عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6663 /
۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۰ دي
|
درباره مصاحبههای چند وقت اخیر سرمربی استقلال
آقای فکری نمیشود همزمان شبیه لیورپول و سیتی بازی کرد!
رسول مجیدی
محمود فکری این روزها زیاد مصاحبه میکند و همین موضوع باعث شده تا هواداران استقلال - دستکم هواداران استقلال در فضای مجازی- نسبت به عملکرد او انتقاد داشته باشند. استقلالیها که فصل پیش به مصاحبه نکردنهای فرهاد مجیدی عادت کرده بودند، حالا با سرمربی طرف هستند که گویا از میکروفن و دوربین بدش نمیآید و علیرغم اینکه نمایش تیمش چنگی به دل نمیزند اما همچنان میخواهد در رسانهها حضور داشته باشد و رابطهاش با آنها را خراب نکند. فکری که حتی قبل از قبول مسئولیت در استقلال هم نشان داده بود از آن دسته از پیشکسوتانی نیست که اسیر جوسازیهای مجازی شود، این روزها با اینکه هدایت تیم بزرگی مثل استقلال را برعهده دارد هم از دایره انصاف خارج نمیشود. او چند ماه پیش وقتی لیگ نوزدهم به دلیل شرایط کرونایی حاکم بر کشور تعطیل بود و برگزاری مجدد لیگ در هالهای از ابهام قرار داشت، در برنامهای تلویزیونی گفت اگر قرار باشد لیگ برگزار نشود، با توجه به اختلاف امتیاز پرسپولیس و تیم دوم جدول، قهرمانی باید به تیم یحیی گلمحمدی برسد. حرفهایی که اصلاً به مذاق برخی از استقلالیها خوش نیامد و آنها صفحه اینستاگرامی هافبک سابقشان را پر کردند از توهین و ناسزا.
حالا هم فکری در جدیدترین مصاحبهاش با سایت آنتن گفته صدرنشینی استقلال استراماچونی در فصل گذشته ناشی از برابر نبودن بازیها بوده و وقتی که همه تیمها بازیهایشان یکسان شد و به اندازه استقلال بازی کردند، حتی تیم استراماچونی هم نتوانست در صدر قرار بگیرد.
این مسأله با اینکه یک واقعیت است و نیازی به تحقیق آنچنانی هم ندارد اما باز مورد انتقاد برخی از آبیها قرار گرفته و آنها معتقدند اینگونه حرفها موقعیت تیمشان را پیش طرفداران رقیب پایین میآورد.
اما نکتهای که در مصاحبه اخیر فکری مهم است و کمتر مورد توجه قرار گرفته، ماجرای سبک مورد علاقه او برای بازی استقلال است. فکری گفته سبک مورد پسندش شیوه بازی سیتی و لیورپول است اما ابزار لازم برای اجرایی کردنش را ندارد.
این مسأله وقتی جالب میشود که بدانیم اساساً سبک بازی لیورپول و سیتی شبیه به هم نیست که شما بتوانید مثل آنها بازی کنید. شما باید انتخاب کنید کدام سبک را میخواهید؟
هروقت در این سالها تیمهای یورگن کلوپ و پپ گواردیولا به هم خوردهاند، همه ورزشینویسان و تحلیلگیران فوتبال درباره جدال تاکتیکی این دو مربی صحبت کردهاند که فلسفههای مختلفی را دنبال میکنند.
کلوپ به بازی با فشار بالا (به قول آلمانیها گگن پرسینگ) علاقه دارد و بیشتر حواسش را به بازپسگیری توپ و ضدحمله سریع معطوف کرده. آنها البته به کمک مدافعین چپ و راست روندهشان، روی کانالهای کناری تیم هم حساب ویژهای بازی کردهاند.
در آنسو گواردیولا بازی مالکانه، پاسکاریهای مداوم و به اصطلاح تیکیتاکا را دوست دارد. دو سبک کاملاً مختلف. نسبتاً از اواسط دهه گذشته سبک گواردیولا به کعبه آرزوهای مربیان مختلف تبدیل شد و شیوه بازی او در بارسلونا در همه جا کپی شد اما حالا چندسالی است که شیوه بازی تیم لیورپول سرآمد بحثهای تاکتیکی شده و در دو سال گذشته علناً کلوپ از گواردیولا پیشی گرفته است. از همین رو اینکه مربی استقلال میگوید دوست دارد تیمش سبک لیورپول و سیتی بازی کند، گنگ به نظر میرسد. آیا او میداند سبک بازی این دو تیم با هم فرق دارد؟ اساساً شاید ریشه مشکلات استقلال در زمین همین سردرگمی فکری محمود فکری باشد.
طنزیم
اولالا!
هومن جعفری
«با توجه به عدم توانایی فدراسیون فوتبال در پرداخت بدهی شرکت شستا، این هلدینگ اقدام به دریافت حکم حقوقی مزایده ساختمان فدراسیون فوتبال کرد. روز گذشته و در میان چشمان متعجب خبرنگاران حاضر در کوچه اول خیابان سئول، وکیل خانمی که به عنوان نماینده شستا به فدراسیون فوتبال مراجعه کرده بود، با اعلام اینکه فرم مزایده را به صورت کامل پر کرده، خبر از حراج ساختمان فدراسیون برای جبران خسارت وام 2 میلیون یورویی دریافتی فدراسیون فوتبال از شستا داد.»
چشممان روشن. فقط همین را کم داشتیم. از یک طرف باید به لطف عزیزان هفت تا هشت میلیون یورو بدهیم به آقای ویلموتس! پول که نداریم ناچاریم ورزشگاه آزادی و کمپ تیم ملی را بدهیم به این جناب بلژیکی! ساختمان فدراسیون را باید بدهیم به شستا! تازه اگر کم آمد باید بازیکنان تیم ملی هم بروند کارمند شستا شوند و برای آنها بیگاری کنند تا بدهی تمام شود!
از طرف دیگر وضعیت تیم ملی هم هست. تیم ملی هم باید برای ادامه مرحله مقدماتی کلی هزینه کند که نداریم، در نتیجه شاید اسکوچیچ و مدیربرنامهاش مادرخرج شوند و هزینه را بدهند و جایش سه تا چهار تا بازیکن تیم ملی را بردارند برای خودشان! این وسط، فکر کنید ای اف سی هم میزبانی جام ملتها را بدهد به ما! حالا برای هزینههای مسابقات و هماهنگی هم نه ساختمان داریم نه بودجه نه نیروی انسانی! در نتیجه احتمالاً باید دوباره مثل زمان ناصرالدین شاه، اداره امور استانها را بفروشیم و در قبالش خزانه را پر کنیم. میتوانیم هیأتهای استانی را بفروشیم و با پولش ساختمان فدراسیون را از شستا اجاره کنیم. بعد نیرویهای سازمانی را از گروی آنها دربیاوریم که کار پیش برود. بعد خودتان حساب کنید با این نیروها وضع فوتبال ایران اینطوری است. ببینید بدون اینها چه وضعی داریم!
خلاصه اینکه سیرک بامزهای شده. الان فقط این را کم داریم که گیدورا و مادورا با داداش ناتنیشان گودزیلا در کمپ تیم ملی دعوایشان شود یا دنیس تارگریان با اژدهای آتشینش، نبرد با وایت واکرهای سریال بازی تاج و تخت را بکشاند وسط جمعیت مشتاق به تماشای بازی دربی! به قول عادل اولالا!
0-۴-6، کلید موفقیت وست بروم مقابل لیور
بازگشت رابینهود؟
سامان موحدی راد
دوباره ماه دسامبر از راه رسید و لیورپول شروع به از دست دادن امتیازاتش کرد. رابینهودی که در هفتههای قبل به سختی امتیازات را از رقبای قدرتر خود کسب کرده بود طبق یک سنت قدیمی و در ماه دسامبر شروع به از دست دادن موقعیتهای راحتترش کرد. البته در اینکه سم آلردایس و برنامههایش برای یک ضد فوتبال تمام و کمال هم در این راه مؤثر بود را نباید فراموش کرد. به هر حال او متخصص متوقف کردن لیورپول در خانهاش است اما هرچه که بود لیورپولیها دو امتیاز حساس را در آنفیلد و در حضور تماشاگرانی که مدتها بعد از کرونا به ورزشگاه بازگشته بودند، از دست دادند. لوپ که فصل گذشته بعد از ۳۰ سال لیورپولیها را به قهرمانی رسانده به خوبی میداند که این امتیازات از دست رفته در پایان فصل تا چه میزان میتواند حیاتی باشد اما آنچه در بازی هفته پانزدهم اتفاق افتاد یک برتری کامل برای لیورپولیها از لحاظ مالکیت توپ و یک فاجعه از لحاظ خلق موقعیت بود. لیورپول با وجود ثبت 79% مالکیت توپ فقط 2 شوت در چارچوب داشت در حالی که وست برومویچ 3 شوت در چارچوب به ثبت رساند. مسألهای که البته به سبک بازی بسته وست بروم هم باز میگشت. چیزی که کلوپ در پایان بازی به کنایه آن را سیستم 0-4-6 خواند و گفت: «وست برومویچ در نیمه اول بازی با لیورپول از سیستم عجیب 0-4-6 استفاده کرد؛ طی این نیمه مالکیت توپ آنها کمتر از 10% بود و فقط 45 پاس صحیح داشتند!» اگرچه این بازی بی خطا و رعایت آن تا پایان بازی به هر حال یک امتیاز را برای وستبرومیها به همراه داشت. به ویژه اینکه این تیم با این سبک بازی روی ضدحملهها و ضربههای شروع مجدد حساب ویژهای باز کرده بود که یک کرنر بیمورد توسط بازیکن جوان لیورپول این فرصت را در اختیار آنها قرار داد تا بازی را به تساوی بکشانند. هواداران لیورپول امیدوارند سنتشکنی کلوپ در فصل گذشته این فصل هم تداوم داشته باشد و آنها دیگر امتیازات را راحت از دست ندهند.
تیم روی نیمکت پپ
خط و نشان سیتی برای لیور
سام ستارزاده
برخلاف بیشتر کشورهای فوتبالخیز قاره سبز، روزهای پس از کریسمس هر سال میلادی موسوم به «باکسینگ دی» در انگلیس یکی از پرفشارترین بازههای فصل برای باشگاههای لیگ داخلی این کشور است. شیوع کووید-19 نیز امسال بر شدت این فشردگی افزوده است. چلسی، کریستالپالاس، استونویلا، لسترسیتی، لیدز، برنلی، وستهم، وست برومویچ، برایتون و ولورهمپتون، در فاصله دو روز، دو بازی متوالی از فصل خود را برگزار کردند. اگر ابتلای 4 اورتونی به کرونا نبود، چنین اتفاقی برای آبیهای مرسیساید و منچستر هم رخ میداد اما منچسترسیتی گویا خود را آمادهترین تیم انگلیس برای مقابله با این چالش نشان داده.
شاگردان پپ گواردیولا فصل جدیدشان را با قدرت آغاز نکردند. در طول فصل، آنها به لستر و تاتنهام باختند و با لیورپول و منچسترسیتی مساوی کردند. جدای از نتیجه، ضرباهنگ بازی مالکانه آنها بهاندازه فصل قبل بالا نبود. این، همان نکتهای بود که سرمربی اسپانیایی پس از پیروزی خفیف برابر ساوتهمپتون و در آخرین دیدار پیش از باکسینگ دی به آن اشاره کرده بود اما مثبت اعلام شدن تست کرونای دو بازیکن کلیدی، یعنی کایل واکر و گابریل خسوس، مانع بزرگی سر راه سیتیزنها بود؛ برای اینکه با تداوم روند رو به رشدشان مقابل نیوکاسل، پایان 2020 را به کامشان شیرین کنند.
داشتن یک اسکواد عمیق، مزیت بزرگی بود که منچسترسیتی پپ را میتواند این روزها از سایر رقبای کورس قهرمانی لیگ جزیره متمایز سازد. درخشش ایلکای گوندوغان در کنار برناردو سیلوا در جناح چپ خط هجومی و تأثیرگذاری خوآ کانسلو در پست دفاع راست (پستی که در یوونتوس بیشتر در آن بازی میکرد) به ویژه روی صحنه دو گل آبیآسمانیپوشان تیم روی نیمکت پپ را به رخ رقبای دیگر لیگ میکشاند. ناتان آکه، مدافع میانی سابق چلسی، در ششمین حضورش در ترکیب منسیتی، با پیروزی در شش دوئل، یکهتاز میدان از این حیث بود.
شاگردان استیو بروس برای کسب تساوی به ورزشگاه اتحاد پای گذاشته بودند. ترکیب 1-4-5 سفید و سیاههای نیوکاسل را رسانه گاردین به طعنه 1-0-9 خوانده بود. با این حال، آمار 877 پاس با دقت 3/93 درصد (دقت 2/88 درصد در زمین حریف)، یک آمار فوق استثنائی حتی در سطح اول فوتبال جهان است که پسران پپ با ثبت آن هماهنگی مثالزدنی خود در کلاس لیگ جزیره را نشاندادند. همچنین، با وجود مالکیت 25 درصدی میهمان، آبیهای منچستر روی پاسهای عمقی و ضدحملات مرگباری که فران تورس و کوین دیبروینه طراحان اصلی آن بودند، کلاغهای زاغی را بابت همان فشارهای محدود روی دروازه ادرسون مجازات میکردند.
رحیم استرلینگ که شاید پارسال مقصر شماره یک سیتی از چمپیونزلیگ بود، برترین ستاره میدان مبارزه با نیوکاسل بود. اتحادیها دیگر به آگوئرو، خسوس و سیلوا متکی نیستند؛ بلکه تورس و استرلینگ درخشانترین مهرههای هجومی فصل آنها هستند. مت ریچی کارکشته و دیآندره یدلین، بازیکن سابق تاتنهام، نبرد در هر دو کانال کناره را به دو ستاره باکسینگ دی منچسترسیتی واگذار کردند و مقهور خلاقیت فردی و حرکات انفجاری این دو شدند.
پرچ شدن فرناندینیو در میانه میدان، آیمریک لاپورته در خط دفاع و سرجیو آگوئرو از میان مهاجمان، به نیمکت ذخیرههای سیتیزنها، این پیام را میرساند که ابزار عبور از کوران پرفشار مسابقات در دستان برترین سرمربی قرن 21 است. یکشنبه پیش روی و بازی مقابل چلسی که از بازندگان بزرگ باکسینگ دی تا اینجای کار بوده، میتواند خط و نشان پپ برای درآوردن صدر جدول از چنگال همتای خود در لیورپول، یعنی یورگن کلوپ باشد.
در چنین روزی - ۱۰ دی ۱۳۸۱
مارادونا: در آرژانتین ارزش مرگ افراد بعد از مرگشان شناخته میشود
دیهگو مارادونا ستاره تاریخ فوتبال آرژانتین از اینکه مورد بیمهری مقامات فوتبال کشورش قرار گرفته اظهار ناراحتی میکند و میگوید که همچنان علاقهمند است برای سربلندی مجدد فوتبال آرژانتین به تیم ملی این کشور کمک کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از بوئنوس آیرس، مارادونا در مصاحبه با روزنامه ورزشی «اوله» آرژانتین گفته است: «من همیشه گفتهام که آماده همه گونه همکاری با تیم ملی فوتبال آرژانتین هستم اما متأسفانه نتوانستهام نظر موافق کسی را در این زمینه به دست آورم.»
مارادونا گفته است: «در آرژانتین ارزش افراد بعد از مرگشان شناخته میشود و من هنوز زندهام.» این چهره ماندگار تاریخ فوتبال آرژانتین بعد از کار ضعیف و دور از انتظار تیم آرژانتین در مسابقات جام جهانی 2002 نسبت به قرار گرفتن در سمت هدایت تیم ملی فوتبال آرژانتین اظهار علاقه کرد. وی میگوید که علاقهمند است تجربهاش را برای اعتلای فوتبال و حفظ حرمت بازیکنان در اختیار فوتبال آرژانتین قرار دهد و تاکنون هم به همین گونه عمل کرده است. مارادونا که اکنون 42 سال سن دارد در دوران بازیگری بهترین بازیکن جهان شناخته شد. او همراه با تیم آرژانتین در سال 1986 به مقام قهرمانی جهان رسید.
یونایتدیها به دنبال خودباوری
در جستوجوی گذشته
میعاد نیک
شیاطین سرخ انگلستانی گرچه در هفتههای اخیر لیگ برتر جزیره نشان دادهاند که در حال بازیابی روحیه جنگندگی سابق خود هستند و برای رسیدن به پیروزی از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند اما این تیم هنوز هم یک خلأ بزرگ را در بطن خود میبیند که تاکنون پاسخ مناسبی برای رفع آن پیدا نشده. منچستریها که طی ۸ بازی پیشین خود در لیگ انگلیس متحمل هیچ شکستی نشدهاند، مقابل روباههای لستری هم میتوانستند ۳ امتیاز حساس را از استادیوم کینگ پاور به غنیمت بگیرند اما مشکل اساسی قرمزها بار دیگر گریبانگیرشان شد تا در نهایت شاگردان اوله گونار سولسشر با همان تک امتیاز به کمپ تمرینی کارینگتون برگردند.
از زمانی که برونو فرناندز به اولدترافورد آمده، یونایتد در هر بازی حداقل ۵ موقعیت گل صددرصدی را روی دروازه رقبایش ایجاد کرده و به نظر میرسد که کادرفنی منچستر در شناخت ضعف تولید موقعیت و برطرف کردن این معضل روی گزینه درستی دست گذاشته اما هنوز هم مشکل اعتماد به نفس و باور نداشتن قابلیتهای فردی در ساقهای مهاجمان و مدافعان این تیم وجود دارد و همین مسأله مانع از صدرنشینی شیاطین در روزهای نامیمون لیورپول و دیگران شده.
لشگر زرهی یونایتد به رهبری هافبک خوشفکر و بازیساز پرتغالیاش توان خود را بازیافته است و ضرباهنگ هجومی و منحصر به فرد خود را پس گرفته اما مارکوس رشفورد و آنتونی مارسیال در به ثمر رساندن حداکثری موقعیتها ناکاماند و بخش اعظمی از این ناکامی به مسائل روانی و روحی بازیکنان مربوط میشود. گرچه خط دفاعی تیم منچستریونایتد هم احوال خوشی ندارد و هر بازی را حداقل با یک اشتباه منجر به گل سپری میکند اما این بیتوفیقی در پیکان آتش سرخها مشهودتر است؛ تا جایی که جور تمام ناکامیهای مهاجمان جوان یونایتد به گردن فرناندز افتاده و او تقریباً باید در زمین همه کار را انجام دهد. اکنون مهمترین مشکل یونایتدیها مسأله باورهای فردی است که به مانعی در راه رسیدن به قهرمانی لیگ برتر تبدیل شده است.
مزد اعتماد مدیران آرسنال به آرتتا
فعالیت مجدد توپخانه توپچیها!
علی کمانگری
یک تعطیلات کریسمس دیگر، یک «باکسینگ دی» دیگر و یک بار دیگر لیگ برتری که در روزهای تعطیلی بقیه لیگها با فاصلهای کمتر از همیشه مسابقات خود را برگزار میکند. در هفته پانزدهم مسابقات، دربی شمال غرب لندن در شرایطی برگزار شد که شایعات پیرامون اخراج آرتتا در صورت شکست به اوج رسیده و لمپارد و چلسی هم فرم خوبی در بازیهای خارج از خانه نداشتند.
آرسنال با تغییرات بسیار زیاد نسبت به دیدارهای گذشته پای به این میدان بزرگ گذاشت. آنها در روزی که نلسن و پارتی را به دلیل مصدومیت و گابریل را به دلیل کرونا در اختیار نداشتند، ویلیان و لوییز را هم در لیست خود نمیدیدند و میتلند نایلز، سباسیوس، اوبامیانگ و پپه هم از روی نیمکت کار را آغاز کردند. آرایش توپچیها هم در این دیدار ۱-۳-۲-۴ بود. لمپارد هم در غیاب زیاش مصدوم، باز هم از آرایش ۳-۳-۴ استفاده کرد، در حالی که هَورتز، جورجینیو و ژیرو را روی نیمکت نشانده بود.
چلسی از بالا آرسنال را پرس میکرد؛ بدین شکل که اَبرهام بین دو هافبک آرسنال قرار میگرفت، پولیشیچ و ورنر روی دو مدافع میانی آرسنال میرفتند و کواچیچ و ماونت هم پشت سر این سه نفر، وظیفه داشتند در صورت ارسال پاس توسط لنو برای مدافعان کناری آرسنال، جناحین را پوشش دهند. پرسینگ شدید چلسی عملاً چارهای برای لنو جز ارسال پاسهای بلند نمیگذاشت و از ۳۱ پاسی که دروازهبان آلمانی در این مسابقه ارسال کرد، ۲۰ تای آنها بلند بودند. برنامه آرتتا برای حمله به دروازه چلسی هم استفاده از کانالهای کناری و ایجاد برتری عددی در آن فضاها بود. آرتتا آگاه بود که دو بال چلسی چندان در کارهای تدافعی به مدافعان کناری تیم کمک نمیکنند، در نتیجه به بیرین و تیرنی نسبت به بازیهای قبل اجازه نفوذ بیشتری داده بود. این استراتژی در نهایت برای آرسنال جواب هم داد؛ دقت به صحنه پنالتی منجر به گل آرسنال نشان میدهد ورنر در مهار تیرنی ناکام مانده و او در جناح چپ خالی است و در صحنه گل سوم هم پولیشیچ در تعقیب ساکا در نیم فضای راست ناکام مانده است.
اما آرتتا در فاز بدون توپ از روش پرسینگ جالبی استفاده کرده بود که پیشتر مشابه آن را در میلان پیولی دیده بودیم؛ لاکازت وظیفه داشت روی پای مدافع صاحب توپ چلسی برود، اسمیت راو با کانته «mark» کرده بود، مارتینلی و ساکا مسئول یارگیری دو مدافع کناری چلسی و الننی و ژاکا هم مسئول یارگیری با دو پست ۸ تیم چلسی بودند. در دقایقی از مسابقه بین لاکازت و اسمیت راو جابهجایی رخ میداد و مهاجم فرانسوی با کانته Mark میکرد و هافبک انگلیسی روی پای مدافع صاحب توپ میرفت. تنها راه چلسی برای شکستن پرس آرسنال، کمک گرفتن از دروازهبان خود، مندی بود. وقتی مندی صاحب توپ میشد، دو مدافع میانی چلسی کمی بازتر میشدند. در چنین وضعی لاکازت روی پای مندی میرفت و دو بال آرسنال هم روی پای دو مدافع میانی چلسی میآمدند. در نتیجه این اتفاق، دو مدافع کناری چلسی در مرکز زمین آزاد میشدند و دروازهبان یا مدافعان چلسی میتوانستند با یک پاس چیپ آنها را صاحب توپ کنند اما عملکرد عالی الننی و ژاکا در پوشش کنارههای زمین، باعث شد چلسی لمپارد چه در هنگام شکستن پرس آرسنال و چه هنگامی که آرسنال بهصورت عمیق دفاع میکرد، نتواند در کنارههای زمین برتری عددی مورد نیاز خود را ایجاد کند.
آرتتا با اتخاذ مدل پرسینگ عالی خود از جلوی زمین ساخت بازی چلسی را با مشکل جدی مواجه کرد و عملکرد عالی دو هافبک دفاعیاش هم به او کمک کرد چلسی نتواند چندان از جناحین بهره ببرد. مرد اسپانیایی نیمکت آرسنال با این برد نشان داد که شایستگی اعتماد مدیران آرسنال را به خودش در چنین روزهای بحرانی داشته است.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو