاب بازیکنان در این تورنمنت در نهایت منجر به حذف فرانسه در مرحله گروهی شد و آنها با یک تساوی مقابل اروگوئه و دو شکست برابر مکزیک و آفریقای جنوبی حذف شدند.
قرارداد دومنک با تیم ملی فرانسه پس از این تورنمنت منقضی شد و او از آن هنگام روی تئاتر و بازیگری تمرکز کرده است. او به عنوان کارشناس در برنامه تلویزیونی همسرش حضور مییابد و رئیس اتحادیه صنفی مربیان است. او با این حال هرگز از جنجال دوری نکرده است. دومنک در تابستان 2017 که کلودیو رانیری مربی نانت شد، به این موضوع اعتراض کرد و باعث شد آمدن رانیری به تعویق بیفتد. دومنک بر این باور بود که رانیری برای مربیگری در لیگ یک فرانسه بیش از حد پیر است. رانیری در آن هنگام 65ساله بود و سقف سنی مربیان در فرانسه هم 65 سال بود. مربی سابق لستر توانست مجوز مربیگری در نانت را بگیرد و کسی با این موضوع مشکلی نداشت، به جز دومنک.
رانیری سپس در نشستی خبری گفت: «دومنک؟ اگر او بخواهد درباره تئاتر حرف بزند، شاید گوش کنم اما اگر میخواهد درباره فوتبال با من صحبت کند، هرگز به حرفش توجه نخواهم کرد.» کلیپ صحبتهای او در روزهای اخیر بار دیگر پربیننده شده است؛ دومنک سه هفته دیگر 69 ساله میشود!
بازگشت او به مربیگری در سطح باشگاهها را نمیتوان با واژهای مانند غافلگیرکننده توصیف کرد. موضوع بسیار فراتر از اینهاست. هیچکس انتظارش را نداشت و هیچکس هم باور نمیکند. با این حال، والدمار کیتا، مالک جنجالی نانت، این اتفاق را رقم زد.
اما چرا دومنک؟ این موضوع ربطی به تواناییهای مربیگری او ندارد چرا که او سالهاست هدایت تیمی را به عهده نداشته است. احتمالاً پاسخ ربطی به شخصیت او داشته باشد و کیتا عاشق شخصیت افراد است. این کار او باعث شد که توجه بسیاری به نانت جلب شود. کیتا که با جراحی زیبایی ثروتمند شده است، خوب میداند که بر سر زبانها بودن همیشه خوب است، حتی با آنکه طرفداران متعصب نانت میخواهند که او باشگاه را بفروشد (اعتراضات طرفداران به مالکیت کیتا در دسامبر باعث شد پلیس ضدشورش وارد عمل شود و از گاز اشکآور استفاده کند). اما اگر همه درباره باشگاه او و درباره خودش حرف بزنند، او خوشحال خواهد بود. دومنک هم میدانست که انتصاب او باعث خشم فراوانی خواهد شد اما او هم عاشق توجه است و هم شیفته این چالش پیش رو. صحبتهای او درباره شغل جدیدش دیپلماتیک بود و او درباره این صحبت کرد که عاشق وضعیتهای دشوار است: «من مشتاق کار هستم و میخواهم هر کاری انجام دهم تا باشگاه به جایگاه خود برگردد.» او از دشمنی افراد با خودش لذت میبرد و از این نظر، او و کیتا بسیار شبیه هم هستند.
آیا همکاری آنها نتیجهبخش خواهد بود؟ تنها زمان میتواند مشخص کند. نانت در حال حاضر در رده شانزدهم و سه امتیاز بالاتر از منطقه سقوط قرار دارد. آنها هشت بازی است که نباختهاند (چهار تساوی و چهار شکست را ثبت کردهاند) و کارهای زیادی باید انجام شود تا کشتی نانت آرام بگیرد، چه برسد به اینکه این فصل برایشان مثبت تمام شود. جلسه تمرینی اول او در روز چهارشنبه با جنجال همراه بود و طرفداران با بلندگو از بیرون ورزشگاه شعار میدادند: «به سیرک خوش آمدید!» این نشان میدهد که چه اتفاقاتی در راه است.
دومنک در دهههای 1970 و 1980 بازیکن بود و به این مشهور بود که یکی از خشنترین مدافعان لیگ است. اگر او بتواند این رفتار را به تیم منتقل کند، نانت پیشرفت خواهد کرد اما آمدن او خاطرات گذشته را زنده کرده که برخی از آنها بدترین خاطرات تاریخ فوتبال فرانسه هستند. او بار دیگر نشان داده هر جا که باشد، جنجال هم همان دور و بر است.
منبع: ESPN
وقت ورود جوانها به خانه سالمندان اینتر
ویلیزار یاکیمف
این روزها هوادار اینتر بودن سخت است. نراتزوری در چند فصل گذشته کلی پول خرج کرده با این حال حتی نتوانسته به مرحله حذفی لیگ قهرمانان برسد. از نگاه تیفوسیها، آنتونیه کونته، مجرم اصلی است چون ثابت شده که لجاجت تاکتیکی و تعویضهای دیرهنگامش در بزرگترین عرصه فوتبال اروپا، به شدت بیفایده است. با این حال فقط تصمیمهای تاکتیکی کونته نیست که در این فصل برای اینتر مشکلساز شده بلکه اصرار او به آوردن بازیکنان پا به سن گذاشته و به قول خودش بازیکنان باتجربه به بهای از دست دادن انرژی و شور و شوق بازیکنان جوانتر تا الان نتیجه معکوس داشته است.
ورود امثال اشلی یانگ و الکسیس سانچس را میتوان خریدهای موفقی دانست اما آیا این زوج سابق منچستریونایتد هنوز هم همان بازیکنان تأثیرگذار گذشته هستند؟
یکی دیگر از کهنهکارهای اینتر دیهگو گودین بود که فصل پیش جزو بدترینهای این تیم لقب گرفت و بعد از فقط یک سال ورودش به این تیم از اتلتیکومادرید، فروحته شد. از این بدتر و تعجبآورتر اما زمانی بود که اینتر قید خرید ساندرو تونالی، هافبک آیندهدار برشا را زد تا به سراغ آرتورو ویدال برود. خرید الکساندر کولاروف 35 ساله از رم را هم از قلم نیندازید، کسی که هنوز کار خاصی برای تیم جدیدش نکرده است. در این مقطع از فصل به جرأت میتوان گفت که به جز چند مورد استثنا، کهنهکاران اسم و رسمدار اینتر که در سه چهار سال اخیر به این تیم پیوستهاند، نتوانستهاند انتظارات را برآورده کنند و باشگاه هم قطعاً متوجه این مسأله شده است. در حضور بازیکنانی امثال لائوتار مارتینس، آلساندرو باستونی، اشرف حکیمی و نیکولو بارلا در لیست اینتر، برای برخی شاید سؤالبرانگیز باشد که چرا نراتزوری چنین رویکردی را برای تکیه به بازیکنان پا به سن گذاشته در پیش گرفته است. سؤال آنها این است که آیا عاقلانهتر نیست این تیم بیشتر به جوانهایش که انگیزه و عطش بیشتری برای موفقیت دارند اعتماد کند تا اینکه به پا به سن گذاشتههایی که روزهای اوجشان گذشته تکیه کند؟
به ندرت پیش میآید که خریدهای زمستانی حلال معجزهآسای مشکلات بزرگ تیمها و تغییردهنده جریان حرکت آنها باشد اما برای اینتر پنجره ژانویه میتواند فرصتی برای یک شروع تازه باشد.
طبق گزارشها، مارکوس پائولو ستاره جوان تیم فلومیننزه برزیل در آستانه پیوستن به اینتر است چون از تمدید قرارداد با تیمش سر باز زده است. این یعنی که اینتر میتواند این مهاجم 19 ساله را در این ماه با رقمی ناچیز بخرد یا اینکه تا تابستان صبر کند و او را مجانی به چنگ آورد. با توجه به اینکه امسال بدون شک تیم کونته اسکودتو را نشانه گرفته، تصورش سخت است که نوجوان پرتغالی بتواند بلافاصله پس از ورودش به اینتر تأثیری فوری و سرنوشتساز بگذارد. با وجود این، خریدی مانند این میتواند حکم قدمهای اول برای جوانسازی در اینتر را داشته باشد. چه بسا او حداقل بتواند به یک نیمکتنشین دارای پتانسیل تبدیل شدن به یک تعویضی طلایی برای لحظات سخت مبدل شود، نقشی که آندرهآ پینامونتی میتوانست برای اینتریها ایفا کند اما ظاهراً آنتونیو کونته او را حتی مناسب نیمکتنشینی هم نمیبیند. دو بازی اینتر در مرحله گروهی لیگ قهرمانان مقابل شاختار دونتسک نشان داد که اینتر میتواند از یک بازیکن سرعتی دریبلزن در خط حملهاش استفاده کند ولو آن بازیکن هنوز در حد بازی در لیگ قهرمانان نباشد و مارکوس پائولو پتانسیلاش را دارد که برای اینتر دقیقاً چنین بازیکنی باشد.
فدریکو پنا، مدیربرنامههای مارکوس پائولو بازیکنش را اینگونه توصیف میکند: «اگر او برای اینتر بازی کند، میتواند یک مهاجم پشتیبان فوقالعاده برای لوکاکو باشد. به نظر من مارکوس بازیکنی بین پائولو دیبالا و ریوالدو است که بخشی از مهارتها و تکنیک هر یک از آنها را دارد.» شاید پنا کمی درباره تواناییهای بازیکنش اغراق کرده باشد اما با بخش زیادی از حرفهای او درباره این بازیکن هم نمیشود مخالفت کرد. این بازیکن در 30 بازیاش برای فلومیننزه در این فصل 3 گل زده و 4 پاس گل داده. شاید این آمار خارقالعاده نباشند اما آنها بازتاب خوبی هم برای تواناییهای واقعی او نیستند. پائولو بازیکنی در خدمت تیم است که انرژی و هوش زیادش به هر تیمی کمک میکند. او در چرک بازی کردن در خط حمله تیمش هم تبحر دارد و آمارها نشان میدهد که او نیمه زمین حریف به طور متوسط در هر بازی 3/3 بار توپ را از حریف پس گرفته و 3 بار سد راه حرکات آن شده است اما فکر نکنید این بازیکن برزیلی که گذرنامه پرتغالی دارد، فقط یک بازیکن سختکوش و جنگنده است که قابلیتهای فنی و تکنیکیاش محدود است چون که واقعیت کاملاً متفاوت است. او بازیکنی است که در هر بازی به طور متوسط 5/3 دریبل موفق دارد و با اینکه راستپا است به خوبی و با دقت با پای چپ هم شوت میزند. این توانایی به او اجازه میدهد که به جناحین متمایل شود و فضا را برای نهنه، مهاجم نوک فلومیننزه باز کند. در این میان اما باید مراقب هیجان بسیار زیاد و مغرور شدن این نوجوان هم بود چون تجربه کم و درک نکردن تفاوت آداب و فرهنگ بازی در یک تیم تاپ اروپایی حتی بزرگترین ستارههای آمریکای لاتین را هم به دردسر انداخته چه برسد به یک بازیکن کم سن و سال.
بدون شک حوزههای زیادی وجود دارد که اینتر و کونته باید در آنها خودشان را ارتقا دهند اما فرصت دادن به بازیکنان جوانتر که افزایش کیفیت و ارزش آنها محتمل است، میتواند شروع خوبی باشد. چیزی که در این مقطع از فصل باید واضح باشد این است که هم اینتر هم کونته، باید در تفکراتشان چابکتر باشند اگر میخواهند که کیفیت نمایششان در زمین بازی به اندازه جاهطلبیشان باشد.
منبع: فوتبال ایتالیا
نخستین مربی زن در تاریخ NBA
همه چیز معمولی پیش رفت
سال 2020 در روزهای آخر هم دست از اتفاقات جالب ورزشی برنداشت و برای نخستین بار خانمی در یک مسابقه NBA به عنوان سرمربی فعالیت کرد. وقتی مربی سن آنتونیو اسپرز، گرگ پوپوویچ در کوارتر دوم بازی با لسآنجلس لیکرز به خاطر بحث با داور اخراج شد، به بکی هامان، یکی از دستیارهایش اشاره کرد که مسئولیت تیم را به دست بگیرد.
هامان گفت: «او رسماً به من اشاره کرد و گفت: تو هدایتشان کن. واقعاً کار بزرگی بود، لحظه مهمی است.»
هامان در سال 2014 به کادر فنی پوپوویچ اضافه شد و یکی از شش زنی است که در این فصل NBA به عنوان دستیار فعالیت دارند؛ فصل قبل با 11 کمک مربی خانم رکورد شکست. او پیش از این در تیم تابستانی لیگ مربی اسپرز بوده و در یک مسابقه پیشفصل در مهر سه سال قبل جای پوپوویچ را گرفته اما در این اتفاق جالب برای نخستین بار در یک مسابقه رسمی لیگ روی نیمکت نشست.
او ادامه داد: «همه چیز معمولی پیش رفت. بچهها به شنیدن صدای من در تمرین عادت دارند. پوپ در تمرین دو تا از ما را در دو تیم قرار میدهد و هر کدام از ما یک تیم داریم. بنابراین بچهها پیش از این هم خیلی دیدهاند که روی بورد، نقشه بازی را میکشم.»
باخت 107-121 سن آنتونیو البته در کارنامه پوپوویچ ثبت میشود چون قوانین آماری NBA فهرست ابتدایی تیم را در نظر میگیرد. در عین حال، خیلیها به تشویق هامان پرداختهاند. لبران جیمز، ستاره لیکرز گفت: «خیلی زیبا است که او به خوبی تیم را کوچ میکند. او دیوانه بسکتبال است بنابراین باید به او و لیگمان تبریک بگوییم.»
هامان در فصل 2019-2018 به نیمکت اصلی تیم آمد و فصل گذشته دستیار ارشد پوپوویچ شد در میان سه کمکی که در هر بازی کنارش مینشینند اما در دو موقعیت مشابه، در مسابقه با پورتلند در آبان سال گذشته که اخراج شد و در اسفند وقتی یک بازی را از دست داد، ترجیح داد بازیکن سابق تیمش، تیم دانکن را برای سپردن مسئولیت تیم انتخاب کند. وقتی از او دلیلش را پرسیدند، گفت: «من نیامدهام که اتفاقات تاریخی را رقم بزنم.»
اما تاریخ خیلی منتظر نماند. دوران مربیگری دانکن فقط یک فصل دوام داشت و او تصمیم گرفت به زندگی شخصیاش بپردازد. دو دستیار دیگر پوپوویچ، یکی ویل هاردی است که در تیم ملی بسکتبال آمریکا هم دستیار او است و دیگری میچ جانسون.
هامان 43 ساله 16 سال در لیگ ملی بسکتبال زنان (WNBA) بازی کرد و شش بار در تیم منتخب فصل، آل استار جا گرفت. بعد از اینکه از سوی تیم المپیک آمریکا نادیده گرفته شد، بازیکن روسیه شد و در المپیک 2008 و 2012 بازی کرد. هامان در بازگشت از بازیهای المپیک لندن در سال 2012 در پرواز کنار پوپوویچ نشسته بود. او به یاد آورد گرگ از او پرسیده: «اگر دستیار من بودی و چیزی از تو سؤال میکردم، راستش را میگفتی؟ نمیدانم دلیلش چه بود اما هیچوقت نخواستم حقیقت را پنهان کنم.» در سال 2013 دچار پارگی رباط صلیبی شد و دوران حرفهایاش به پایان رسید اما در طول دوران بازپروری، دوره مربیگری را طی کرد و کمی بعد پوپوویچ به عنوان نخستین دستیار زن تمام وقت او را استخدام کرد.
منبع: نیویورک تایمز
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو