|
انتقاد کلوپ وارد نیست
رسول مجیدی
چند هفتهای است که یورگن کلوپ حسابی به زمانبندی برگزاری مسابقات در لیگ برتر انگلیس خرده میگیرد. او تلویزیونهای پخش کننده رقابتها یعنی اسکای و بیتی اسپورت را بابت این فشردگی سرزنش میکند.
لیگ برتر چند سالی است که بازیهایش را در ساعتها و روزهای بیشتری در هفته تقسیم کرده تا شبکههای تلویزیونی بتوانند مسابقات بیشتری را روی آنتن ببرند اما این مسأله فشردگی همیشگی لیگ برتر را دوچندان کرده.
کلوپ این هفته بعد از تساوی برابر برایتون و مصدومیت میلنر، دوباره مصاحبه انتقادآمیزی علیه شبکههای تلویزیونی انجام داد. تیم او چهارشنبه شب در لیگ قهرمانان و در کشور ایتالیا مقابل آتالانتا بازی کرده بود و بنا به برنامهریزی لیگ برتر باید ظهر روز شنبه هم در لیگ برتر مقابل برایتون قرار میگرفت. فاصله دو بازی کمتر از ۷۲ ساعت بود و علناً تیم روز پنجشنبه و جمعه را برای ریکاوری زمان داشت تا به بازی ۱۲:۳۰ ظهر شنبه (به وقت انگلیس) برسد.
سرمربی آلمانی البته هفته پیش که به پیروزی شیرین مقابل لسترسیتی رسید هم همین انتقادات را به زبان آورد تا نشان داده باشد برد و باخت در نظرش تأثیری ندارد اما مسأله اینجاست که او فقط تلویزیونها را مقصر این فشردگی میداند.
گلن هادل، سرمربی اسبق تاتنهام که این روزها برای خودش یک پادکست به نام «شوی فوتبال گلن هادل» را راه انداخته، در آخرین قسمت برنامه اینترنتیاش به مسأله جالبی اشاره کرده و در واقع جواب سرمری آلمانی را داده.
او گفته: «به نظرم کلوپ دارد اشتباه میکند. تلویزیون برنامه مسابقات را نمیچیند. باید لیگ برتر را مورد سرزنش قرار داد. ولی یادمان نرود پولی که تلویزیونها بابت پخش رقابتها به لیگ برتر میدهند باعث شده تا یورگن بتواند فندایک و آلیسون را بخرد. این دو بازیکن ۱۵۰ میلیون پوند هزینه برداشتند. او این پول را برای تقویت تیمش هزینه کرد. بدون آنها نه لیگ قهرمانان به دست میآمد و نه لیگ برتر سال گذشته.»
تیمهای انگلیسی در حال حاضر بیشترین حق پخش را در بین سایر کشورها دریافت میکنند. تیم بیستم لیگ برتر از تیم دوم بوندسلیگای آلمان درآمد تلویزیونی بیشتری دارد. به همین خاطر هم بهترین مربیان دنیا در لیگ برتر کار میکنند. بیشترین هزینهها در آنجا انجام میشود و همه اینها به لطف پول سنگینی است که تلویزیونها برای حق پخش به مقامات لیگ برتر میدهند. مسابقات فشردهتر شده ولی دست تیمها برای داشتن ترکیبی یکدستتر بازتر شده. نیمکت بسیاری از تیمهای لیگ برتری خودش به اندازه یک تیم آلمانی یا اسپانیایی میارزد.
نارنجی خسرویپسند
هومن جعفری بسیار لذتبخش است که اخیراً با واژه بسیار جالب کارت نارنجی روبهرو شدیم. کارت نارنجی کارتی است که باید قرمز باشد ولی داور زرد داده، در نتیجه قرمز اصلی را با زرد نسبی مخلوط کرده به نارنجی علی خسرویپسند میرسیم. لازم به ذکر است که کارت نارنجی به هر تیمی داده نمیشود و فقط بعضی تیمها هستند که داور اجازه دارد قرمزشان را نارنجی حساب کند! برای بقیه تیمها زرد را هم قرمز میدهند!
*
پل اینس ستاره سابق خط میانی منچستریونایتد از آن پیشکسوتان پولی است؛ یعنی یک مایهای میگیرد یکی را میبرد فرش، یکی را میبرد عرش! کلاً در خط عرش فرش کار میکنند!
استاد دیروز به اندازه یک یخچال ساید بای ساید مصاحبه کرده. در یک ساید ادینسون کاوانی را برده بالا و در ساید دیگر مارسیال را آورده پایین! یک طوری از کاوانی صحبت کرده انگار طرف شیخ دیاباته است، یک طوری هم مارسیال را زده که انگار آرمان رمضانی خرید جدید پرسپولیس است!
مرد حسابی مایهای خطی یخچالی مصاحبه نکن. برای این جور کارها پیشکسوت زیاد داریم. خیلی هم بهتر از شما مصاحبه میکنند، خیلی هم داغتر از شما حرف میزنند. حالا حیف که انگلیسی بلد نیستند وگرنه قطعاً بهتر از شما مصاحبه میکنند!
*
آرسنال با شکست مقابل تیم وولوز به رده چهاردهم جدول لیگ برتر سقوط کرد تا مشخص شود که این تیم با این مربیان ضعیف به جایی نمیرسد. حقیقتاً چرا یکبار این تیم را به یک مربی درست و حسابی نمیدهند؟ این خنزر پنزرها چیست که میآورند؟ آقای وزیر ورزش فوتبال انگلیس! تا کی تا کجا تا چند؟ فکر کردی استوکس هم برای خودش شهری است؟ فکر کردی با دسته کورها طرفی؟ آر یو تینکینگ دت یو دیل ویت گنگ آف بلایندز؟ نو سیر! آرسنالی میسوزه ولی دود نمیکنه! به زودی سال 2021 میرسه و کابینه جدید و وزیر ورزش جدید میآیند و بعد یک مربی خوب آرسنال را هدایت میکند. زشت است! هوادار میبیند ولی فراموش نمیکند.
بپر و توپ را بگیر
راگبی از آن دست ورزشهایی است که در ایران محجور باقی مانده. رشتهای که به دلیل عدم حمایت رسانهای حتی خیلیها نمیدانند در ایران هم وجود دارد و آن را ورزشی تنها در فیلمهای هالیوودی تصور میکنند. این ورزش که در دنیا به چند روش کاملاً مختلف بازی میشود، همیشه شاهد صحنههای جذابی است. بخصوص هنگام ضربه اوت که کاملاً با ورزشهای دیگر متفاوت است. در تصویر بالا مسابقات بینالمللی جام پاییز راگبی را تماشا میکنید و مسابقه بین اسکاتلند و فرانسه در ورزشگاه ادینبروی اسکاتلند. عکس را هم اسکات هپل برای خبرگزاری آسوشیتدپرس گرفته. در چنین روزی ۱۲ آذر ۱۳۹۳
کمیته نظارت بر مربیان خارجی به حضور کرانچار رأی نداد
به گزارش پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان، عصر امروز جلسه کمیته نظارت بر مربیان خارجی با حضور کلیه اعضا و کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال برگزار شد.
در این جلسه با استماع نظرات حاضران و بررسی مستندات کتبی معتبر از مراجع مختلف، بدون بررسی صلاحیتهای فنی که کاملاً در اختیار فدراسیون فوتبال است، جنبههای فرهنگی مورد توجه قرار گرفت که علی کفاشیان هم کاملاً بر این موضوع تأکید داشت و آن را اولویت فدراسیون خواند. در مجموع کمیته به حضور آقای زلاتکوکرانچار به عنوان مربی تیم ملی امید رأی نداد.
علی کفاشیان پیش از جلسه امروز در مصاحبه با خبرگزاری فارس در مورد اینکه این مخالفتها با کرانچار فوتبالی نیست، گفت: «نه این درست نیست. یکسری نگرانیها از نظر شخصیتی و فرهنگی در مورد ایشان مطرح بود. البته گفتیم که کرانچار 6،7 سال است که در ایران مربیگری میکند اما گزارشهایی که رسیده است، نگرانکننده است. وزارت ورزش و ما باید به مسئولان فرهنگی مجلس و ... پاسخگو باشیم بنابراین باید مربیان ما از این فیلترها رد شوند. کرانچار مربی خوبی در سپاهان بوده و در آنجا مسألهای نداشته است اما اگر گزارشهایی برسد که نگرانکننده باشد، باید در مورد او تجدید نظر کنیم.»
طعم گس خون در دهان رئالیها
گیج و مبهوت بین بُردن و نبُردن
میعاد نیک
پیروزی مقابل تیمهای بزرگ و شکست مقابل تیمهای جان سخت و کوچک تبدیل به مدار عملکرد رئال مادرید در ماههای اخیر شده، تیمی که زود گل میخورد و سخت گل میزند.
برای مادریدیستاها که همواره به ماشینهای گلزنی و بازی پارتیزانی خود مینازیدند، رئالِ فصل جدید کمی غریب است و ناملموس. تیمِ زیدان بیوقفه تلاش میکند اما بسان ببری خشمگین که دندانی برای دریدن گلوی شکارش ندارد، همه چیز را در همان لحظات پایانی رها میکند تا تمام دوندگیهایش به شکل مذبوحانهای تلف شود.
مادرید در روزهای اخیر با تنشی فراتر از فوتبال روبهرو است؛ لوس بلانکوس از پیروزی عاجز مانده و هیچ چیز در پایتخت اسپانیا عادی نیست. تیمی که با هدایت زینالدین زیدان تمام رقبا را از دم تیغ میگذراند و احدی را شکست نخورده باقی نمیگذاشت، اکنون به مرحلهای رسیده که خشاب اسلحه زیزو خالیتر از همیشه به نظر برسد و نابغه فرانسوی با دستهای خالی، خودش را سپر بلای نمایشهای بد شاگردانش و البته عملکرد منفعل مدیرعامل باشگاهش کند.
برای زیزویی که بارها دستِ رئال مادرید را در لبه پرتگاه گرفته و در مدت زمان کوتاهی بیشترین جامها را برای اولتراها در میدان سیبلس به ارمغان آورده، کار سختی نیست بیرون آوردن هزار باره پیراهن سپید از ورطه چالش و ناامیدی اما دستهای زیدان این روزها از کابینه افتخارات بسیاری از تیمهای اروپایی هم خالیتر است و این فقدان بازیکن به همه چیز لطمه میزند.
رئال با کمترین اعتراضها در این فصل بازی کرده و بارها هم ضربِ خنجر قضاوتهای نادرست را در کمرش حس کرده اما هنوز هم از بارسلونا جلوتر است و ردههای بالایی لالیگا را رها نمیکند. در تقابل لوس بلانکوس با آلاوز بوی تلخِ ناداوری و طعم گسِ خون بارها در مشام مادریدیها پیچید و ۳ امتیاز مهم دیگری از کف شاگردان زیدان پرید اما هنوز هم این تیم امیدوار است تا نمایشهای درخشانش را بدون هازارد همیشه مصدوم و با کمترین اشتباه تکرار کند. مادرید از این سردرگمی و بهت بیرون میآید؛ بیرون از ظلمت تلخ.
ناجی خاموش میلان
وقتی تو نیستی...
سام ستارزاده
صدرنشینی یکهتازانه میلان در سری A اتفاقی نیست؛ بلکه ثمره بازی تیمی تدوین شده و روح تیمی دمیده شده در ناکام بزرگ هفت سال گذشته فوتبال ایتالیا است؛ دستاورد گمشدهای که بهجای مکس آلگری، فیلیپو اینزاگی و جنارو گتوزو، یک یوونتوسی سابق آن را به شیاطین میلان هدیه داد.
استفانو پیولی را میتوان ناجی خاموش میلانیها دانست؛ مردی با کارنامه اخراج از بولونیا، اینتر و لاتزیو. آخرین عقبه وی، استعفا از فیورنتینایی بود که همین یکشنبه با دو گل مغلوبش شد. از این رو حتی گذر بدون دردسر پیولی از قرارداد کوتاهمدتش تا پایان تابستان 2020 چندان آسان بهنظر نمیرسید. حتی تحول پارسال سیاه و سرخها پس از قرنطینه را بیشتر به پای زلاتان ابراهیموویچ 39 ساله مینوشتند تا سرمربی تیم اما امسال، سال پیولی است. 5 پیروزی و یک تساوی از 6 بازی بدون وایکینگ سوئدی، یعنی اثبات اینکه پیولی برخلاف سکانداران پیشین میلان، یک قهرمان نخریده؛ بلکه یک تیم ساخته.
آنچه در رویارویی با فیورنتینا بهچشم میخورد، تغییر شیوه بازیسازی شاگردان پیولی بدون ایبرا بود. حضور زلاتان، میلان را به برترین تیم سری A در نبردهای هوایی بدل ساخت و امکان خلق موقعیت در طبقه دوم برای هافبکهای جلوزنی نظیر چالهان اوغلو، سالمیکرز و دیاز را میداد اما در برابر ارغوانیپوشان، بازیسازی تیم با اتکای کمتر به پاسهای مستقیم باید صورت میگرفت. اینجا بود که تاکتیک محبوب پیولی، یعنی استفاده از مدافعین کناری در فاز هجومی به کمکش آمد. البته با این تفاوت که برخلاف لاتزیو و اینتر، در میلان پیولی تنها مدافعین از یک جناح در حملات شرکت میکردند؛ کما اینکه نصف موقعیتهای آنها مقابل فیورنتینا از جناح راست ایجاد شدند.
مرد شماره یک میلان بدون زلاتان را در فاز هجومی میتوانیم هاکان چالهان اوغلو بدانیم. ستاره ترک تبار روسونری با قرارگیری در کنار فرانک کسیه و ساندرو تونالی نبض بازی را به سود تیمش در دست گرفت و کاری که میلان با ایبرا روی هوا انجام میدهد را روی زمین بنا کرد تا دیاز و آنته ربیچ بتوانند بیشترین استفاده را از آن ببرند.
میل پیولی به بازی با توپهای بلند در مصاف با فیورنتینا نیز واضح بود. نسبت به میهمانشان، میلانیها 110 پاس کمتر ارسال کردند اما بیشتر از رقیب موقعیت ساختند. هرچند برای نگهداشتن کلینشیت، به یاری تیر دروازه و یک مهار استثنایی از دوناروما روی شوت فرانک ریبری کارکشته نیاز داشتند.
تساوی استاد و شاگرد در شب کم روح استمفوردبریج
هیچ - هیچ به نفع لیورپول!
در مجموع تقابل دو تیم لندنی جذاب از کار در نیامد و امید گل پایین بازی (2/1 در مجموع) هم این را تأیید میکند. در نیمه دوم به نظر میرسید هر دو تیم از یک امتیاز هم در این تقابل نزدیک راضی هستند و ترجیح میدادند تا در هفتههای آتی با رقبای خود فاصله ایجاد کنند
هفته دهم رقابتهای لیگ جزیره یک دیدار حساس را در دل خود داشت؛ چلسی فرانک لمپارد و تاتنهام ژوزه مورینیو در ورزشگاه استمفوردبریج. تقابل شاگرد و استاد. تیمهای اول و سوم. بازیای که چلسی با پیروزی در آن به صدر جدول میرسید و تاتنهام تنها با یک تساوی.
لمپارد تیمش را با آرایش 4-3-3 به میدان فرستاد و ترجیح داد کای هَورتز، ستاره گرانقیمت آلمانیاش را نیمکتنشین کند. مورینیو هم با همان 4-2-3-1 همیشگی شاگردانش را روانه میدان کرد و تنها در قلب خط دفاع یک تغییر اجباری اتفاق افتاده بود؛ جو رادون ۲۳ ساله جایگزین توبی آلدرویلد مصدوم شده بود.
مطابق انتظار پسران سوپر فرانکی درصد بیشتری از بازی را در اختیار داشتند (60درصد) اما نتوانستند امید گلی به اندازه یک گل خلق کنند (96/0 امید گل چلسی). تیم مورینیو با دو آرایش 4-2-3-1 و 4-4-2 «Mid block» دفاع میکرد و در هر دو حالت از بین کین یا اندومبله، یک نفر کانته را «Mark» میکرد تا چلسی نتواند از مرکز حملات خود را طراحی کند. راهکار لمپارد برای این اتفاق انتقال مونت به سمت چپ خط دفاع و در کنار سیلوا به هنگام بازیسازی از عقب بود تا چیلول در گوش چپ بالا برود و ورنر هم نیم فضای چپ را مال خود کند اما مورینیو این برنامه لمپارد را هم به خوبی خنثی کرد؛ سیسوکو به نیم فضای چپ میرفت تا ورنر را مهار کند، اوریه در گوش چپ روی پای چیلول میآمد و سون هم سعی داشت مسیر پاس مونت به چیلول یا ورنر را ببندد. لمپارد باز هم تسلیم نشد و همچنان اصرار به بازیسازی از کانال چپ داشت، در نتیجه تصمیم گرفت کانته را به فضای بین دو مدافع میانی اضافه کند تا سیلوا کمی به سمت چپ متمایل شود، چیلول در گوش چپ و ورنر در نیم فضای چپ بمانند، با این تفاوت که این بار مونت میتوانست در منطقه ۱۴(فضای جلوی مدافعان) قرار گیرد، بدون اینکه یارگیری خاصی شده باشد. در نتیجه مونت توانست یکی دو بار از این فضا شوتزنی کند. به واقع لمپارد توانست یک برتری ۴ به ۳ (سیلوا، چیلول، ورنر و مونت مقابل سون، اوریه و سیسوکو) را در سمت چپ برای چلسی ایجاد کند. برنامه تهاجمی دیگر چلسی، تعویض جناح بازی از چپ به راست و بعد ارسالهای جیمز و زیاش از راست بود. این دو با ۱۰ و ۶ ارسال، بیشترین ارسال را در تیم چلسی داشتند اما عملکرد عالی دایر و رادون در نبردهای هوایی باعث شد آبراهام و ورنر نتوانند از این توپها استفاده کنند.
آن سوی میدان تاتنهام هم نمیتوانست چندان از مرکز حملات خود را پیش ببرد زیرا چلسی با آرایش 4-5-1 «Mid block) دفاع میکرد و آبراهام، اندومبله را در «Cover Shadow» خود داشت، بنابراین مدافعان میانی تاتنهام و هویبرگ نمیتوانستند با هافبک فرانسوی خود کار کنند. آنها سعی میکردند توپ را به جناحین برای مدافعان کناری خود ببرند، سپس با یک پاس بالهای خود را در نیم فضا صاحب توپ کنند و بعد بالها با یک پاس تکضرب توپ را به مرکز برای اندومبله یا کین بیاورند که در نهایت عملکرد خوب ۳ هافبک مرکزی چلسی اجازه نداد اندومبله یا کین بتوانند از مرکز کاری پیش ببرند.
در مجموع تقابل دو تیم لندنی جذاب از کار در نیامد و امید گل پایین بازی (2/1 در مجموع) هم این را تأیید میکند. در نیمه دوم به نظر میرسید هر دو تیم از یک امتیاز هم در این تقابل نزدیک راضی هستند و ترجیح میدادند تا در هفتههای آتی با رقبای خود فاصله ایجاد کنند. رقابت چلسی و تاتنهام در ادامه فصل برخلاف این مسابقه بسیار جذاب خواهد بود و احتمال دارد این دو تیم لندنی در کنار لیورپول مثلث مدعیان قهرمانی این فصل لیگ جزیره را تشکیل دهند.
من هنوز زندهام!
رستگاری در کاوانیتایم
مهرداد نیکان
مهمترین نکته از تقابل ساوتهمپتون با منچستریونایتد به مسائل فنی و تاکتیکی مربوط نمیشد، تکه خوشمزه کیک پیروزی شیاطین سرخ در استادیوم سنتمریز جایی بود که روحیه پارتیزانی و جنگندگی تا آخرین لحظات یکبار دیگر وارد جلد قرمزپوشان شد تا پس از سرالکس فرگوسن، این اُلهگونار سولسشر باشد که با نگاه کردن به ساعت مچیاش و بدون هیچ حرف اضافهای سربازان اولدترافورد را به قتل دشمن ترغیب کند.
یونایتدیها که دوران خوش فرگوسن را با کاریزما و آتوریته عجیب وی روی نیمکت و تهییجهای عصیانگرانه برای کسب حداکثر امتیازات بهیاد میآورند، در نیمه دوم دیدار با ساوتهمپتون یک تریلر 45 دقیقهای از لحظات شگفتانگیز تیم رویایی کلاس 92 را اما اینبار در جایی خارج از اولدترافورد مشاهده کردند. تیم سولسشر که به روند سینوسی و بیثباتی مطلق معروف است در نیمه اول این بازی هم ترک عادت نکرد تا با دریافت 2 گل نوید یک شکست دیگر را به هواداران عصبی منیو بدهد. اینبار اما قرار نبود که لباس قرمز شیاطین به شرم و خجالت آلوده شود و ورود یک تارزان به استادیوم سنتمریز همه معادلات را برهم زد.
ادینسون کاوانی که در ابتدای فصل جاری با قراردادی آزاد از تیم پاریسنژرمن به منچستریونایتد پیوسته بود، شاید از نظر منتقدین اسکایاسپورت و امثالهم برازنده عنوان تمشک طلایی بدترین خرید فصل نقلوانتقالاتی قلمداد میشد اما درخشش بی حد و حصر مهاجم اروگوئهای در این دیدار نشان داد که تیم فرانسوی چه ساده او را از دست داده و انگلیسیها چه پارتیزان مناسبی را برای پروژه احیای خود بهخدمت گرفتهاند.
کاوانی با ارسال یک پاس گل به برونو فرناندز و به ثمر رساندن 2 گل زیبا برای منیو، زمینه کامبک شیاطین را فراهم کرد تا پس از مدتها 10 دقیقه پایانی بازی منچستر را با التهاب و استرسی وصف ناشدنی تماشا کنیم. ادینسون برازنده شماره 7 استثنایی اولدترافورد خواهد بود، به شریط اعتماد بیشتر سولسشر و ادامه روند رو به جلو توسط خودش.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|