|
کیروش و کلمبیا در آخر خط
رسول مجیدی
«رابطه هیچوقت عاشقانه نبود. کارلوس کیروش در نزدیک به دو سالی که روی نیمکت بود، هیچوقت نتوانست هواداران تیم ملی را متقاعد کند اما شکست تاریخی 1-6 به اکوادر در دور چهارم رقابتهای انتخابی جامجهانی ۲۰۲۲ مرد پرتغالی را در آستانه لبه پرتگاه قرار داد.»
این جمله اول گزارش سایت تلویزیون RCN کلمبیاست. وضعیت در رسانههای کلمبیایی دیگر هم جز این نیست. نتایج و از همه مهمتر بازیهای بد کلمبیا همه را تبدیل به منتقد سرمربی اسبق تیم ملی کشورمان کرده.
سایت تلویزیون RCN در ادامه نوشته «بعد از رسوایی درگیری بین بازیکنان و زیر سؤال بردن تصمیمات سرمربی، خروج مرد پرتغالی مشخص است و حالا فدراسیون دنبال جایگزین او میگردد.»
این سایت البته در پایان اشارهای هم کرده به خبر روزنامهنگار رادیو Caracol که دیروز در سایتهای فارسی منتشر شد.
دارسی کوین فاش کرده بود که کیروش در حال مذاکره با فدراسیون فوتبال کلمبیا در مورد جدایی خود است و از طریق واتساپ با برخی از اعضای کادر مربیگری و بازیکنان خود خداحافظی کرده است.
او در برنامه رادیویی معروفش در کلمبیا گفته بود: «کیروش در واتساپ برای کادرفنی تیم ملی فوتبال کلمبیا پیام خداحافظی ارسال کرده است و به آنها گفته در این زمان از همه حمایتهای آنها بسیار سپاسگزار است و هماکنون کلمبیا را ترک میکند.»
سایتهای کلمبیایی از دیروز گمانهزنی درباره جانشین کیروش را هم شروع کردهاند. حالا هم صحبت از رینالدو روئدا، سرمربی کلمبیایی تیم ملی شیلی است که شاید بهزودی از این تیم جدا بشود و همچنین خوان کارلوس اوزاریو که در لیگ داخلی مربیگری میکند و همیشه گفته آرزویش هدایت تیم ملی کشورش است. رسانههای کلمبیایی حتی از کارلو آنچلوتی که در اورتون چندین و چند بازیکن کلمبیایی را هدایت میکند، نام بردهاند که شاید بهطور همزمان بتواند به کلمبیا هم کمک کند اما هرچه که هست به نظر دیگر کیروش را در قامت سرمربی کلمبیا نبینیم و بعید نیست نتایج بدش باعث شود برای مدتی از دنیا و هیاهوی فوتبال دور شود.
فوتبال برتر و میثاقی را نمیشود نادیده گرفت
شهاب اخلاقی
حالا بعد از گذشت حدوداً ۲ سال از حذف عادل فردوسیپور و برنامه نود از آنتن شبکه سوم سیما، باید گفت محمد حسین میثاقی و برنامه فوتبال برتر تا حدود زیادی توانستهاند خلأ یک برنامه چالشی در آنتن صداوسیما را پر
کنند.
این گزاره قطعاً مخالفین زیادی خواهد داشت. مخالفینی که به دلایل بسیار ترجیح میدهند همچنان پشت عادل فردوسیپور بمانند و البته مخالفینی که حتی اگر تکذیب هم بکنند، مخاطب برنامه میثاقی شدهاند.
برنامه دوشنبه شب فوتبال برتر نشان داد چیزی از سلف خویش کمتر ندارد؛ چالشی است و میخواهد اتفاقات مهم فوتبال در یک هفته گذشته را بررسی کند. مجریاش کنکاش میکند و نقش محوریاش در فوتبال ایران را باور کرده. هر انتقادی به برنامه فوتبال بگیرید، نمیتوانید بگویید برنامه نود نداشته. اگر فکر میکنید این برنامه از قصد میخواهد اهالی فوتبال را روبهروی هم قرار دهد، اول باید به برنامه نود خرده
بگیرید.
فوتبال برتر برنامهای است با گرافیک چشمنواز، مجریای که حواسش به حرف مهمانها است و مدام ذهنش را درگیر اتفاقات پشت صحنه نمیکند. این یکی البته مرهون این است که تهیهکننده و مجری برنامه از هم مجزا هستند و گرچه شاید بخش تحریریه همچنان زیر نظر مجری کار میکنند اما لازم نیست او یک برنامه یک نفره را روی آنتن ببرد و حواسش همه جا باشد.
میثاقی در ۲ سال گذشته حسابی زیر فشار بوده و هر اشتباه کوچکش بزرگنمایی شده اما حالا و با شروع فصل جدید که دیگر درگیر برنامه روزهای بازی هم نیست، موفق شده میلیونها بیننده را دوشنبه شبها مجبور کند دوبار به شبکه سوم برگردند.
شاید شما برنامه او را نبینید اما حتماً در فضای مجازی از جنجالها و آیتمهایش باخبر میشوید. فوتبال برتر هم در ماجرای قرارداد ویلموتس همچنان پیگیر است و هم دوشنبه شب گذشته حرفهای مهمی از مدیران فوتبال را روی آنتن برد. برنامهای که هنوز جای کار دارد اما قطعاً فعلاً بدون رقیب است.
حالا زنان هم دیده میشوند
پخش مستقیم مسابقات ورزش زنان در ایران یکی از آرزوهای دیرینه ورزشکاران زن است. اتفاقی که هم باعث میشود آنها بیشتر دیده شوند و هم میتواند اسپانسرها و جریان مالی را به سمت ورزش نحیف زنان هدایت کند. اتفاقی که البته چند هفته است رخ داده و فدراسیون بسکتبال جمهوری اسلامی ایران توانسته با اخذ مجوزهای لازم رقابتهای این فصل بسکتبال زنان را برای اولین بار روی سایت آپارات به صورت زنده پخش کند. حالا دیگر بسکتبال زنان قرار نیست محدود به عکسهایی مثل تصویر بالا باشد و علاقهمندان میتوانند بازیها را به صورت زنده هم تماشا کنند. در 2 هفته گذشته 12 بازی از لیگ برتر بسکتبال زنان انجام شده و همه این بازیها پخش مستقیم شدهاند. البته تصاویر روی آپارات ذخیره نمیشوند و علاقهمندان فقط به صورت زنده میتوانند تماشاگر مسابقات باشند. در چنین روزی آذر ۱۳۸۰
کنفرانس تاریخی بلاژویچ بعد از حذف از جامجهانی
سرمربی تیم ملی فوتبال ایران گفت: «من اعتراف میکنم که یک بازنده واقعی هستم و نمیتوانم به هیچوجه ناکامی تیم ملی فوتبال ایران را در عـــــدم راهیابی به مسابقات جام جهانی 2002 توجیه کنم.»
«میروسلاو بلاژویچ» که در محل اردوهای تیمهای ملی فوتبال با خبرنگاران سخن میگفت یادآور شد که بسیار متأسف است از اینکه نتوانسته تیم ایران را با توجه به وجود استعدادهای بیشمار در کشور، به جام جهانی هدایت کند و بدون شک با همین خاطره خواهد مرد. سرمربی تیم ملی فوتبال ایران یکی از دلایل عدم صعود به جام جهانی را پرداختن به مسائل حاشیهای در اوایل حضور خود در ایران عنوان کرد وگفت: «اگر در آن زمان به مسائلی که در مطبوعات بر علیه من و تیم من نوشته میشد، پاسخ نمیدادم و به کار خود میرسیدم شاید وضعیتی به مراتب بهتر از امروز داشتم.»
بلاژویچ ادامه داد: «اگر باهوشتر و مدبرتر بودم و فکر خود را بـــرای مقابله با برخی روزنامهها و مربیان که دنبال مسائل حاشیهای بودند، صرف نمیکردم، بهطور قطع میتوانستم تیم ایران را به جام جهانی هدایت کنم.»
وی اضافه کرد: «دقیقاً در همان زمان بود که از سوی برخی از دوستـــان بارها به من پیشنهاد میشد که به مطالب روزنامهها توجهی نداشته باشم اما میدیدم که بازیکنان من خواسته یا ناخواسته در جریان این مسائل قــــــرار گرفتهاند و این امر در روند کیفی تیم، مشکلاتی را ایجاد کرده است.»
زبالهپراکنی به نام لیگ برتر
قطع نخاع فوتبال
میعاد نیک
مسأله خشونت افسارگسیخته در لیگ فوتبال تبدیل به بحرانی شده که هر لحظه پررنگتر میشود و هیچ اقدامی هم از سوی مسئولان برگزاری این مسابقات برای جلوگیری از تشدید چنین معضل مهمی دیده نشده. پیشتر بارها دیده بودیم که درصد بزرگی از هجمهها و خشونتها را به گردن سکوهای مملو از تماشاگر بیندازند، اما در مدتی که شیوع بیماری کرونا مانع از حضور حداقلی هواداران در استادیومها شده، میبینیم که این عصبانیت و خشمهای پنهان حالا به طرز غریبی از نیمکت تیمها، سرمربیان و حتی مدیران منتشر میشود و بهسرعت درحال تسری بین سایرین است.
بیانیههای پیش از بازی، شکواییههای نامستند پس از بازی، گلایههای «ننه من غریبم»، ارسال جاسوس به اردوی تیم رقیب، فحاشی جنسی و تاکشوی تخریبی روی آنتن زنده تلویزیون ملی از مسائلیست که پرداختن به آن تقریباً کمر اخلاق در فوتبال را شکسته و تنها ویژگی بارز فوتبال ما را قطع نخاع کرده است. فوتبال ما که هرگز از نظر بار فنی و تاکتیکی حرفی برای گفتن مقابل کره و ژاپن نداشت و حالا حتی از قطر، امارات و عربستان هم فشلتر عمل میکند؛ حالا از این رشته تنها سنگر مفتخرانه که همان اخلاق باشد هم گرفته شده تا هر هفته مشغول مشاهده زبالهپراکنی مدرنی به اسم مسابقات لیگ برتر باشیم.
نبود تماشاگران در نیمی از مسابقات فصل گذشته و این 2 هفته برگزار شده از لیگ بیستم، نشان میدهد که تا چه حد تفکر چاله میدانی و الواطی بین بازیکنان، مربیان، اعضای کادرفنی و حتی مدیران رده بالای فوتبال مملکت اشاعه پیدا کرده و سکوت استادیومها به وضوح صدای فحاشی سردمداران اخلاق کمک میکند. مسأله ترویج خشونت یک معضل ساختاریست که با محرومیت و محدودیت حل نمیشود؛ برطرف کردن این مشکل به یک برنامه اجرایی مدون و البته افرادی واجد صلاحیت و سالم نیاز دارد که نظیر آن ابداً در فوتبال ما یافت نمیشود.
حجم حیرتانگیز اعتراضات و بیانیهها در دو هفته ابتدایی لیگ
فوتبال ایران، ورزشی برای لذت نبردن!
با وجود اینکه تنها دو هفته از رقابتهای لیگ برتر گذشته، بازار اعتراض و بیانیه خیلی زود داغ شده است. در بازی فولاد – استقلال، فیلم منتشرشده از محمود فکری در حال توهین به سبک بازی تیم نکونام منجر به ایجاد حاشیههایی شد و اهوازیها با شکایت رسمی و صدور بیانیه نسبت به این مسأله واکنش نشان دادند. باشگاه استقلال هم برای این که از قافله عقب نماند، جواب باشگاه فولاد را با انتشار متنی در صفحات مجازی رسمی باشگاه داد و مسأله حضور سعید آذری، مدیرعامل فولاد، در کمیته اخلاق را پیش کشید. مشاجره این دو باشگاه دوشنبه شب و توسط احمد مددی و سعید آذری به عنوان نمایندگان دو باشگاه در برنامه فوتبال برتر هم ادامه یافت. در بازی تاریخی پیکان - شهرخودرو که به دلیل ریزش شدید باران در دو روز متفاوت و در دو ورزشگاه متفاوت برگزار شد، بازیکنان تیم شهرخودرو و به ویژه سرمربیشان، مهدی رحمتی، نسبت به سبک بازی تیم پیکان شاکی بودند و آنها را متهم به وقتکشی کردند. باشگاه پیکان هم نسبت به این اظهارات سرمربی شهرخودرو واکنش نشان داد و در بیانیه خود طعنههایی را نسبت به فرهاد حمیداوی، مالک شهرخودرو، وارد و او را متهم به دخالت در امور فنی باشگاه کرد. باشگاه شهرخودرو هم جواب بیانیه باشگاه پیکان را داد. مسئولان باشگاه پرسپولیس هم در این بین نسبت به اخراج یحیی گلمحمدی در بازی با صنعت نفت آبادان واکنش نشان داده و به طور جدی پیگیر لغو این محرومیت هستند که اگر به خواستهشان نرسند، احتمالاً باید منتظر صدور بیانیهای از طرف آنها و ذکر این نکته که «همه متحد شدهاند تا ما این فصل قهرمان نشویم» باشیم! این حجم از اعتراض، این حجم از زشتی لب خط و بیرون زمین و این حجم از مانور روی مسائل کماهمیت، کلمه و احساسی جز «تأسف» را برای فوتبال ایران باقی نمیگذارد. یک زمانی این قضیه مطرح شد که اگر کمیته انضباطی جرایم سنگینی را برای مربیان و بازیکنانی که پیرامون داوری صحبت میکنند در نظر بگیرد، از میزان اعتراضات کاسته خواهد شد. کما این که میبینیم در رقابتهای باشگاههای آسیا تیمها، بازیکنان و مربیان ایرانی جرأت اعتراض به مسائل داوری را ندارند. این گزینه همچنان میتواند در کاهش میزان اعتراضات مؤثر باشد، اما تیمها در چند سال اخیر دریچههای جدیدی را برای اعتراض و جنجال بهروی خود باز کرده و عملاً کنترل کار از دست کمیته انضباطی یا اخلاق یا هر نهاد دیگری خارج شده است! به راستی در کجای دنیا دیدهاید سبک بازی یک تیم (حتی اگر واقعاً وقتکشی بوده باشد) منجر به توهین یک سرمربی به سرمربی تیم مقابل شود و کار به صدور بیانیه بین دو باشگاه بکشد؟ نهادهای مسئول در این زمینه چه میتوانند بکنند؟ قوانینی را پیرامون عدم صحبت درباره نحوه بازی تیم مقابل وضع کنند!؟
میزان خشم و عصبانیت جاری در فوتبال ایران به بالاترین حد خود رسیده است. کوچکترین اتفاقات در این فوتبال پتانسیل تبدیل شدن به یک جنجال بزرگ را دارند. همه افرادی که در این فوتبال سهیم هستند، مدتهاست دیگر از آن لذت نمیبرند و فراموش کردهاند قبل از هر چیز، فوتبال ورزشی برای سرگرمی و لذت بردن است، نه این همه جار و جنجال و توهین و اتهام و بیاخلاقی. ای کاش همه ما در خلوتمان به آن کلمه «بازی» قبل از فوتبال بیشتر فکر کنیم؛ بله، «بازی فوتبال»!
هنر زیبا باختن را هم ندارید
باخته و بـــرنده مون هیچ
سام ستارزاده
مطالعه مصاحبهها و حواشی پیرامون سرمربیهای بازنده در لیگ برتر، مدت دور و درازی است که به یکی از رنجآورترین کارها بدل گشته. لیگ بیستم، پذیرای لیست بلندبالایی از مربیان کم سنوسالتر است؛ ولی واکنشهای نسل قدیم و جدید این قشر به شکست تیمشان با یکدیگر مو نمیزند.
بخشی از واکنشهای همین دو هفته را مرور کنیم: دو سرمربی جوان، لیگ را با شکست سهگله آغازکردند. یکی اینستاگرامش را به استوریهای مظلومنمایانه آغشته به بوی جدایی مزینکرد؛ و دیگری کاسهوکوزهها را بر سر بانویی که در دپارتمان پزشکی فدراسیون فعالیت میکند شکست.
مربی بازنده بازی بزرگ این هفته نیز، با فحاشیهایش کاخ تصوراتمان از شخصیت جنتلمن و متینش را فرو ریخت؛ اتفاقی که البته در لیگ برتر و بهویژه دستههای پایینتر، دیگر یک روزمره بهشمار میرود و در دوران کرونا، تنها بهلطف سکوت روی سکوها صدای گوشخراشش شنیده میشود. عجیبتر از همه اینها، تهدید ذوبآهن به انصراف از لیگ بهخاطر اشتباهات داوری است؛ آنهم طی نامهای که نه به سازمان لیگ، بلکه به وزارت ورزش فرستاده شده!
در این میان، جملاتی هم وجود دارند که بعید است چندان از زبان مربیان ناکام جاریشوند؛ جملاتی از جنس پذیرش اشتباهات، عذرخواهی از هواداران، تزریق روحیه به بازیکنان برای تلاش با اراده بیشتر در ادامه مسیر و تحسین برتری فنی حریف. هرچند مورد دوم را در کلام محمود فکری دیدیم، چنین الفاظ متشخصانهای اگر بهکار برده شوند هم، دیری نمیپاید که فراموش شوند و تنها دعواها و مجادلههای لفظی و حتی بعضاً غیرلفظی بر جای بمانند.
پارسال در چنین روزهایی که آندرهآ استراماچونی از استقلال رانده شده بود، از درسهایی که وی در مدت کوتاه حضورش در ایران به ما یاد داده بود، نوشتم: «مرد ایتالیایی شکست میخورد؛ به بدبیاریها اشاره میکرد ولی از استواری او کم نمیشد. هیچ گاه نگفت داوری سر ما را برید. شکستها را با بهانههای برحق فراموش نمیکرد؛ بلکه آنها را به انگیزهای برای تلاش دوباره بدل میساخت. همین که به خبرنگاران از این موانع میگفت، آنها را از ذهن خود بیرون میبرد و تنها به تمرینهای سخت پیش رو تمرکز
میکرد.»
همین سخنها را در مورد برانکو ایوانکوویچ نیز میتوان گفت. ابتدای لیگ پانزدهم را همه دیدیم که پرسپولیس برانکو با نمایش تماشاگرپسندانه، اما تهی از اقبال، به قعر جدول لیگ رسیده بود. حال که ورود امثال برانکو و استراماچونی را ممنوع کردهایم، قرار است با احترام و متانتی که آنها در قبال ناملایمتیها علیه تیمشان داشتند هم خداحافظی کنیم؟ آیا دوستداریم بگذاریم فوتبالمان به همین منوال پیشبرود تا حواشی بیرون زمینش از جذابیتهای درون زمینش پیشی بگیرند؟جنگ بیانیه، رقابت ناسزاگویی و اهانت و درگیریهای لفظی، نه برندهای دارند و نه جذابیتی برای ما فوتبالدوستان. بهشخصه سعید آذری را مدیر قابل ستایشی میدانم. با این حال، کلکل آذری و مددی در رسانه ملی هیچ آوردهای جز سردرد برای مخاطبین فوتبال ایران به ارمغان نمیآورد؛ که برای خود فوتبال همان را هم به همراه ندارد. هیچ مربی و مدیری قرار نیست همیشه پیروز هر میدانی باشد. باختن زیبا اما، هنرمندی و شجاعتی میخواهد که در عده اندکی از نیمکتداران فوتبال باشگاهی کشورمان دیده میشود.
مسائل بیاهمیت در فدراسیون فوتبال
صفر از ۱۰ در VAR
مازیار گیلکان
فصل گذشته لیگ برتر هنوز آغاز نشده بود که همه در سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال درباره VAR حرف میزدند. از تجهیز ورزشگاهها میگفتند و از آموزش داوران.
مهدی تاج بارها و بارها درباره خرید این فناوری از شرکتهای خارجی و ایرانی حرف زده بود و وعده میداد که از آغاز لیگ ۹۹-۹۸ داوران از VAR استفاده میکنند. اما آن وعدهها خواب و خیال بودند. نه خبری از خرید فناوری شد و نه کسی توضیح داد که چرا VAR از پروژههای فدراسیون حذف شد.
اینروزها که اعتراض به داوریها در لیگ برتر شدت گرفته و حتی شایعه کنارهگیری تیمها در اعتراض به داوریها شنیده میشود، دوباره باید یاد فناوری کمکداور ویدیویی بیفتیم که چرا در فوتبال ایران اجرایی نمیشود.
لازم نیست فوتبال ایران را با اروپا مقایسه کنیم. کمیته داوران فوتبال عراق مدتهاست اجرای فناوری کمک داور ویدئویی (VAR) در ورزشگاههای خود را آغاز کرده است. فدراسیون فوتبال عراق در سالهای اخیر با مشکلات متعددی رو به رو بوده و تجهیز ورزشگاههای این کشور به فناوری VAR علیرغم همه این مشکلات، عملکرد مدیران فوتبال ایران را به نقد میکشد.
فناوری کمکداور ویدیویی میتوانست اعتماد را به لیگ برتر برگرداند و کمک کند تا داوران با تصمیمات دقیقتر از این هجمهها رها شوند، اما بعید است فدراسیون فوتبال برنامهای برای تجهیز ورزشگاهها به VAR داشته باشد.
گزارش چندی پیش ایران ورزشی درباره آنچه باعث شد این فناوری به ایران نیاید، نشان میدهد که مسائل کلیدی فوتبال چقدر برای فدراسیون فوتبال کماهمیت است. این فقط گوشهای از آن گزارش است که داود رفعتی، رئیس سابق دپارتمان درباره این فناوری توضیح داده است: «آقای ممبینی که آمد، تیم را به هم ریخت.
اعضا را عوض کرد و سیستم دیگری در پیش گرفت که در آن باید کار راهاندازی VAR را از صفر شروع میکرد. او کلاس آموزش داوران را با سیستم ایرانی برگزار کرد که بسیار کیفیت پایینی داشت. طوری که وقتی من از مدرس فیفا در این کلاس پرسیدم که کیفیت این سیستمها چطور بود؟ گفت از 10 نمره صفر میگیرد. یعنی ما هیچ شانسی برای تأیید این سیستمها از سوی فیفا نداشتیم. با این حال شرکت ایرانی برای نصب سیستم در هر ورزشگاه 3 میلیارد خواسته بود!
آن هم برای سیستمی که از استانداردهای جهانی خیلی دور بود! این در حالی بود که به قیمت یورو در آن زمان، هزینه هر سیستم خارجی برای هر ورزشگاه یک میلیارد تومان تمام میشد.»
خداحافظی از لیگ یعنی کشک!
هومن جعفری
سالگرد مرحوم دهداری هم دوباره از راه رسید و یک سال دیگر و یک بار دیگر، از ایشان و میراث و تفکرشان، دورتر و دورتر شدیم. واقعاً برایم جالب است که بدانم اگر آن مرحوم زنده بود و فوتبال الان را میدید، چه حسی به او دست میداد.
***
دفعه قبل نوشتیم بیانیه خداحافظی از لیگ ذوبآهن، کشکی است. امروز شاهدش رسید و اعلام شد که این باشگاه نهتنها هیچ نامه کنارهگیری به سازمان لیگ ارسال نکرده بلکه حتی برای پیشبرد امور مربوط به این موضوع، حتی یک خمیازه هم نکشیدهاند!
اصولاً در ایران هر تهدیدی مربوط به استعفا و کنارهگیری دیدید نهتنها باور نکنید بلکه مطمئن شوید که طرف دارد با دست پس میزند که با پا پیش بکشد! باز هم تأکید میکنیم اگر دوستان در ذوبآهن خیلی میل دارند که در لیگ برتر نباشند، فقط کافی است تا آخر فصل دندان روی جگر بگذارند. با این اوضاع مدیریتی و فنی قطعاً به مرادشان میرسند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|