عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6639 /
۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۲ آذر
|
منچستریونایتد – پاریسنژرمن؛ ساعت 23:20
شیاطین سرخ در یکقدمی صعود
یکی از مهمترین بازیهای امشب لیگ قهرمانان در ورزشگاه اولدترافورد شهر منچستر برگزار میشود، جایی که یونایتد میزبان پاریسنژرمن خواهد بود. منچستر در حالی میزبان قهرمان فصل گذشته لوشامپیونا و نایب قهرمان اروپا است که برای صعود به مرحله بعد وضعیت به مراتب بهتری نسبت به میهمان فرانسوی خود دارد. شیاطین سرخ با 9 امتیاز از 4 بازی صدرنشین جدول ردهبندی گروه Hهستند و پاریسیها با 6 امتیاز از همین تعداد بازی در رده دوم قرار دارند. یکی از سه پیروزی منچستریونایتد در این مرحله شامل برد خارج از خانهاش در هفته نخست مسابقات در خانه پاریسنژرمن میشود که حریف فرانسوی را با نتیجه 2 بر یک شکست داد. آن پیروزی و دو برد دیگری که شاگردان سولشر مقابل لایپزیگ و استانبول باشاکشهیر کسب کردند، حالا آنها را در فاصله یک امتیازی صعود به مرحله بعدی رقابتها قرار داده است. این یعنی که حتی یک تساوی مقابل نایب قهرمان فصل گذشته اروپا هم حضور شیاطین سرخ در مرحله یک هشتم نهایی را تضمین میکند و بازی بعدیاش صرفاً برای تثبیت صدرنشینی و قرار گرفتن در سید یکم قرعهکشی مرحله یک هشتم نهایی خواهد بود. در طرف مقابل اما پاریسنژرمن شاید برای بردن این بازی دلایل بیشتری داشته باشد. سوای نیاز مبرم به کسب امتیازات این بازی برای زنده نگه داشتن شانس صعود، شاگردان توماس توخل میخواهند انتقام باخت خانگی دور رفت را بگیرند. آنها میدانند برای اینکه در نتایج بازیهای رودررو با این تیم برگ برنده را داشته باشند، باید این تیم را با 2 گل اختلاف یا 3 گل زده شکست دهند تا در صورتی که در هفته پایانی با نماینده انگلیس همامتیاز شدند، در صدر جدول قرار بگیرند.
فراز و نشیب
لیگ قهرمانان تنها بخشی از فراز و نشیبهای منچستر در رقابتهای این فصل را به تصویر کشیده و اوضاع و احوال این تیم در لیگ برتر انگلیس با وضعیتی که در لیگ قهرمانان دارد بسیار متفاوت است، به خصوص در بازیهای خانگی. شیاطین سرخ تنها یکی از 7 بازی خانگی اخیرشان در لیگ برتر را بردهاند اما این آمار برای بازیهای خانگی آنها در اروپا کاملاً متفاوت است چرا که آنها تمام هفت بازی خانگی قبلی خود در رقابتهای اروپایی را بردهاند و در آنها 24 گل زدهاند و تنها 2 گل خوردهاند. البته نباید فراموش کرد که بسیاری از پیروزیهای اروپایی خانگی منچستریونایتد در پروسه فعلی در رقابتهای لیگ اروپای فصل گذشته رقم خورده است.
رویارویی با کاوانی
منچستریها با روحیهای مضاعف از کسب یک پیروزی شیرین مقابل ساوتهمپتون به مصاف پاریسنژرمن میروند. آنها یکشنبه شب در حالی که 2 بر یک از قدیسها عقب بودند بازی را با نتیجه 3 بر 2 بردند. ستاره آن بازی ادینسون کاوانی بود، همان مهاجم اروگوئهای که در پایان فصل گذشته به عنوان بازیکن آزاد و با دلخوری از پاریسیها جدا شد. او که رکورددار گلزنی در تاریخ پاریس است، یکشنبه از روی نیمکت به زمین رفت تا چهارمین برد متوالی تیمش را رقم بزند. ماهیت بازگشت یونایتد در بازی مقابل ساوتهمپتون ممکن است باعث نگرانی پاریسیها شود. تیم توماس توخل، شنبه این هفته هم دوباره برتری مقابل بوردو را در نهایت با تساوی 2-2 عوض کرد. اگر کاوانی امشب بتواند به منچستریها کمک کند که تیم سابقش را شکست دهند، ضربهای مهلک به قهرمان فصل گذشته فرانسه خواهد زد چرا که نه تنها این تیم را از سرگروهی مأیوس خواهد کرد بلکه شانس صعودش را به طور جدی به خطر خواهد انداخت. در فهرست بازیکنان منچستریونایتد جز شاو به دلیل مصدومیت و اکسل توانزبه به دلیل محرومیت، سایر بازیکنان هنوز شانس بازی دارند. البته با توجه به آسیبدیدگی داوید دخئا در بازی مقابل ساوتهمپتون، سولشر ممکن است دین هندرسون را درون دروازه قرار دهد. در همین حال درباره حضور جسی لینگارد، اسکات مکتامینی و اریک بایی هم تردیدهایی وجود دارد. دو هافبک تیم، پل پوگبا و دنی فاندبیک هم هر دو با اینکه به تازگی از بند مصدومیت رها شدهاند، شانس بازی دارند. در آن طرف میدان، پاریسنژرمن ممکن است نتواند روی کمک مارکینیوش حساب کند چون او مصدوم است. علاوه بر او غیبت یولیان دراکسلر و تیلو کرر هم محتمل است. خوان برنات از مدتها پیش غایب بوده و به این بازی نمیرسد اما مائورو ایکاردی در خط حمله آماده بازگشت شده است.
چرا مارادونا بهترین بازیکن تاریخ است، بهتر از مسی، پله و رونالدو
ســتاره تنــها
بابی گوش
طرفداران فوتبال خوشاقبال هستند که در دورانی زندگی میکنند که دو فوق ستاره در آن حضور دارند که مدعی عنوان بهترین بازیکن تاریخ هستند. ما هنوز میتوانیم بازیهای لیونل مسی و کریستیانو رونالدو را هر هفته، زنده در میان میلیاردها بیننده در سراسر جهان ببینیم. حالا میتوان تمامی گلهایی که آنها زدهاند و بهترین بازیهایشان را در اینترنت دید.
زمانی که نام دیگو مارادونا به عنوان بهترین بازیکن تاریخ مطرح شده بود، اکثر مردم دنیا تنها هر چهار سال یک بار میتوانستند نبوغ او را ببینند. او در سالهای 1982، 1986، 1990، و 1994 در جام جهانی بازی کرد. در آن هنگام کمتر کسی در دنیا میتوانست عملکرد او در بارسلونا یا ناپولی را تماشا کند.
حالا ویدئوهای پر از نویزی در اینرنت هستند که دوران اوج را به تصویر کشیدهاند، از جمله آن گلی که در ورزشگاه آزتکا در 22 ژوئن 1986 به انگلیس زد. اما این ویدئوها تنها بخش کوچکی از قابلیتهای او را به تصویر کشیدهاند. با تماشای آنها نمیتوان به این نتیجه رسید که او بهترین بازیکن تاریخ بوده است.
چیزی که کار را برای پیدا کردن بهترین بازیکن تاریخ سختتر میکند این است که ویدئوهای کمی از نسل قبلتر به جا مانده؛ از فرانس پوشکاش مجار، آلفردو دیاستفانو اسپانیایی و آرژانتینی، پله برزیلی، یوهان کرویف هلندی، فرانس بکنباوئر آلمانی و بقیه. این بازیکنان تحت شرایط متفاوت و با قوانین زمان خود بازی میکردند و پستهایشان هم با هم فرق داشت. به این ترتیب بحث دشوار میشود و ما نمیتوانیم دریابیم که آیا مارادونا از نظر فنی بهترین بازیکن تاریخ بوده یا نه.
اما او را باید بزرگترین بازیکن تاریخ دانست. او بیش از همه بازیکنانی که نامشان برده شد، این ایده را که فوتبال ورزشی تیمی است، به چالش کشید.
مارادونا در اکثر دوران بازیاش در تیمهایی حضور یافت که بازیکنان بزرگی نداشتند. اگر به لیست بازیکنان ناپولی که قهرمان فصل 87-1986 سری آ شد نگاه کنید، میبینید که حتی یکی از آنها هم به تالار مشاهیر سری آ راه نمییابد. او البته در دو تیم آرژانتین که به فینال جامهای جهانی 1986 و 1990 رسیدند هم بازیهای نسبتاً بهتری داشت، و با آنها قهرمان جام 1986 شد و در سال 1990 هم به شکلی آزاردهنده دستش از جام کوتاه ماند. اما کسی نمیگوید که نقش خورخه والدانو برای مارادونا در حد نقش جرزینیو برای پله در سال 1970 بود. دور و بر مارادونا پر بود از بازیکنان معمولی.
اینکه بازیکنی درخشان در میان انبوه بازیکنان درخشان باشید یک امر معمول است، اما مارادونا میتوانست در کنار بازیکنان معمولی جادو کند. مسی و رونالدو بیاندازه خوشاقبال بودهاند که همتیمیهای فوقالعادهای داشتهاند که توانستهاند در کنار آنها بدرخشند.
چیزی که عملکرد او را ستودنیتر میسازد اینکه او با قامت کوتاهش چه وزن سنگینی از توقع را به دوش میکشید. وقتی او در سال 1984 به ناپولی پیوست، این باشگاه هرگز فاتح لیگ ایتالیا نشده بود و با این حال طرفدارانش بلافاصله رویای قهرمانی را در سر پروراندند. پسر طلایی انگار تبدیل به نماد شانس آنها شده بود.
سایر فوتبالیستها، مانند مسی هم با فشاری قابل قیاس با مارادونا روبهرو هستند، اما فوق ستارگان مدرن با انبوهی از کارشناسان روابطعمومی و روانشناسان دوره شدهاند تا به آنها کمک کنند. مارادونا در خارج میدان هم مانند داخل میدان کسی را پشتیبان خود نمیدید و با این حال بارها برای باشگاه و کشورش درخشید.
مشخص بود که درخشش او زمانی به پایان میرسد و او دیگر نمیتواند ادامه دهد. باری که روی دوش این نابغه بود در نهایت او را به زمین میافکند و این اتفاق هم به شکلی تماشایی روی داد. اما او تا اندازهای دوام آورد که ادعایش را برای اینکه بهترین بازیکن تاریخ است، ثابت کند.
روحت شاد، دیگو آرماندو مارادونا، بهترین بازیکن تاریخ!
منبع: بلومبرگ
از آریل اورتگا تا لیونل مسی، همه وارثان «دن دیگو»
زیر سایه بلند مارادونا
هر سال یک مسی در آرژانتین پیدا میشود و این روند ادامه خواهد داشت، همانطور که درباره مارادونا بوده تا اینکه یک نفر پیدا شود و برای خودش نامی دست و پا کند
روری اسمیت
چیزی بیشتر از یک تشویق و بوسهای بر گونه نبود. آن روز در سال 1994 هیچ اتفاق خاصی نیفتاد، حرفی در گوشی زمزمه نشد یا ژست خاصی برای تماشاگران نشان داده نشد. دیگو مارادونا زمین را ترک کرد و آریل اورتگا جایش را گرفت. همهاش همین بود. مشعل تحویل داده شد. اورتگا اولین بازیکنی نبود که به او برچسب «مارادونای جدید» زده بودند- این افتخار به مهاجم سابق بوکاجونیورز، دیگو لاتوره رسیده بود -و او آخرین هم نبود. چند دهه است که تقریباً هر سال یک نفر میخواهد تاج و تخت مارادونا را به خودش اختصاص دهد.
مارادوناهای کوتاه و مارادوناهای بلند، لاغر و چاق، سریع و کند. گاهی اوقات خیلی شباهتها وجود داشت: پابلو آیمار ،خوان رومن ریکلمه و آندرس دی آلساندرو در همان پست، همان سبک، همان تیم و با همان شماره پیراهن بازی می کردند. گاهی هم نه، مارادوناهای جدیدی بودند که در پست بال بازی میکردند یا هافبک فانتزی یا مهاجمان نوک دیلاق یا گلزنان کوتوله.
مارادونا غالباً از جانشین احتمالیاش تعریف میکرد اما بازیکن مورد علاقهاش نامشخص و متغیر بود. مدتی خاویر ساویولا بود که برای مارادونا دردناک بود «چون برای ریورپلاته بازی میکند» رقیب دیرینه تیم محبوب مارادونا، بوکاجونیورز. چند سال بعد مارادونا، دی آلساندرو را تحسین کرد و بعد کارلوس توس را «پیامبر آرژانتین در قرن 21» توصیف کرد.
معمولاً مارادوناهای جدید آرژانتینی بودند اما نه لزوماً. همه جای دنیا مارادونا داشت، هر قاره، هر رشته کوه. مارادونای کارپاتیان، گئورگی هاجی، مارادونای قفقاز، گئورگی کینکلادزه، مارادونای آلپ، اندی هرتزوگ و مارادونای آند، روبرتو مرینو. بعضیها برای یک کشور بودند: کریشانو دی مارادونای هندی بود و علی کریمی نسخه ایرانی. بعضی مناطق چند مارادونا داشت، مثلاً حداقل چهار مارادونای بالکان وجود داشتند.
بعضی آدرس جغرافیایی دقیقتری داشتند. فابریتزیو میکولی، مارادونای سالنتو در جنوب ایتالیا بود. امره بلوزاوغلو بازیکن تیم ملی ترکیه، مارادونای بسفر. در یک مقطع حتی بیسینگ استوک، شهر کوچکی در جنوب غربی لندن برای خودش مارادونا داشت.
برخی از این بازیکنان سعی کردند، شبیه شوند: میکولی، مهاجم بااستعداد یوونتوس، فیورنتینا و پالرمو، در یک حراجی گوشوارههای مارادونا را خرید و بعدها تتوی صورت چگوارا را زد درست مثل الگویش. توس اعتراف کرد بنای سبک بازیاش را مثل اسطوره خود کرده؛ آنها بعداً دوست نزدیک شدند. عدهای میخواستند از فشار مقایسه خلاص شوند. وقتی ساویولا در سال 2001 با بارسلونا قرارداد بست - کاری که مارادونا دو دهه قبل انجام داده بود- در پاسخ به سؤالی دراین باره گفت: «قبلاً هم گفتهام هیچ بازیکنی مثل مارادونا نمیشود. او 19ساله بود و میخواست خودش باشد.»
برخی موفقیتهای قابل توجهی به دست آوردند. آیمار، ریکلمه و توس دوران حرفهای پرافتخاری داشتند، در جامهای جهانی بازی کردند، قهرمانیهای لیگ به دست آوردند و برای خود بزرگی کردند. هاجی رومانی را به یکچهارمنهایی جام جهانی برد و همچنان اسطوره فوتبال کشورش است چیزی مثل مارادونا. دژان ساویسویچ یکی از مارادونای بالکان یکی از بهترین بازیکنان اروپا شد و نقش مؤثری در موفقیتهای اوایل دهه 90 میلان داشت. بعضی هرگز نتوانستند از زیر سایه مارادونا خارج شوند از جمله اورتگا. شاید این اجتنابناپذیر بود، هیچ کس حتی ریکلمه و توس- دو بازیکنی که خواسته یا ناخواسته محکوم بودند نام مارادونا را در بوکا زنده نگه دارند- فشار انتظارات را مثل بازیکن جوانی که در سال 1994 در سالتا جای مارادونا را گرفت، حس نکردند. آن بازی تدارکاتی جام جهانی برابر مراکش بود که با پیروزی 2 بر یک قهرمان سال 1986 جهان تمام شد. اردوی آرژانتین در ماساچوست بود و اورتگا با مارادونا هم اتاق. بعد از اخراج مارادونا به علت دوپینگ، اورتگا وظیفه داشت جای او را در بازیهای باقیمانده آرژانتین پر کند. انتظاری به جا بود. هر دو قویتر از آن چیزی بودند که ظاهرشان نشان میداد. هر دو مسلط، با تکنیک قابل توجه و زیرکی عبور از بازیکن روبهرو. فیزیکشان هم به یکدیگر شباهت داشت و البته موهای مشکیشان.
شباهتها اینجا تمام نمیشد. اورتگا شمههایی از عصبی مزاجی استاد خود داشت؛ یکی از چیزهایی که مارادونا درباره اورتگا تحسین میکرد، جسارت، سرکشی و بیقیدی او بود. اورتگا در یکچهارمنهایی جام جهانی اخراج شد و بعدها به خاطر اینکه بیاعتنا به قراردادش با تیم فنرباغچه، این تیم را ترک کرده با محرومیت انتقال جهانی مواجه شد. این همه ماجرا نبود و سرنوشت اورتگا هم شباهتهای زیادی به مارادونا داشت. او اسیر اعتیاد به مشروبات الکلی شد - تا جایی که مارادونا در یک مقطع گفت دوست قدیمیاش نیاز به کمک دارد- و این به افت شدید او و سپس بازنشستگی زودهنگامش منجر شد. شاید بررسی روانشناختی از راه دور چندان درست و دقیق نباشد اما میشود حدس زد مشعلی که آن روز در سالتا به او سپرده برایش و برای هر کس دیگری خیلی داغ بود.
آرژانتین حالا بیش از یک دهه است که مارادونای جدیدی را رو نکرده است. بقیه دنیا هم گویا از این موضوع صرفنظر کردهاند یا شاید کسی را پیدا نکردهاند. شاید تلاش برای یافتن یک جانشین بیش از حد خیالپردازانه بود و دیگر کسی آن را تا اواسط دهه قبل جدی نمیگرفت. وقتی در سال 2005 این عنوان را برای لیونل مسی در نظر گرفتند، دیگر چندان غریب نبود، تصور میشد خودش است.
مسی کارهایی کرد که هیچ یک از اسلاف او به آن نزدیک هم نشده بودند. او نه تنها دوران حرفهای خاص خودش را ساخت بلکه موفقیتهایی به دست آورد و کارهایی کرد که بیاختیار زمینه مقایسه فراهم شد. تلاشهایی که برای شبیهسازی او و مارادونا صورت میگرفت را نه رد کرد و نه بر آنها مهر تأیید زد، تنها آنها را نابهجا و بیمنطق توصیف کرد.
اینکه بزرگی او با مارادونا برابر یا بیشتر است هرگز قابل اندازهگیری به صورت دقیق نیست. با همه شباهتهای بین این دو مثل جثه کوچک، چپ پا بودن و ملیت آرژانتینی، تفاوتهای آشکاری دارند. مسی آن میل وافر به خودویرانگری مارادونا را ندارد، در حالی که مارادونا هرگز آن فوتبال حرفهای که مسی با آن شناخته شده، در اطراف خود ندید.
شاید تنها با گذشت زمان متوجه شویم. بیش از یک دهه گذشت؛ از آن لحظه در سالتا که اورتگا وارد زمین شد و مارادونا بیرون رفت تا وقتی مسی خودش را به دنیای فوتبال معرفی کرد. جستوجو برای یافتن وارث مارادونا به هر گوشه این کره خاکی سرایت کرده، هر کشور، هر رشتهکوه.
شاید آن موقع بهتر متوجه بزرگی مسی شویم که برای او به دنبال جانشین بگردیم. همین حالا یک مسی تایلندی و یک مسی اندونزیایی و یک مسی ژاپنی داریم. هر سال یک مسی در آرژانتین پیدا میشود و این روند ادامه خواهد داشت، همانطور که درباره مارادونا بوده تا اینکه یک نفر پیدا شود و برای خودش نامی دست و پا کند.
منبع: نیویورک تایمز
در دوران کرونا چه بر سر باشگاههای کوچک میآید؟
گزارشی ویژه از یک نبرد برای بقا
مارک دویل
پیروزی غیرمنتظره در خانه لاتزیو جشن اودینزه را رقم زد. این پیروزی سه بر یک نه تنها آنها را به رده سیزدهم جدول سری آ رساند و فاصلهشان را با منطقه سقوط 5 امتیاز کرد، بلکه در شب سالگرد تأسیس باشگاه هم رقم خورد. اودینزه در 30 نوامبر 1896 تأسیس شده است. البته مشخصاً هواداران نمیتوانستند به دلیل همهگیری ویروس کرونا، این پیروزی را در خیابانها جشن بگیرند. پیشتر، برای باشگاههای کوچک پنج لیگ بزرگ اروپا، «نبرد بقا» به معنای فرار از سقوط بود. اما این روزها، این اصطلاح به معنای واقعی کلمه یعنی تلاش باشگاهها برای جلوگیری از انحلال و ادامه حیات.
اودینزه سالهاست که به عنوان یکی از باشگاههای پیشرو در ایتالیا شناخته میشود، که این به دلیل شبکه گسترده استعدادیابی آنهاست که باعث شده بتوانند امثال مارسیو آموروسو، الکسیس سانچس، خوان کوادرادو، کوادو آساموا، و سمیر هاندانوویچ را کشف کنند، و آنها را با سودی بالا بفروشند. آنها در همان فوریه که همهگیری در ایتالیا شدت گرفت، میدانستند که فوتبال با چه تهدیدی روبهرو است. ماگدا پوتزو، هماهنگکننده بازاریابی استراتژیک باشگاه میگوید: «ما اولین باشگاهی در سری آ بودیم که پشتیبانی از برنامه زوم را برای همه افراد مرتبط با باشگاه آغاز کردیم. ما برنامه تیم مدیریت را ارائه کردیم و به بازیکنان و خانوادههایشان توصیههایی کردیم که چطور با این شرایط پراضطراب و غیرمنتظره کنار بیایند.» این همهگیری همچنان کابوس همه دنیا است. فوتبال حالا پشت درهای بسته برگزار میشود. نبود درآمد بلیتفروشی باعث مشکلات بزرگی برای باشگاههایی مانند اودینزه شده است، که سهم کمتری از حق پخش تلویزیونی دارند. از سوی دیگر، سری آ به اندازه لیگ برتر درآمد حق پخش تلویزیونی ندارد. البته اودینزه بهخوبی میداند که چطور فاصله دارا و ندار را در فوتبال اروپا پر کند. پوتزو میگوید: «هشت سال پیش که کار در فوتبال را آغاز کردم، تقریباً 95درصد درآمد از حق پخش تلویزیونی و فروش بلیت بود. افراد حاضر در این صنعت انگیزهای نداشتند که روشهای دیگر را امتحان کنند و خارج از چارچوب فکر کنند. خانواده من فعال صنعت بودند و وقتی به فوتبال آمدم، گفتم: این مسخره است. ما باید منابع درآمد بیشتری را پیدا کنیم. شما در کسبوکار نمیتوانید سهلانگار و تنبل باشید. چه باشگاه بزرگی باشید و چه باشگاهی کوچک. وقتی اتفاقی مانند ویروس کرونا روی میدهد، درمییابید که باید هوشمندتر رفتار کنید. یکی از اولین مأموریتهای من پس از افتتاح داچیا آرهنا این بود که از مناطق دیگر درآمد کسب کنیم. نمیتوان تنها وابسته به اتفاقات داخل میدان بود. به نظرم این همهگیری به باشگاهها درس مهمی داد.» همهگیری ویروس کرونا باعث شده مدل تجاری فوتبال زیر سؤال برود، چرا که وابستگی زیادی به حق پخش تلویزیونی دارد. اینکه لیورپول، قهرمان جام باشگاههای جهان، مجبور شد از دولت بریتانیا کمک مالی بگیرد نشان میدهد که این صنعت چه شرایطی دارد. خطر ورشکستگی برای تیمهای کوچکتر بیشتر هم است، اما پوتزو میگوید که این دشواریها، فرصت هم به همراه دارند: «رقابت برای ما سخت و سختتر شده است. درآمد باشگاهها بر مبنای دستمزد بازیکنان، بازار نقل و انتقالات، اسپانسرشیپ و حق پخش تلویزیونی است و باشگاههای کوچکتر باید بر سر این مورد آخر بجنگند. اما عمیقاً بر این باورم که باشگاههای کوچکتر باید خلاقتر باشند. شما باید محتوای فوتبالی تولید کنید، تا باشگاه تنها متکی به نتایج داخل میدان نباشد. اودینزه اولین باشگاه ایتالیا بود که یک استراتژی استعدادیابی بینالمللی راه انداخت. وقتی ما این کار را شروع کردیم حتی بزرگترین باشگاههای سری آ هم این کار را نمیکردند. حالا با گسترش جهانیسازی و پیشرفت فناوری، کار برای باشگاههایی مانند ما سختتر هم شده است. اما چون ما از دیگران زودتر کار را شروع کردیم، در این زمینه برتری داریم. ما شبکه گستردهای از استعدادیابها را داریم که بزرگتر هم شده است. رابطه با باشگاه واتفورد انگلیس هم برای ما خیلی مفید بود. ما همافزایی داشتیم و توانستیم در بازاری که برای باشگاههای کوچک رقابتیتر و سختتر شده، برتری کسب کنیم. اودینزه، یوونتوس، ساسولو و آتالانتا تنها باشگاههای ایتالیایی هستند که خودشان ورزشگاه دارند. ورزشگاهها در حال حاضر به روی هواداران بسته هستند اما ورزشگاه ما به عنوان شتابدهنده ایدههایمان عمل میکند و باید همیشه باز باشد. ورزشگاه باید 365 روز سال را باز باشد و همه در باشگاه روی ایدهها و پروژههایی که ارتباط مستقیم با خود بازیها ندارد، کار کنند. مزیت بزرگ باشگاههای کوچکتر این است که جای بیشتری برای نوآوری در بازاریابی دارند. ما میتوانیم کارهای خلاقانهتری انجام دهیم، چون نسبت به باشگاههای بزرگ انعطافپذیرتر هستیم و باید استراتژیای تدوین کنیم که خارج از زمین بازی هم کار کند. سالها پیش، این کار غیرممکن بود و همه چیز به نتایج داخل میدان برمیگشت. اما حالا ضروری است که فراتر از فوتبال داخل زمین فکر کنیم. من همیشه به شرکایمان میگویم: اگر تنها به فکر نتایج داخل میدان هستید، در اودینزه سرمایهگذاری نکنید. وقتی سرمایهگذاری کنید که باور داشته باشید ما پروژهای منسجم و جذاب داریم و البته پروژهای که بتواند در داخل و خارج میدان، اثرات کرونا را کاهش دهد.»
منبع: سایت گل
تحقیقات درباره درگذشت مارادونا ادامه دارد
پشت پرده یک مرگ (یا قتل؟)
روزنامه ایتالیایی لا رپوبلیکا گزارش داد دیگو مارادونا یک هفته قبل از مرگش که به علت سکته قلبی بوده، به زمین افتاده و سرش آسیب دیده بوده اما با وجود صدمهای که خورده بود، به بیمارستان برده نشد؛ به این ترتیب شائبه قتل او به وجود میآید. در گزارش این روزنامه آمده مارادونا که به تازگی برای بیرون آوردن یک لخته خونی از مغزش تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، با وجود زمین خوردنش و ضرب دیدن مغزش برای اسکن به بیمارستان انتقال داده نشد. در این گزارش آمده وکیل پرستاری که برای مارادونا کار میکرده، گفته است: «مارادونا هفت روز قبل از مرگش روی زمین افتاد. بعد از زمین خوردن، سر او هم ضربه خورد اما او را برای امآرآی یا سیتیاسکن به بیمارستان نبردند.»
این خبر شوکه کننده در حالی منتشر شده که پلیس آرژانتین در حال تحقیقات درباره مرگ اسطوره فوتبال این کشور است و بازجویی از دکتر شخصی مارادونا، لئوپولدو لوکه را آغاز کرده. این گزارش همچنین گمانهزنی رسانههای آرژانتین را تأیید کرده درباره اینکه مارادونا وقتی در اثر حمله قلبی در 60 سالگی درگذشته، در خانهاش در بوینوس آیرس تنها بوده است. بر اساس گزارش اولیه کالبدشکافی، مارادونا در اثر ورم ریه و نارسایی قلبی جان خود را از دست داده. او چهارشنبه گذشته در خواب درگذشته است.
وکیل این پرستار میگوید: «او جمعه قبل از مرگ مارادونا با او صحبت کرده اما شنبه اخراج شده است.» به گفته این وکیل، این خانم به درخواست اطرافیان مارادونا مانده تا دستور داروهای مارادونا را بدهد اما دیگر فشار خون او را نگرفته و شرایط جسمیاش تحت کنترل نبوده است.
بعد از آنکه دختران مارادونا، دالما و جیانینا در اظهاراتی نسبت به درستی روند درمانی پدرشان تشکیک کردند، این موضوع پیگیری شد و پلیس با حمله به خانه دکتر لوکه و بازداشت او، تمام ابزار و اطلاعات مربوط به درمان مارادونا را خارج کرده و در حال بررسی آن هستند.
لا رپوبلیکا همچنین گزارش داده، اسناد نشان میدهد، دکتر سوزانا کوزاچوف خواستار حضور 24 ساعته متخصص به همراه پرستار قبل از مرگ فوقستاره سابق آرژانتین بوده اما لوکه ترتیب این کار را نداده است. در عین حال، لوکه که متهم به سهلانگاری در درمان مارادونا شده، بعد از انتشار این اخبار به دفاع از روند درمان اسطوره فوتبال پرداخت و گفت مارادونا غیرقابل کنترل بوده و باید به کلینیک بازپروری فرستاده میشد: «شوکه شدم وقتی پلیس را پشت در خانه دیدم. من به طور کامل همکاری میکنم. خودم میدانم چه کردم و تا آخرین لحظه هر چه کردم برای دیگو بود. من با تمام توان سعی کردم. حس خیلی بدی دارم چون یک دوست مرده اما به هیچ وجه خودم را سرزنش نمیکنم. این رفتارها عادلانه نیست. من دخترهای دیگو را زیاد ندیدهام اما بقیه خانوادهاش، خواهر و برادرهایش و برادرزادهاش از من تشکر میکردند. دارند دنبال مقصر میگردند اما من کسی را سراغ ندارم، ما همگی همه تلاشمان را کردیم تا دیگو بهبود پیدا کند.»
منبع: دیلی میل
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو