عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6640 /
۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۳ آذر
|
کمتر کسی جرأت دارد سمت بازنده بایستد
پژمان راهبر
۱ - حتی یک مربی خوب ممکن است در یک تیم (ملی یا باشگاه) نتیجه لازم را کسب نکند و اخراج شود. در واقع مربیگری شغلی است که برکناری و جابهجایی از طبیعیات آن است.
اخراج کیروش از کلمبیا از همان فردای شکست قطعی به نظر میرسید همانطور که بعد از باخت ایران به عراق اخراج ویلموتس حتمی بود.
۲ - نکته مهم در مربیگری این است که شما با دهها عنصر مختلف برای موفقیت سروکار دارید.
به عنوان مثال؛ شاید اگر فدراسیون کلمبیا مثل ایران صبر میکرد، کیروش در مأموریتش در این کشور موفق میشد. به یاد داشته باشید که موقعیت ما بعد از شکست مقابل ازبک در تهران حتی بدتر از وضعیت امروز کلمبیا بود.
۳ - شاید هم نه.
در موقعیت ویلموتس ایمان نسبت به این سرمربی از بین رفته بود اما کیروش پس از شکست ازبکستان (در پی باخت به لبنان) با تصمیم علی کفاشیان کارش را ادامه داد و ایران کجدار و مریز سه پیروزی عالی برای صعود به جام کسب کرد و پس از آن امپراتوری مرد پرتغالی در ایران آغاز شد.
۴ - همه اینها از پیچیدگیهای فوتبال است.
برای تحلیل موقعیتها و آدمهای فوتبال باید دقیقتر و جدیتر باشیم.
فوتبال ورزش تصمیم و ریسک و شکست و البته گاهی پیروزی است. طبعاً فدراسیون کلمبیا هم امروز بابت انتخاب کیروش زیر فشار است اما آنها به سابقه این مربی اشاره میکنند.
۵ - همانطور که فدراسیون ایران رزومه ویلموتس به عنوان سرمربی تیم ملی بلژیک را برای هدایت تیم ملی معقول ارزیابی کرده بود.
از این توییت قصد خاصی نداشتم جز یادآوری یک نکته:
در روزهای شکست در همه جای دنیا (شاید آلمان استثناست)کمتر کسی جرأت دارد پای بازنده بایستد. پس مربیان میروند. حتی موفقترینهایشان.
کیروش و کلمبیا؛ وصله ناجور
رسول مجیدی
حالا که کارلوس کیروش از تیم ملی کلمبیا به طور محترمانهای کنار گذاشته شده و فدراسیون فوتبال این کشور در بیانیهای به این جدایی «توافق ۲طرفه» لقب داده، دوباره بحث قدیمی موافقان و مخالفان کیروش در بین اهالی فوتبال ایران باز شده.
قاعدتاً حالا دور، دور مخالفهاست. کیروش با نتایج بدی کلمبیا را ترک کرد و باختهایی به دست آورد که دههها بود کلمبیاییها تجربه نکرده بودند. در این بین البته نکاتی هم وجود دارد که شاید مرورش برای آینده فوتبال ایران یا حتی بررسی بهتر گذشته تیم ملی بد نباشد.
از جمله توییت پژمان راهبر، سردبیر ورزشی (که در ستون بالا خواندید) و اشارهاش به شکست تیم ملی به ازبکستان بود.
تیم ملی برای رسیدن به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل روزهای سختی را از سر گذراند. در مرحله نهایی انتخابی در آسیا ایران با تیمهای کرهجنوبی، ازبکستان، قطر و لبنان همگروه بود. در نگاه اول شانس ایران برای اول یا دوم شدن در این گروه بسیار زیاد بود. آن موقع هنوز قطر قدرت فعلی را نداشت و ازبکستان هم تنها به عنوان تیمی محکم در محافل ورزشی یاد میشد. ایران در آخر هم به عنوان صدرنشین از گروه صعود کرد اما در میانه راه آنقدر شرایط سخت شد که اگر پیروزی در بازی آخر مقابل کره با آن گل به یاد ماندنی گوچی نبود، ما هرگز رنگ جامجهانی برزیل را نمیدیدیم.
کیروش که سالهای اول حضورش در ایران را میگذراند، در ۵ بازی اولش تنها ۲ پیروزی به دست آورد. ما در تاشکند با گل دقیقه ۹۳ و لطف داوری توانستیم ازبکستان را یک بر صفر ببریم اما در دومین بازی در تهران با قطر به مساوی بدون گل رسیدیم که نتیجه بدی محسوب میشد اما بدترین نتیجه را در بازی سوم گرفتیم و در بیرون با یک گل مغلوب لبنانی شدیم که اصولاً همواره با پیروزی آن شهر را ترک میکردیم.
اوضاع برای تیم ملی واقعاً تیره و تار شده بود اما پیروزی برابر کرهجنوبی در تهران، انتقادات از کارلوسکیروش را کاهش داد. تیم ملی در آن بازی هم البته خوششانس بود. کرهایها در نیمه اول فقط ۲ بار توپ را به تیر دروازه زدند و بعد اخراج مسعود شجاعی در ابتدای نیمه دوم همه چیز را بدتر هم کرد اما شوت دقیق جواد نکونام از حوالی نقطه پنالتی روی یک ضربه کاشته سه امتیاز را به تیم ملی داد تا امیدها به اردوی ایران برگردد.
ایران دیگر فرصت اشتباه نداشت اما در بازی بعدش که بازهم در آزادی میزبان بود، ازبکستان باخت تا تیم ملی در آستانه حذف قرار بگیرد. بقیه داستان را همه میدانند. ایران به ۳ پیروزی پیاپی رسید و موفق شد به برزیل صعود کند اما در آن برهه واقعاً اگر کارلوس کیروش اخراج میشد، هیچ روزنامهنگار و منتقدی به علی کفاشیان خرده نمیگرفت. تیم ملی هم بد نتیجه میگرفت و هم خوب بازی نمیکرد اما شاید ریسک مالی اخراج کیروش فدراسیون را به این نتیجه رساند که با سرمربی پرتغالی ادامه دهند. البته تجربه کیروش در کلمبیا کاملاً متفاوت است. او تیمی را تحویل گرفته که ستارههایی جهانی دارد و شکستهایی را تجربه کرده که دهههاست کلمبیاییها با آن بیگانه بودهاند.
جدای از این فلسفه فوتبال کیروش – که ما ۸ سال در ایران آن را لمس کردیم- به هیچ عنوان نزدیک چیزی که فوتبال کلمبیا در این سالها ارائه داده نیست و شاید حق با همان کاربران شبکههای اجتماعی باشد که معتقدند: کیروش در تیمهای کوچک، آنهایی که با دفاع-ضدحمله میتوانند نتیجه بگیرند بهتر کار میکند تا تیمهایی که شرایط، ابزار و موقعیتشان ایجاب میکند تا بازی مالکانه و هجومی را در دستور کار قرار دهند.
جونز در آسمان
سهشنبه شب تیم لیورپول موفق شد در شرایطی که بسیاری از ستارههایش را در ترکیب نداشت با یک گل از سد آژاکس آمستردام بگذرد و یک هفته زودتر از پایان مسابقات، به عنوان صدرنشین به مرحله بعدی مسابقات صعود کند. تک گل این بازی را کورتیس جونز زد تا پیش از گذشته مورد توجه هواداران قرار بگیرد. او با 19 سال و 306 روز به سومین بازیکن جوان تاریخ لیورپول تبدیل شد که در لیگ قهرمانان گلزنی میکند (پس از نگوگ با 19 سال و 252 روز و الکساندر آرنولد با 19 سال و 10 روز) نکته دیگر برای این پسر که اصالتی کاملاً لیورپولی دارد این بود که گلش روی پاس نکو ویلیامز به دست آمد. این اولین گل لیورپول در تاریخ لیگ قهرمانان بود که روی همکاری دو بازیکن زیر ۲۰ سال به ثمر رسید. در چنین روزی ۱۳ آذر ۱۳۹۴
فردوسیپور: نحسی 90 واقعیت ندارد
عادل با حضور در برنامه سینما گلخانه در مورد نحسی برنامه 90 اظهار داشت: «چنین چیزی وجود ندارد اما قرار نیست که هر کسی که به برنامه 90 میآید، پیشرفت کند یا پسرفت کند. ولی این موضوع بیشتر در مورد بازیکنان جوان صدق میکند و بازیکن جوانی را که در یک تایم 20،30 میلیون نفر زنده میبینند، طبیعتاً خودش را گم میکند و متأسفانه من فکر میکنم اسمش بدشانسی است ولی ما کسانی هم مثل مجتبی جباری را داشتیم که وقتی آمد برنامه 90، 6 هفته متوالی گل زنی کرد و این بستگی به طرف و ظرفیت بازیکن دارد.»
مجری برنامه 90 در مورد شیرینترین و تلخترین خاطرات برنامه 90 گفت: «زمانی که در دوره آقای لاریجانی با نمایندگان مجلس اختلاف نظرهایی داشتیم، خیلی ما را تهدید میکردند و خیلی از این خاطرات تعریف کردنی نیست اما ایشان با آقای ضرغامی پشت من ایستادند و از من حمایت کردند و اینطور نبوده که همیشه همه چیز گل و بلبل بوده باشد. در طول این سالها با سختیهای بسیاری این برنامه را اجرا کردیم حتی روزهایی بوده که بعد از اتمام برنامه به بعضی از همکارانم که فکر نمیکردم ساعت 4 صبح بیدار باشند تماس میگرفتم تا فلان موضوع را بررسی کنند که همکارانم بدون ناراحتی پیگیری میکردند.
پیروزی پرگل 10 نفره
بحران 3 میلیارد تومانی!
میعاد نیک
معمولاً باشگاههای بزرگ برای انتخاب بازیکن در فصل نقلوانتقالاتی وسواس بسیاری خرج میدهند تا مبادا اشتباهی رخ دهد اما ماجرای پرسپولیس و آرمان رمضانی چیزی بیشتر از یک اشتباه و نزدیک به یک ناکارآمدی است. هنوز هم در چرایی قرمزپوش شدن مهاجمی که طی 8 فصل اخیر تنها 20 گل به ثمر رسانده شفافیت وجود ندارد و این آمار انگار قرار است در پرسپولیس هم ادامه پیدا کند و اوضاع مهاجم بلندقامت سرخها از این هم بدتر شود. گفته میشد رمضانی طی سالهای اخیر در نقش یک مهاجم سایه به میدان میرفته و آمار ضعیف گلزنی وی بهدلیل پست او است اما طی چند نمایش اخیر او در لباس پرسپولیس این ادعا هم به طرز مضحکی رد شد تا بیش از پیش مشخص شود که قرارداد 3/3 میلیاردی این بازیکن با باشگاه پرسپولیس هیچ ارتباطی به کیفیتش ندارد. در شرایطی که گلمحمدی با اعلام رضایت از مهاجم ناتوانش یک شانس بزرگ را در تقابل با شهرخودرو به رمضانی داد اما این اعتماد بیشتر از آنکه به سود آرمان تمام شود، به ضررش شد و 2 موقعیت مسلمی که رمضانی از دست داد، نسخه او را بین هواداران پرسپولیس پیچید. پرسپولیسیها در واپسین روزهای ماه جاری در دیدار نهایی لیگ قهرمانان آسیا باید به مصاف تیمی از منطقه شرق آسیا بروند تا نخستین افتخار آسیایی تاریخ خود را پس از قریب به 60 سال کسب کنند. سرخها مقابل تیمهای شرق آسیایی که به بازی روی زمین، سرعتی و موقعیت ندادن معروفند، باید با ترکیبی بازی کنند که نه بهرهای از آلکثیر فرصتطلب میبرد و نه مهاجمی در حد و اندازههای یک دیدار بزرگ دارد. گلمحمدی میداند که پرسپولیس مقابل تیمهای شرقی به موقعیتهای متعددی نخواهد رسید و احتمالاً باید تنها به ضدحملهها دل خوش کند؛ ضدحملههایی که میتوانند آرزوی دیرینه پرسپولیس را محقق کنند اما نه با کسی مثل رمضانی و نه در غیاب آلکثیر، امیری و پهلوان.
وقتی آرمان رمضانی سیبل است
در حسرت یک قاتل
سامان موحدی راد
شاید اگر شرایط جور دیگری بود برد 3 بر صفر پرسپولیس برابر شهرخودرو را میشد عبور این تیم از بحرانهای ابتدای فصل دانست اما شرایط پرسپولیس چنان است که حتی چنین پیروزی پرگلی در هفتهای که سایر تیمها بیش از یک گل به ثمر نرساندهاند هم موجب میشود تا در پرسپولیس حاشیههایی شکل بگیرد. البته که این نگرانیها برای تیمی که کمتر از یک ماه دیگر باید در فینال آسیا به مصاف رقبایش برود طبیعی است، به ویژه اگر بازی این تیم را دیده باشید و پی به ناکامی متعدد مهاجمان این تیم برده باشید. اوضاع بعد از بازی چنان برای آرمان رمضانی بد شد و حملهها به او در فضای مجازی چنان زیاد شد که حتی فرشاد پیوس هم به حمایت از او برخاست و تلاش کرد تا اوضاع را برای او کمی آرام کند.
اما چه به آرمان رمضانی حمله شود و چه نه این پرسپولیس در بخشی از ساختار تیمی خود دچار مشکل است. مشکلی که شاید بتوان آن را به محرومیت عیسی آلکثیر نسبت داد ولی باید دانست که این همه ماجرا نیست. فرض کنید که عیسی آلکثیر هم محروم نبود. اینکه شما در تیم خود فقط یک مهاجم تراز اول داشته باشید شما را نگران نمیکند که در صورت مصدومیت او چه باید بکنید؟ پرسپولیس در گیر و دار حاشیههای خودساختهای که بعد از صعود مقتدرانهاش به فینال آسیا داشت هم بازیکن و هم وقت را از دست داد. مسأله پول هم که در این باشگاه موضوعی قدیمی است.
آنها در این سالها درآمد خوبی داشتند و چندان هم ریخت و پاشی برای خرید بازیکن نداشتند. با این حال وضعیت مبهم مالی در این تیم ناشی از مدیریت عجیب و غیرشفاف و بیبرنامه موجب شد تا تنها صید آنها برای خط حمله پرسپولیس عیسی آلکثیری باشد که با همه خوب بودنش میدانیم که کافی نیست. پرسپولیس اگرچه با همین کیفیت هم حالا یک سر و گردن از تیمهای لیگ برتری ایران بالاتر است و جای نگرانی برای آنها در رقابتهای داخلی وجود ندارد، اگرچه نداشتن مهرههای تأثیرگذار تیم را آزار میدهد ولی همچنان میتوان آنها را با فاصله قدرت اول ایران دانست اما شاید مسأله مهمتر برای همه در این تیم محقق کردن قدیمیترین آرزوی آنها و قهرمانی در آسیا باشد. چیزی که با وضعیت فعلی پرسپولیس و کیفیت رقیبانش در شرق آسیا نگرانی فراوانی ایجاد کرده است.
آرمان امیدوار به معجزه
رمضانی؛ اوساگونایی دیگــــر؟
سام ستارزاده
آرمان رمضانی نخستین مهاجم جهان نیست که مقابل دروازه خالی قرار میگیرد؛ ولی توپ را به ناکجاآباد میفرستد. مهاجمانی بودند که حتی در کلاس جهانی، اسم و رسمدار بودند اما آنچه شماره ۳۶ پرسپولیسیها مزمزه کرد را چشیدند؛ آن هم نه یک یا دو بار. نمونهاش رحیم استرلینگی که چند ماه قبل در حساسترین لحظه ممکن تحت فشار و استرس بازی، گل خالی را نزد تا منچسترسیتی بلیط نیمهنهایی چمپیونزلیگ را به لیون تقدیم کند.
روی متفاوت داستان رمضانی، چالش دشواری است که انتخاب کرده؛ چالشی که به هیچ عنوان با کارنامه فوتبالیاش همخوانی ندارد. این مهاجم اهل ماسال، با سابقه حضور در ملوان، فجر، مس رفسنجان، اکسین البرز و سایپا به قهرمان چهارساله فوتبال ایران پیوست تا جای خالی ستارگانی نظیر مهدی ترابی و علی علیپور را پر کند؛ در حالی که پیش از حضور در سایپا، در دسته یک هم هیچگاه آمار یک گلزن بالفطره را ثبت نکرد. کمتر از ۲۸ سال هم ندارد که بخواهیم او را همطراز مهدی طارمی یا محمد عباسزاده قرار دهیم.
با این وجود، در نخستین حضورش در ترکیب آغازگر پرسپولیس، رمضانی آنقدر ضعیف ظاهر نشد که به بسیاری از ما القا شده. بله؛ آرمان رمضانی گل خالی را نزد اما در ازا، هیچ دوئلی را به ببرهای شهرخودرو واگذار نکرد و هیچ پاس ناسالمی نفرستاد.
آغاز رمضانی در ترکیب ثابت پرسپولیس، بیشباهت به عیسی آلکثیر هم نبود. دیگر خرید جدید قرمزها در خط حمله، در دو بازی نخستش مقابل التعاون عربستان عملکرد امیدوار کننده نداشت و دقیقه ۶۹ هم تعویض شد. به عبارتی دیگر، تنها 2 دقیقه بیشتر از رمضانی (مقابل شهرخودرو) در میدان جنگید. ولی دیری نپایید که خط آتش پرسپولیس را داغ کرد. البته انکار نمیکنیم که برخلاف رمضانی، آلکثیر بهعنوان یک مدعی آقای گلی به ارتش سرخ اضافه شد اما ۳۶ و ۷۲ سرخپوشان، یک نقطه اشتراک مهم هم با یکدیگر دارند.
رمضانی در حال حاضر به همان هدیهای از سوی هواداران تیم جدیدش نیاز دارد که آلکثیر گرفت؛ اعتماد به نفس. او مهاجمی بلندقامت، سرزن و فیزیکی است که اغلب تیمهای ایرانی آرزوی داشتنش را بهواسطه همین ویژگیها دارند. حتی در نیم فصل دوم، تزویج یک آرمان رمضانی اوج گرفته و با روحیه و آلکثیر میتواند خط حمله پرسپولیس را مهارناشدنی کند.
همین اتفاق میتوانست زمستان گذشته برای کریستین اوساگونا رخ دهد که خصیصههای فیزیکی مشابه مهاجم سابق سایپا داشت. اگر رمضانی هم مانند اوساگونا سیهچرده بود و گذرنامه ایرانی نداشت، از همان لحظه بیرون زدن آن توپ تا حال که شما در حال خواندن این یادداشت هستید، با برچسب «خارجی بیکیفیت» به او تاخته شده بود و نقل محافل شده بود که «رمضانی را دلالان به پرسپولیس انداختهاند» و «رمضانی تنها آمده تا قدری دلار بگیرد و برود» اما خود پرسپولیسیها نیز میدانند چه او و چه عبدی، تنها انتخابهای یحیی برای فینال بزرگ پیشرو هستند و راهی جز گزیدن انتخاب صحیح پیش روی آنان نیست.
در لیگ قهرمانان آسیا، پای آرمان یک بار به گلزنی باز شده. در قطر با پیراهن سایپا، مقابل الریان. آن گل برای رساندن خودروسازان به دور گروهی کفایت نداد اما اکنون بازیکنان، مربیان و طرفداران پرسپولیس پشت او هستند تا او «اوساگونای سفید» ارتش سرخ نباشد. این حجم از موهبت رخدادها به رمضانی تصادفی نیست. شاید فینال امسال آسیا، زندگی وی را برای به رخ کشیدن معجزه فوتبال انتخاب کرده باشد.
نقش یحیی در ساختن جانشین طارمی و علیپور
مازیار گیلکان
پرسپولیس در فصلهای اخیر دو مهاجم بزرگ خود را از دست داد، اولی مهدی طارمی و دومی علی علیپور. سخت است که یک تیم بتواند در فوتبال ایران برای این دو نفر در چند فصل جانشین مناسب پیدا کند.
هر دو از بهترین مهاجمان دهه ۹۰ فوتبال ایران هستند و جانشین آنها سخت پیدا میشود.
پرسپولیس یا هر تیم دیگری وقتی دو مهاجم را به اوج میرساند، به آسانی نمیتواند بعد از جدایی آنها پشتوانه بسازد. باید از محل درآمد فروش بازیکن، جایگزین تهیه کند، کاری که باشگاههای ایرانی بلد نیستند، بازیکن را به ارزانی از دست میدهند و در انتخاب جانشین یا پشتوانهسازی متحمل هزینههای سنگین
میشوند.
دورانی باید سپری شود تا دوباره پرسپولیس مهاجمانی در قواره طارمی یا علیپور داشته باشد و یحیی گلمحمدی در این دوران مسئولیت فنی سنگینی برای ساختن و اثر گذاشتن روی مهاجمانش دارد.
این کار از هر مربیای برنمیآید که بتواند بازیکنانش را به اوج برساند و از آنها ستاره بسازد. بخشی از مسئولیت فنی گلمحمدی در پرسپولیس همین است که بتواند دوباره در پرسپولیس گلزنیهای یک چهره جدید را نمایش دهد. مربیان همیشه در موقعیتی نیستند که همه چیز برای آنها آماده باشد، گاهی باید خود دست به کار شوند، اثر بگذارند و چیزی بسازند که از دیدنش تعجب کنیم. وجه جذاب مربیگری همین است و باید دید در پرسپولیس این نقش توسط یحیی گلمحمدی بازی خواهد شد یا خیر.
بله آسان نیست، آن هم در شرایطی حساس که برای پرسپولیس سپری میشود، در میان انبوهی از توقعات، در آستانه فینال لیگ قهرمانان آسیا اما راه دیگری هم نیست.
یحیی باید اثرش را در خط حمله تیمش بگذارد و چیز تازهای خلق کند، با همین چهرهها اما با ایدههایی دیگر.
یحیی گلمحمدی اگر به پروازهایی در کوتاهمدت در مربیگری راضی نمیشود و میخواهد آثار بزرگتری از مربیگری خود نشان دهد، باید در همین فرصتها و در میان انتقادات در تیمش و بازیکنانش تغییر پدید آورد و غافلگیرکننده مربیگری کند.
کاری که پرسپولیس بخصوص در خط حملهاش به آن نیاز دارد.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو