عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6642 /
۱۳۹۹ يکشنبه ۱۶ آذر
|
رئیس باید متخصص، محقق و مدیر باشد
عباس رضوی- سرمربی سابق تیم ملی
درباره فدراسیون فوتبال دو موضوع یا دو فاکتور اهمیت دارد. اول اینکه نباید همه چیز در در نجات یا حرکت فوتبالمان را از فدراسیون بخواهیم. الان کشورهای اروپایی را نگاه کنید. به عنوان نمونه آلمان. وارد فدراسیون فوتبالشان که میشوید این همه دار و دستگاه وجود ندارد.
دو نفر نشستهاند و فوتبال را میگردانند و اداره میکنند. در سوئد که من حضور دارم نیز همینطور. فقط برای مقاطعی خاص که اتفاق یا مورد خاصی رخ میدهد، افراد باتجربه و متخصص در فدراسیون فوتبال دور هم جمع میشوند و کار را پیش میبرند.
ما باید برای فوتبال کلی برنامهریزی کنیم، یعنی ساختاری و نه فردی. قطر 15 سال روی تیمهای پایه خود کار کرد، بهترین مربیان را به استخدام خود در آورد و الان میبینیم که حرف اول را در آسیا میزند و یکی از مدعیان بزرگ است. ما اگر بخواهیم مدام دنبال رئیس یا مسئول فدراسیون باشیم و از او تمام موارد را طلب کنیم به جایی نمیرسیم.
الان چند سال است دنبال خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس هستیم؟ آیا موفق شدهایم؟ آیا منچستریونایتد دولتی است؟ بارسلونا دولتی است؟ در آلمان باشگاهها با تدابیر خودشان اداره میشوند و درآمدزایی میکنند. به عنوان نمونه بایرنمونیخ 30 هزار بلیت جایگاهی که هواداران باید ایستاده بازی را تماشا کنند تا پنج سال بعد فروخته.
باشگاهداری یعنی این. یا وقتی وارد باشگاه بایرنمونیخ میشویم، یک تابلو روی دیوار وجود دارد که در آن پنج ستاره به چشم میخورد. فدراسیون فوتبال آلمان در زمینههای مختلف، اعم از سازندگی، تیمهای پایه، تیم اصلی و امکانات و خیلی موارد دیگر به بایرن نمره داده و این تیم پنج ستاره گرفته. همین مسائل باعث میشود تا چنین باشگاههایی روی پا بمانند و کرونا هم آنها را شکست نمیدهد. درایران اما منتظریم فدراسیون فوتبال همه موارد را پیش ببرد و البته فردی بیاید که نقش منجی را بازی کند.
به نظر من فقط سابقه ملی برای ریاست فدراسیون فوتبال کافی نیست. کسی که سابقه ملی داشته و در فوتبال فعالیت کرده باشد، خوب است که باشد اما در کنار آن باید به روز، با سواد و مدیر و متخصص هم باشد. بتواند چهار تا نامه بنویسد یا نیاز به مترجم نداشته باشد.
فوتبال را درک کند و تحلیلها و تحقیقهایش بتواند فوتبال را به هدف برساند. اینها میتواند به سود فوتبال باشد، نه اینکه کسی که میآید هشت نفر هم با خودش بیاورد و آنها هم مدتی باشند، کاری برای فوتبال نکنند و بروند. اساسنامه فدراسیون فوتبال باید طوری نوشته شود که مثل کشورهای دیگر مشکلی بابت انتخاب فرد اصلح نداشته باشیم.
ببینند کشورهای دیگر چه کار میکنند، ما هم همان کارها را انجام بدهیم. فوتبال را باید رها کنیم تا در آن گشایش صورت بگیرد. هیچ کجای دنیا برای یک بازی با کیفیت متوسط و رو به پایین، صدهزار نفر به ورزشگاه نمیآیند اما در ایران چنین اتفاقی رخ میدهد.
این گنجی است که ما داریم و شاید خیلی از کشورهای دیگر نداشته باشند. باید کاری کنیم که از این شرایط نهایت بهره را ببریم و فوتبالمان از موقعیتی که هست فراتر برود و پیشرفت کند. اگر فرد جدیدی هم رئیس فدراسیون فوتبال میشود باید توانمند باشد. باید برنامهریزی داشته باشد و بتواند به فوتبال کمک کند.
برای فوتبال هم اگر بخواهد برنامهریزی کند، باید ابتدا به فوتبال پایه اهمیت بدهد و مثل گذشته بحث آموزشگاهها را پیش بکشد. اتفاقی که به تنهایی نمیتوان آن را رقم زد و نیاز به هماهنگی با سازمانهای مختلف دارد. باشگاهها هم باید سمت سازندگی بروند و تیمهای پایه خود را به بهترین شکل اداره کنند. آن وقت میتوانیم از رئیس فدراسیون انتظار داشته باشیم که فوتبال را از بحران خارج کند و به روزهای خوب خود برگرداند.
در نهایت هم رئیس بعدی باید یک فرد متخصص باشد و البته در مدیریت هم باتجربه. باید یک کانون یا هیأتمدیره هم کنارش باشند و شایستهها در این پست فعالیت کنند تا بتوانند بهترین مشاورهها را در اختیار او قرار بدهند. با این روش شاید بتوانیم به آینده فدراسیون و فوتبال ایران خوشبین باشیم.
خبر
جهانبخش مقابل ساوتهمپتون فیکس است؟ علی جهان جانشین لالانا
مصدومیت آدام لالانا از ناحیه کشاله ران که در نیمه دوم بازی برایتون برابر لیورپول رخ داد برای گراهام پاتر دردسرساز شده است. بازیکن سابق ساوتهمپتون و لیورپول پس از مصدومیت به سرعت برای معالجه از تونل ورزشگاه به بیمارستان رفت و علیرضا جهانبخش جای او را گرفت. گراهام پاتر سرمربی برایتون میگوید که همین خروج زودهنگام لالانا از بازی او را از مصدومیت طولانی نجات داده و غیبتش چندهفتهای بیشتر طول نخواهد کشید اما این میتواند علیرضا جهانبخش ستاره ایرانی برایتون را به حضور برابر ساوتهمپتون نزدیکتر کند. برایتون در شرایطی دوشنبه شب به مصاف ساوتهمپتون رده ششمی میرود که علیرضا جهانبخش، وینگر ایرانی این تیم تشنه بازی کردن است.
او در بیست دقیقه حضورش برابر لیورپول نمایش خوبی داشت و میتواند از این فرصت استفاده کرده و تواناییهایش را به گراهام پاتر نشان بدهد. او هر زمان که از سوی سرمربی برایتون در این فصل میدان دیده نمایش خوبی ارائه کرده و بازی با ساوتهمپتون نیز میتواند به رسیدن او به ترکیب اصلی کمک کند.
مدافع تیم ملی در لیست فروش
احتمال جدایی حسینی از ترابزون
ترابزوناسپور که به دنبال جذب بازیکنان بزرگی در نقل و انتقالات زمستانی است باید در خط دفاعی از میان مجید حسینی و گاستون کمپی یک نفر را حفظ کند. قرارداد هر دو بازیکن رو به پایان است و شاید به اتفاق هم در ماه ژانویه از ترابزوناسپور جدا شوند.
حسین تورکمن، بازیکن ترکیهای نیز در خط دفاعی حضور دارد و این موضوع باعث میشود تا ترابزوناسپور نخواهد مدافعان دیگری را حفظ کند.
رسانه ترکیهای Gazetedamga در این باره نوشت: «مجید حسینی که سومین فصل حضورش در ترابزوناسپور را میگذراند شانس بیشتری نسبت به کمپی برای ماندن در این تیم خواهد داشت. این ملیپوش ایرانی پس از پیوستن به ترابزوناسپور با چند سرمربی همکاری کرده و با توجه به سن و سالش دارای توانمندی فنی زیادی است. به همین دلیل شاید مسئولان ترابزون اسپور او را به کمپی ترجیح بدهند، مگر اینکه اتفاق دیگری رخ بدهد و مدافع ایرانی مسیر جدایی را پیش بگیرد.»
مجید حسینی در فصل جاری سوپرلیگ ترکیه به یک بازیکن نیمکتنشین در تیم ترابزوناسپور تبدیل شده و کمتر فرصت عرض اندام پیدا کرده است.
شانس بالای قطر برای میزبانی جام ملتها
نشریه AS اسپانیا در گزارشى به نامزدى پنج کشور براى میزبانى از رقابتهاى جام ملتهاى آسیا پرداخت. این نشریه در گزارشی در خصوص رقابت کشورهاى قطر، عربستان، ایران، ازبکستان و هند براى میزبانى از جام ملتهاى آسیا نوشت: «امکانات و زیرساختهاى قطر براى برگزارى جام جهانى 2020 موجب برترى این کشور نسبت به رقبا براى کسب میزبانى جام ملتها خواهد شد. نکته کلیدی قطر براى درخواست میزبانى استفاده از ورزشگاههاى فوقالعاده و مدرن جام جهانى است که به تازگى ساخته شده و از تمامى استانداردهاى لازم برخوردار است.» در بخش دیگرى از این گزارش آمده است؛ کنفدراسیون فوتبال آسیا خواستار معرفى 8 تا 10 ورزشگاه مجهز براى میزبانى جام ملتها شده تا میزبان مسابقات 24 تیم در سال 2027 باشد و به نظر مىرسد ورزشگاههاى جام جهانى بهترین میراثى است که براى قطر باقى مىماند و در مسیر میزبانى جام ملتها به این کشور کمک مىکند.
پایان یک ماه کابوسوار برای آزمون
بازگشت سردار لبخند اسکوچیچ
مقابل ازبکستان گل زیبایی به ثمر رساند، گلی که زمینهساز پیروزی تیم ملی در تاشکند هم شد. سی و سومین گل در 49 بازی که آماری جذاب را به نام سردار آزمون ثبت کرد.
بعد از آن اما انگار همه چیز به کام مهاجم 25 ساله تیم ملی و باشگاه زنیت تلخ شد. یک شکست خانگی در لیگ قهرمانان اروپا در تاریخ 29 مهر مقابل بروژ و سپس کسالت بدموقع و حدود 30 روز دوری از فوتبال.
این اتفاقات برای سردار آزمون رخ داد و ستاره فوتبال ایران در شش بازی زنیت به میدان نرفت. در این شش دیدار که مقابل روبینکازان، خیمکی، کراسنودار و احمد گروژنی در لیگ روسیه و لاتزیو و دورتموند در لیگ قهرمانان انجام شد، زنیت هم نتایج قابل توجهی کسب نکرد. دو پیروزی برابر کراسنودار و خیمکی، دو تساوی مقابل لاتزیو و احمد گروژنی و دو شکست برابر روبینکازان و دورتموند نصیب زنیت شد تا غیبت آزمون بیش از پیش به چشم بیاید.
سردار که جای خالیاش در ترکیب زنیت به شدت احساس میشد، در این حدفاصل بازی تیم ملی برابر بوسنی را نیز از دست داد تا موقعیت نصیب مهاجمان دیگری چون کاوه رضایی شود.
او که همیشه در مصاحبههای خود تأکید کرده که با فوتبال زندگی میکند و دوری از فوتبال برایش سخت است، این یک ماه را به هر ترتیب سپری کرد و کادرفنی زنیت هم درباره او ریسک نکرد تا زمان بازی با لاتزیو فرا برسد. دیداری که در رم و به میزبانی شاگردان سیمونه اینزاگی برگزار شد و سردار تنها در آخرین جلسه تمرینی تیمش شرکت کرد تا مهیای حضور چند دقیقهای در زمین شود.
زنیت این دیدار را واگذار کرد و سپس یکی دو روز قبل برابر آرسنال تولا در لیگ روسیه هم به تساوی بدون گل رسید.
دیداری که باز هم سهم سردار در آن، حضوری کوتاه بود. آزمون اما اتفاق جالبی را در این بازی تجربه کرد. او که مقابل ازبکستان برای نخستین بار بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست، برابر آرسنال تولا نیز این موقعیت ویژه را تجربه کرد و بستن بازوبند قهرمان روسیه را هم به افتخارات خود افزود. هر چند دقایق کاپیتانی آزمون بعد از تعویض یوری ژیرکوف و آرتم زوبا کم بود اما اینکه یک بازیکن ایرانی بتواند در باشگاه قدرتمند اروپایی بازوبند را به بازو ببندد، افتخار بزرگی است که حالا برای آزمون رقم خورده.
زنیت در حال حاضر با کسب 32 امتیاز از 16 بازی در صدر جدول لیگ روسیه قرار گرفته. البته زسکا مسکو با همین تعداد امتیاز و به دلیل تفاضل گل پایینتر در جایگاه دوم ایستاده و هر لحظه ممکن است جایگاه زنیت را تصاحب کند.
بنابراین باشگاه زنیت بیشتر از هر زمان دیگری به بازگشت مهاجم ایرانی خود احتیاج دارد. بخصوص که آرتم جیوبا هم مقابل آرسنال تولا آسیب دیده و برای چند هفته دور از فوتبال خواهد بود.
آزمون این فصل 12 بار در ترکیب زنیت قرار گرفته، 830 دقیقه بازی کرده و شش گل به ثمر رسانده. یعنی به طور میانگین هر 138 دقیقه یک گل که آمار قابل توجهی برای او محسوب میشود. او در آخرین دیداری که زنیت مقابل بروژ در لیگ قهرمانان اروپا انجام داد، یکه و تنها در خط حمله به میدان رفت و توانست انتظارها را تا حدودی برطرف کند.
هر چند زنیت در این دیدار خارج از خانه با سه گل مغلوب حریف خود شد اما سردار با آمادگی بالایی در زمین حضور داشت و حتی یک گل به ثمر رساند که داور آن را مردود اعلام کرد. در اواسط نیمه اول مسابقه بود که آزمون پاس عرضی همتیمیاش را با ضربهای دقیق تبدیل به گل کرد اما بازیکنی که پاس را ارسال کرده بود در موقعیت آفساید قرار داشت و به همین دلیل گلی به نام مهاجم ایرانی ثبت نشد.
زنیت از سردار که رفته رفته به آمادگی نزدیک میشود انتظار درخشش دارد و از سویی دیگر او باید تیم ملی ایران را هم برای صعود به سومین جام جهانی متوالی کمک کند.
دراگان اسکوچیچ در این مسیر سخت، چشم به ابتدا آمادگی سردار و سپس گلهای سرنوشتساز او دارد تا بتواند با خیالی آسوده تیم ملی را به جام جهانی ببرد. اتفاقی که در صورت بازگشت سردار به اوج آمادگی دور از دسترس نخواهد بود.
حضور بازنشسته ایرادی ندارد اما نه 80-70 ساله
شاهرخی: برای ریاست فقط سابقه ملی کافی نیست
امیر اسدی @amir_asadi62
انتخابات فدراسیون فوتبال در پیش است و پیشکسوتان زبده میتوانند بهتر از هر فرد دیگری درباره این موضوع مهم و همچنین تأیید اساسنامه جدید صحبت کنند. یکی از این افراد باتجربه، همایون شاهرخی است. بازیکن و سرمربی سابق تیم ملی که تجارب فراوانی در کارنامه دارد. او که مدتهاست از فوتبال دور شده، اتفاقات را از راه دور رصد میکند و همیشه صحبتهای جالبی درباره آینده فوتبال انجام میدهد. صحبتهایی که اگر به آنها عمل شود، میتواند به حل بحرانهای بزرگ فوتبال ایران کمک کند. البته که سابقه نشان داده در سالهای اخیر گوش شنوایی وجود ندارد.
اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال تصویب شد و از حالا باید منتظر شروع به کار رقبا برای انتخابات آخر سال باشیم.
من از طریق تلویزیون شنیدم که اساسنامه تصویب شده و بندهایی از آن تغییر کرده.
یکی از تغییرات، حذف سابقه 10 ساله مدیریت کاندیداهاست. با این تغییر خیلی از بازیکنان سابق فوتبال ایران میتوانند برای انتخابات پیش رو ثبت نام کنند. به نظر شما آیا بازی ملی به تنهایی میتواند ملاک مناسبی برای ریاست فدراسیون فوتبال باشد؟
متأسفانه الان مدیریتها رابطهای شده و نه ضابطهای. شما حساب کنید یک جوان را یکباره به عنوان رئیس انتخاب میکنند. در صورتی که هر فرد در هر زمینهای باید پله به پله رشد کند و بالا بیاید. این قانون را برداشتهاند، شاید فرجی شود و فوتبال نجات پیدا کند.
یعنی شما موافق حضور ستارههای مطرح و سابق فوتبال ایران در انتخابات هستید؟
من نگفتم موافقم. در مورد ریاست فدراسیون فوتبال و مدیریت، باید شخصیت کاندیداها مشخص شود که با خودشان چند چند هستند. اینکه کسی ستاره بوده، ممتاز بوده، نمیتواند به تنهایی ملاک قرار بگیرد. اینها عناوینی است که از طریق رادیو، تلویزیون و رسانهها به یک فرد داده میشود و کسی هم از آنها بدش نمیآید. واقعیت اما این است که نه، من به این اعتقاد ندارم که فقط حضور در بالاترین سطح فوتبال ملی میتواند ملاک مناسبی برای رئیس بعدی باشد.
پس رئیس بعدی چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
کسی که مدیریت، جربزه و کلاس داشته باشد، اگر فوتبال هم بازی کرده باشد، بهتر از مدیر کاربلدی است که با فوتبال آشنایی ندارد. یعنی اگر فردی هم مدیر باشد و هم با فوتبال غریبه نباشد، میتواند ریاست فدراسیون را بر عهده بگیرد و کارآیی لازم را داشته باشد.
در روزهای اخیر نام گزینههای مختلفی چون حبیب کاشانی، عزیزی خادم، سعید آذری، حیدر بهاروند و مصطفی آجرلو هم شنیده شده. از نظر شما کدام کاندیدا بهتر از بقیه است؟
اینطور که شما درباره قانون جدید میگویید، احتمالاً دو هزار نفر ثبت نام خواهند کرد (میخندد). واقعیتش من نمیدانم چه افرادی قرار است وارد گود انتخابات شوند اما دوست هم ندارم درباره فرد خاصی حرف بزنم. بهتر است فردی انتخاب شود که دارای مدیریت و تحصیلات باشد و خاک فوتبال را هم خورده باشد. کسی که جامعه فوتبال بتواند هضمش کند.
یکی از کارشناسان میگفت خواهشاً افرادی که قبلاً نمره مردودی گرفتهاند ثبت نام نکنند.
درست گفته. کسی که در برنامهای نمره قبولی نگرفته، چرا باید دوباره وارد شود. البته این فوتبال برای برخی به قدری جذاب است که دوست دارند بیایند و دوباره کار کنند. شاید رئیس فدراسیون فوتبال بیشتر از حتی رئیسجمهوری در رسانهها باشد و این میتواند برای برخی که دنبال شهرت هستند، جذابیت داشته باشد. واقعیت اما این است که ابتدا مجمعی که رئیس را انتخاب میکند باید صلاحیت داشته باشد و سپس کسی که میآید و اداره امور را به دست میگیرد.
یعنی معتقدید همه چیز باید از مجمع آغاز شود؟
دقیقاً همینطور است. آدمهای باصلاحیت باید در مجمع باشند تا بتوانند رئیس منتخب و بهترین فرد ممکن را انتخاب کنند. من خبر آنچنانی ندارم که چه افرادی عضو مجمع هستند اما آنها میتوانند نقش غیرقابل انکاری در نجات فوتبال ایفا کنند. اگر خودشان صلاحیت نداشته باشند، قطعاً نمیتوانند رئیس خوبی انتخاب کنند و در نهایت این فوتبال ایران است که ضربه خواهد خورد.
شما موافق حضور بازنشستهها در پست ریاست فدراسیون فوتبال هستید یا نه؟
بازنشسته اگر یک فرد متخصص و مدیر باشد، چه ایرادی دارد که بیاید و فوتبال را سر و سامان بدهد. البته نه بازنشسته 80- 70 ساله که بعد از انتخابش از سر ذوق مشکل فنی برایش پیش بیاید بلکه کسی که سن و سالش طوری باشد که بتواند امور را اداره کند.
تیم ملی ایران در دو بازی تدارکاتی با هدایت دراگان اسکوچیچ موفق شد ازبکستان و بوسنی را شکست بدهد. آیا میتوانیم به آینده این تیم با حضور این مربی کروات و در نهایت سومین صعود متوالی به جام جهانی امیدوار باشیم؟
تفاوت بازی تدارکاتی با رسمی از زمین تا آسمان است. حساسیتی که در بازی رسمی هست، در بازی تدارکاتی نیست. تجربه اما به من میگوید که باید به سرمربی تیم ملی احترام گذاشت، حمایتش کرد و پشت او ایستاد.
یعنی میتوانیم از پس عراق و بحرین که حریفان سنتی تیم ملی هستند بربیاییم؟
ما با دو حریفی بازی داریم که به اصطلاح قدیمیها بدگوشت هستند. این دو حریف گاهی برای ما مشکلساز شدهاند اما منطق فوتبال میگوید که ما میتوانیم برنده باشیم. اتفاقات فوتبال را نمیشود پیشبینی کرد، چون ممکن است وقایعی رخ بدهد که از دستان ما و شما خارج باشد. به طور کلی اما اگر اتفاقات منطقی و معمولی رخ بدهد، میتوانیم حریفان خود را شکست بدهیم و از این گروه به سلامت عبور کنیم.
حالا که «فوتبالیها» ظاهراً میتوانند رئیس شوند
راه بـاز امید واهی
باور و اعلام قطعی این نکته که هر گونه امید برای اهالی فوتبال جهت فتح انتخابات پیش رو امری بیهوده و یک چیز سرابگونه است، قدری تلخ مینماید اما این یک حقیقت مسلم است که چرخههای جاری و حاکم بر فدراسیون طی سالهای اخیر بهرغم استعفای تاج و کنار بودن ظاهری کفاشیان همچنان برقرار است و احتمال این که یکی از نمایندگان همان جریان همیشگی برنده انتخابات باشد بسیار زیاد است و حتی اگر چنین نشود، فرد پیروز کسی خواهد بود که برخی سران ورزش انگشت روی نامش گذاشته و او را برای تثبیت شرایط مورد نظر مناسبتر تشخیص داده باشند
گزارش
وصال روحانی
طی تمامی سالهای طولانی که فوتبالیستهای مشهور ایران قادر به شرکت در انتخابات ریاست فدراسیون نبودند، پیوسته این پرسش منطقی شنیده میشد که اگر این استخوان خرد کردههای ورزش زمام امور را در دست نگیرند، پس چه کسی این کار را انجام بدهد.
عصر طولانی علی کفاشیان و سپس مهدی تاج محصول پاسخ مبهم سؤال فوق بود و در سالهای اخیر که قوانین مندرآوردی دیگری مانند داشتن 10 سال سابقه مدیریت و جمع کردن امضای حمایتی از حداقل 10 عضو مجمع فدراسیون ضمیمه قواعد عجیب و غریب قبلی شد، ستارگان تیم ملی متوجه شدند که شاید بختی برای فتح هر انتخاباتی در هر جای جهان داشته باشند، اما برای رئیس شدن در فوتبال کشور خودشان بهکلی بدون اقبالاند.
چشمک به ستارهها
با اعمال تغییراتی طی هفتههای اخیر در شروط فوق، بهنظر میرسد که برای اولین بار طی دو دهه اخیر پست ریاست فدراسیون دیگر در تیول همان دوستان قبلی و آشنایان همیشگی نباشد که البته مهدی محمدبنی، محمدرضا ساکت و حیدر بهاروند را هم در بر میگیرند. برداشته شدن اصل «پیشینه مدیریت» و کمرنگ شدن امضاهای اعضای مجمع که نتیجه فشار فیفا روی ایران برای مستقلتر و منطقیتر شدن روند انتخابات فدراسیون فوتبال کشورمان بوده، حالا بسان چشمکی به تمامی بازیکنان برجسته سالهای اخیر فوتبال ایران است تا اگر توان و داعیهای دارند (که البته دارند) پای در میدان رقابت بگذارند و برای اولینبار از دوره محمد دادکان به بعد کاری کنند که یک فوتبالی و یک اهل این رشته سکاندار محبوبترین ورزش جهان در ایران شود. پیش از دادکان نیز شاهد ریاست فوتبالیهایی مثل ناصر نوآموز و داریوش مصطفوی در فدراسیون بودیم و در سالهای نخست پس از انقلاب هم امثال بهروز صحابه پاسی مدتی به قدرت رسیده بودند اما به آرامی چربش افرادی آغاز شد که یا به کلی غیر ورزشی بودند (نمونه: صفیزاده و صفایی فراهانی) یا اگر بودند به رشته دیگری تعلق داشتند (نمونه: علی کفاشیان که دوومیدانیکار بود) و اگر هم فوتبالی بودند، بهتر از آنها زیاد داشیتم که به حقشان نرسیدند (نمونه: مهدی تاج) حتی همین امروز هم که راه حضور کاپیتانها و سایر مردان ممتاز فوتبال ایران در انتخابات فدراسیون فوتبال هموار و این کار میسر شده، بهنظر میرسد که این راه چنان سنگلاخی است که امید ستارههای حقیقی فوتبال ما برای فتح این انتخابات و رئیس شدن امیدی واهی است و کار از نقاط دیگر چنان عیب دارد که نمیتوان به مقصود و هدف رسید.
اگر فرمولها را بشناسید
در مجمعی حدوداً 72 نفره که در صورت جلب آرای موافق رؤسای 31 هیأت استانی میتوان کار را تمام کرد و به ریاست فدراسیون رسید، این قسمت از روند انتخاب چنان حساس و کلیدی است که اگر فکری برای آن نکنید، کلاهتان پس معرکه است و آرزوی رئیس شدنتان پرپر خواهد شد. درست است که سایر آرا منجمله رأی صنف ورزشکاران، داوران و مربیان هم بیاهمیت نیست و در مجمع فدراسیون به قشرهای متعددی و تکآرای آنها بها داده میشود، اما اگر مکانیسم و فرمولهای این کار را به درستی بشناسید و ساز و کارهای انتخابات را به دقت لحاظ کنید، با عبور از تک رأیها- چه مثبت و چه منفی- و تکیه بر آرای قشرهای «پر رأیتر» و بخصوص هیأتهای استانها، بارتان را خواهید بست. به واقع انتخابات فدراسیونهای ورزشی ما در دو دهه اخیر که بحث مجمع فدراسیونها باب شد و تأکید بر عدم دخالت سایر شئون و قسمتهای جامعه و به ویژه اهرمهای سیاسی و نظرات دولتی در انتخابات مطرح گشت، بیش از هر زمانی به سمت «انتصابی» بودن رفته و فقط بهصورت ظاهر «انتخابی» بوده است. امروز اگر علی کریمی جادوگر سابق فوتبال آسیا هم برای انتخابات فدراسیون به میدان آید (که اتفاقاً صحبت آن در میان است) یا هر عضو زبده سالهای اخیر تیم ملی کاندیدای ریاست فدراسیون شود یا چهره فوتبالی دیگری که خارج از چرخه فدراسیون فعلی باشد دست به ثبتنام بزند، شانس پیروزیاش چندان زیاد نخواهد بود زیرا «دوستان» قدیمی فدراسیون نشین هنوز عنان کارها را در دست دارند و خط و خطوط لازم را میدهند و باز میتوانند کارها و سمتوسوی آرا را به جانبی سوق بدهند که یکی از خودشان زمامدار شود. در این لحظه مشخص نیست که ثبتنام کنندگان قطعی و نهایی دقیقاً چهکسانی هستند اما چون باب مراوده سران 20 سال اخیر فدراسیون با مراکز استانها و هیأتهای فوتبال شهرستانها همچنان مفتوح و باز است بار دیگر میتوان آرایی را جمعآوری و فراهم کرد که تجدید پیروزی آنها را موجب شود و هر یک از ستارههای به حق و اهلی درجه اول این ورزش را که اشتباه کرده و پای در روند انتخابات گذاشته باشد، ناکام ساخت.
تلخ اما واقعی
باور و اعلام قطعی این نکته که هر گونه امید برای اهالی فوتبال جهت فتح انتخابات پیش رو امری بیهوده و یک چیز سرابگونه است، قدری تلخ مینماید اما این یک حقیقت مسلم است که چرخههای جاری و حاکم بر فدراسیون طی سالهای اخیر بهرغم استعفای تاج و کنار بودن ظاهری کفاشیان همچنان برقرار است و احتمال این که یکی از نمایندگان همان جریان همیشگی برنده انتخابات باشد بسیار زیاد است و حتی اگر چنین نشود، فرد پیروز کسی خواهد بود که برخی سران ورزش انگشت روی نامش گذاشته و او را برای تثبیت شرایط مورد نظر مناسبتر تشخیص داده باشند. تحت هر یک از وضعیتهای فوق ریاست باز به فوتبالیها و اهالی درجه اول آن که بسیار محقتر از سایرین هم هستند، نخواهد رسید و باز مردی مسئول خواهد شد که با این رشته نزیسته و آن را هرگز دغدغه اول و حتی آخر خود ندانسته باشد اما چون ادامه دهنده روالی است که فدراسیون نشینان یا بعضی مدیران ورزش میانگارند، بر هر یک از ستارهها سایهای خواهد انداخت که فقط محصول آرای برخاسته از شرایط و الزامهای زمان است. پس تا اطلاع ثانوی همچنان فراموش کنید ریاست امثال مهدویکیاها و هاشمیانها و نکونامها و البته داییها را بر ورزش که همواره به آنها میبالیده اما ناخواسته آنها را پس میزده و چارهای جز آن هم نداشته است.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو